به گزارش«رهوا».بیانیه «گام دوم انقلاب اسلامی» که بعد از ۲۲ بهمن امسال و از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی منتشر شد، سرآغاز فصل جدیدی در جمهوری اسلامی است، فصلی که از این پس باید با امید و تکیه بر جوانان بر مشکلات گذشته و ناکامیها غلبه کرد و این کار جز با شناخت نقاط ضعف و قوت ۴۰ساله انقلاب میسر نمیشود.
در راستای تبیین این بیانیه، در سلسله گزارشهایی به بررسی بندهایی از این بیانیه میپردازد تا شناخت رهنمودهای رهبر انقلاب در شروع فصل جدید جمهوری اسلامی راحتتر صورت گیرد.
در ادامه دومین گزارش را با موضوع شکلگیری نهضت و انقلاب دینی در بحبوبه جنگ سرد را میخوانید:
پس از جنگ جهانی دوم، جهان به دو قطب شرق و غرب تقسیم و جنگ سرد بین آمریکا و شوروی آغاز شد. در این بین برخی از کشورها به اقمار شرق و برخی کشورها همچون ایران به اقمار غرب تبدیل شدند. این جنگ سرد حدود ۴۵ سال تا نیم قرن بهطول انجامید، اما هیچگاه درگیری مستقیمی بین آمریکا و شوروی بهوجود نیامد و در این بین تنها برخی از کشورهای وابسته به این دو قدرت به جان هم افتادند که در منطقه غرب آسیا میتوان به جنگ ظفار و افغانستان اشاره کرد.
گرچه جنگ سرد در حوزههای مختلفی همچون جاسوسی، تجهیزات نظامی، صنعتی، فضایی و… گسترش یافته بود، اما پشتیبان تمامی عرصهها جنگ ایدئولوژیک بین کمونیسم و لیبرالیسم بود که در نهایت با سقوط شوروی و کمونیسم در سال ۱۹۹۱، جنگ سرد پایان یافت. در طول سالهایی که جنگ سرد بر جهان حکمفرما بود، برخی انقلابها همچون انقلاب اسلامی ایران بهوقوع پیوست.
بهغیر از انقلاب اسلامی ایران که یک انقلاب دینی بود، انقلاب الجزایر هم دینی بود، چرا که آن انقلاب از مساجد و مدارس دینی و توسط علمای دینی و مسلمانان آغاز شد، اما پس از انقلاب هیچگاه حکومت دینی، حتی برای یک روز هم در الجزایر سر کار نیامد و دولتهای الجزایر رنگوبوی کمونیستی و سوسیالیستی یافتند.
با روی کارآمدن بومدین در الجزایر، او به افزایش اختیارات حزب جبهه آزادیبخش و تقویت نظام تکحزبی پرداخت که بهنوعی دیکتاتوری جدید در این کشور شکل گرفت و در دوران او، فرانسویها دوباره نفوذ خود را بر الجزایر از سر گرفتند و ضمن اینکه سفارت فرانسه بزرگترین سفارتخانه در آن کشور بود، یک لابی قدرتمند طرفدار فرانسه هم در حکومت الجزایر بهوجود آمد. نفوذ فرانسویها در الجزایر بهحدی بود که فرهنگ مسلط بر مردم مسلمان آنجا، غربی و فرانسوی بود که در ظاهر آنان هم هویدا بود.
هیئت الجزایری در مذاکرات صلح اویان فرانسه
در سال ۱۹۹۱ نیز که “جبهه نجات اسلامی” در الجزایر توانست حدود ۴۶ درصد آرای اولین انتخابات آزاد این کشور را به خود اختصاص دهد، انتخابات باطل شد و در پی اعتراضات صورتگرفته توسط هواداران این حزب، رهبران جبهه نجات اسلامی دستگیر شدند و حزب منحل شد و بدین ترتیب انقلاب الجزایر هم نتوانست از تقسیمبندی جبهه شرق و غرب خارج شود.
شکست انقلاب الجزایر در شکلگیری حکومت دینی و انحراف آن از مبانی اسلامی و دینی، مسلمانان را به این نتیجه رساند که شکلگیری و پیروزی یک نهضت دینی در جهان که منشأ تحولاتی در دیگر کشورها هم باشد، محال است.
بسیاری از کشورهای مسلمان نیز در پیمانهای منطقهای که هرکدام بهنفع دو بلوک شرق و غرب شکل گرفته بود، حضور داشتند، برای مثال پیمانهای ناتو، سیتو و سنتو برای حمایت از غرب و جلوگیری از نفوذ شوروی در کشورهای تحت نفوذ آمریکا شکل گرفتند.
