به گزارش«رهوا».قالیباف در صفحه اینستاگرام خود از مخاطبان خواست تا «اگر درباره شرایط کشور و انتخابات مجلس باهم صحبت کنیم، خود شما چه سؤالی از من میپرسید؟»
این نامزد انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی در ادامه نوشته است: پاسخهای شما را به این سؤال خواهم خواند و تلاش میکنم در روزهای پیش رو در قالبهای مختلف و حتی در خلال سخنرانیها به آنها پاسخ دهم. ممنونم که برای پاسخ به این سؤال وقت میگذارید.
پرسش اول؛ قالیباف چرا کاندید مجلس شد؟
قالیباف دراینباره در صفحه اینستاگرام خود پاسخ داده است: جواب اصلی من دو بخش کلی دارد بخش اول به وضعیت کشور مربوط است و کاری که مجلس میتواند بکند و بخش دوم به تجاربی که در این سالها کسب کردهام که برای ایجاد یک مجلس کارآمد و قوی لازم است.
۱- واقعیت آن است که در حال حاضر ما نیازمند نهاد قدرتمند و با عرضهای هستیم که بتواند برای امور اجرایی کشور ریلگذاری درست بکند و بهدرستی بر آن نظارت کند. برآورد من در حال حاضر ناظر به وضعیت همین امروز کشور است. من فکر میکنم که اگر میتوانم کاری کنم که نه یک سال و دو سال که حتی یک هفته منابع کشور بهینهتر و چابکتر استفاده شود در همان لحظه موظفم که این کار را کنم. چندان وقتی برای تلف کردن و صبر کردن وجود ندارد که من برای نفع شخصی خودم صبر کنم و از کار مثبتی که همینالان میتوانم انجام دهم صرفنظر کنم تا شاید بعداً نفع بیشتری برای شخص من داشته باشد. ما نیازمند مجلسی قوی هستیم و مجلس قوی نیازمند افرادی است که ملی فکر کنند و مجلس را برای اهداف ملی آماده کنند؛ ما وقت زیادی برای آزمونوخطا نداریم. پس دلیل اول من این است که من فکر میکنم باید مجلس ما مقتدر، قوی و مؤثر باشد و شرکت نکردن در آن و تضعیف مجلس میتواند وضعیت را بدتر کند.
۲- دلیل دوم این است که سالها تجربه من در امور اجرایی به من ثابت کرده است که بخش مهمی از مشکلات اجرایی ما در کشور اولاً به ضعفهای شدید قانونگذاری مرتبط است و بعدازآن به بعد نظارتی مجلس که بتواند نهادهای اجرایی را برای اجرای قانون بهپیش ببرد. این دوگانه و تضادی که عموماً در ذهن ما شکلگرفته یعنی دوگانه کار اجرایی یعنی دولت و شهرداری و کار غیر اجرایی مثل مجلس و مجمع تشخیص از اساس دوگانه غلطی است. چون ما عادت کردیم که مجلس کار خودش را کند و دولت هم کار خودش را! درحالیکه این دو باید مثل یک پیکر باهم کار کنند و هردو از مشکلات و ظرفیتهای هم خبر داشته باشند.
تجربه کار اجرایی باعث میشود افراد، هم تسلط بیشتری داشته باشند که دقیقاً چه بخشی از قانون مانع پیشرفت امور است و کجا مدیران اجرایی دچار مشکلاتی هستند که مجلس سر راه آنها گذاشته است و هم از طرفی از وضع قوانین فضایی و غیرقابل اجرا و دکوری پرهیز کنند. کار اجرایی هم محدودیتها را به آدم نشان میدهد و هم فرصتها را. به عبارتی آدم را با سختیهای واقعیت آشنا میکند. نمایندهای که هیچ کار اجرایی در سطح کلان و با ابعاد وسیع نکرده باشد، یک دخلوخرج عظیم را مدیریت نکرده باشد، فرایند پیشبرد کار را بلد نباشد، برای آسمانها قانون وضع میکند و مدیر اجرایی اگر بخواهد هم نمیتواند آن قوانین را اجرا کند. سالها کار اجرایی در ابعاد گسترده و اجرای صدها پروژه مهم و عظیم در کشور به من دید لازم برای عهدهدار شدن نمایندگی را داده است.