در فوریه ۱۹۵۵، عراق و ترکیه پیمان سنتو را بستند و اعلام کردند که کشورهای عضو «جامعه عرب» و «دیگر کشورهای علاقهمند به صلح و امنیت خاورمیانه» ــ که آن دو دولت آنها را بهرسمیت شناخته باشند ــ میتوانند به این پیمان بپیوندند. در ۱۹۵۵ ایران و بریتانیا و پاکستان به این پیمان پیوستند.
پیمان سیتو (سازمان پیمان آسیای جنوب شرقی) نیز یک پیمان نظامی بود که در سال ۱۹۵۴ با هدف دفاع از آسیای جنوب شرقی در برابر نفوذ و تهاجم کمونیسم، در مانیل پایتخت فیلیپین بین کشورهای آمریکا، استرالیا، بریتانیای کبیر، پاکستان، تایلند، فرانسه، فیلیپین و نیوزیلند به امضا رسیده بود. در مقابل نیز جبهه کمونیسم، پیمان ورشو را با هشت کشور آلبانی، آلمان شرقی، بلغارستان، چکسلواکی، شوروی، رومانی، لهستان و مجارستان منعقد کرده بود.
نشست اعضای پیمان سنتو در تهران
اما انقلاب اسلامی ایران که نهضت آن از سال ۱۳۴۲ و پس از انقلاب الجزایر بهرهبری امام خمینی(ره) آغاز شده بود، در حالی که حکومت شاهنشاهی وابسته به آمریکا و غرب را سرنگون کرد، اما هیچ وابستگی به شرق (شوروی) و جریانهای کمونیستی نداشت و پیدا نکرد، همچنین علیرغم اینکه در جریان مبارزه با رژیم شاهنشاهی گروههایی از چپ مشارکت داشتند، اما هیچگاه آنان در انقلاب اسلامی نقش فکری و ایدئولوژیک نداشتند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز آنان با انقلاب زاویه پیدا کردند و حتی دست به اسلحه بردند. تلاشهای شرق و غرب برای ایجاد انحراف در انقلاب اسلامی هم راه به جایی نبرد و شعارهای روزهای نخست انقلاب همچنان بهعنوان شعاری جمهوری اسلامی ایران مطرح است و سرنوشت دیگر انقلابهای جهان همچون انقلابهای فرانسه، شوروی و الجزایر را نیافت.
ثبات و استمرار و استقرار نظام جمهورى اسلامى خارج از تقسیمبندی شرق و غرب موجب شد که ملتهای منطقه و ملتهای مسلمان امیدوار شوند و انقلاب اسلامی نقش مؤثری در ایجاد حرکت عظیم اسلامی در منطقه و آزادی و بیداری ایفا کرد.
ویژگی ممتاز انقلاب اسلامی این است که دین و دنیا را کنار هم مطرح کرده و پیوند داده است. امام خمینی(ره) در این رابطه فرمودهاند: «گاهی ناشیانه و باصراحت به اینکه “احکام اسلام که هزار و چهارصد سال قبل وضع شده است نمیتواند در عصر حاضر کشورها را اداره کند” یا آنکه “اسلام یک دین ارتجاعی است و با هر نوآوری و مظاهر تمدن مخالف است و در عصر حاضر نمیشود کشورها از تمدن جهانی و مظاهر آن کناره گیرند” و امثال این تبلیغات ابلهانه و گاهی موذیانه و شیطنتآمیز بهگونهای طرفداری از قداست اسلام که “اسلام و دیگر ادیان الهی سروکار دارند با معنویات و تهذیب نفوس و تحذیر از مقامات دنیایی و دعوت به ترک دنیا و اشتغال به عبادات و اذکار و ادعیه که انسان را به خدای تعالی نزدیک و از دنیا دور کند و حکومت و سیاست و سررشتهداری برخلاف آن مقصد و مقصود بزرگ و معنوی است، چه اینها برای تعمیر دنیاست و آن مخالف مسلک انبیای عظام است” و معالاسف تبلیغ به وجه دوم در بعضی از روحانیان و متدینان بیخبر از اسلام تأثیر گذاشته که حتی دخالت در حکومت و سیاست را بهمثابۀ یک گناه و فسق میدانستند». (صحیفه امام، ج۲۱، ص۴۰۵)
انقلاب اسلامی که نتیجه نهضت اسلامی مردم مسلمان ایران بوده است و رهبری آن را یک عالم دینی و فقیه بهعهده داشته، تنها معطوف به شکلگیری نظام اسلامی نیست و بهعقیده رهبر انقلاب، انقلاب اسلامی و نظام اسلامی، مقدمهای برای شکلگیری دولت و جامعه اسلامی و حرکت بهسوی ایجاد تمدن نوین اسلامی است.
بدین ترتیب “آن روز که جهان میان شرق و غرب مادی تقسیم شده بود و کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمیبرد، انقلاب اسلامی ایران، با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد؛ چهارچوبها را شکست؛ کهنگی کلیشهها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود”.