پرسش دوم: قالیباف چه برنامهای برای مجلس دارد؟
قالیباف در پاسخ نوشته است: در ویدئویی سیدقیقهای بهطور مفصل و با جزئیات درباره برنامه مجلس با شما صحبت خواهم کرد. این ویدئو در همین صفحه منتشر خواهد شد اما اینجا فقط اینگونه توضیح میدهم که اگر بهعنوان نماینده شما انتخاب شوم آنچه من در مجلس بهعنوان اولویت پیگیری خواهم کرد اصلاح ساختار و آییننامههای داخلی مجلس برای شفافسازی و پاسخگویی مجلس، تقویت بعد نظارتی مجلس، اصلاح بودجه مخصوصاً جلوگیری از کسری خطرناکی است که دارد، دخلوخرج مردم، تغییر نظام مالیاتی به نفع اکثریت مردم، تسهیل ورود و فعالیت کسبوکارها، اصلاح نظام بانکداری و برای تهران هم اعطای اعتبارات لازم به متروی حومه تهران مثل پردیس و اسلامشهر و خرید واگن و همچنین پیگیری اجرای صدور سند رسمی برای سکونتگاههای حاشیه شهر و به رسمیت شناختن مشاغل بدون مجوز مردم کمدرآمد است؛ که البته با پنج گام اصلاحی در درون مجلس همراه میشود.
پرسش سوم: چرا میگویند قالیباف تکنوکرات است؟
قالیباف دراینباره در صفحه اینستاگرام خود چنین پاسخ میدهد: خب رسیدیم به بحث جالب تکنوکراسی. ریشه این عبارت به نگاه فورد برمیگردد یعنی ایده خط تولید در صنعت و چیزی که در غرب مشهور شد به «مدیریت علمی» یعنی حداکثر کردن بازده و سود تولید بدون توجه به پیامدهای احتمالی این تولید پربازده بر روی کارگران و حتی بر روی وضعیت اجتماعی. وقتی به من میگویند تکنوکرات یعنی تو فقط اتوبان میکشی و مترو و بوستان و موزه و پارک و سینما میسازی و اصلاً نگاه انقلابی نداری. این یک طرف درست دارد و یک طرف غلط. طرف درست آن این است که در طول دوره مدیریت من در سالهای مختلف عمران و آبادانی گسترده و غیرقابلانکاری پدید آمده است و چهره شهر از اساس دگرگونشده است و اصلاً انتظارات از شهرداری تغییر کرده است. حالا که نمیشود این حجم وسیع از تغییرات و کار و ساختوساز را کتمان کرد چهکار کنیم که قالیباف را تخریب کنیم؟ پس یا باید بگوییم ساخته ولی به عدالت بیتوجه است یا باید بگیم ساخته ولی نگاه انقلابی ندارد.
حالا آیا من واقعاً تکنوکرات هستم؟ نه صرفاً چرخه کارآمدی بههمخورده است و این ایجاد انتظار بیشتر از سمت مردم توی ذوق میزند. آیا اصلاً میشود بدون رویکرد جهادی با عدهای جوان انقلابی و با دستخالی نیروی هوایی سپاه تأسیس شود؟ همانی که اتوبان کشیده، مسجد و هیئت هم ساخته، همان قالیباف گرمخانه برای کارتنخوابها درست کرده است؛ همان فرد، زنانی که از شدت آسیبپذیری اقتصادی مجبور به کارهای غیراخلاقی بودهاند را در خیریهای توانمند و مستقل کرده است. قالیبافی که باغ کتاب ساخت، روبرویش موزه دفاع مقدس هم درست کرد. با رویکرد جهادی است که این دغدغه ایجاد میشود که برای بچههایی مثل علی (که داستان زندگی و پیشرفتش را برایتان تعریف کردهام) امکانات توانمند شدن را هم فراهم کنیم. رویکرد جهادی است که باعث میشود یک عده از جهادیها با شهردارشان روز جمعهشان را بدون اینکه حقوقی بگیرند بیایند مسائل شهری یک منطقه را رسیدگی کنند. اگر من نگاه جهادی نداشتم آیا میرفتم یک قرارگاه جهادی درست کنم که صدها نیروی جوان جهادی از سیستان و بلوچستان تا خوزستان و کرمانشاه و حتی مناطق محروم شهر مشهد بیمزد و بیمنت برای مردم خدمت کنند؟ آیا این اسمش تکنوکراسی است؟ اگر من هم صبح تا شب مینشستم و توئیت مینوشتم و حرف میزدم و تمام کارنامهام چند سخنرانی و بیانیه بود دیگر تکنوکرات نبودم؟ هرکسی چیزی ساخت تکنوکرات است؟ بیثمرها و بی کارنامهها انقلابیاند؟
انقلابی کسی است که توانمندی دین در اداره حکومت را به مردم نشان میدهد. ما در محرومترین نقاط تهران بیشترین فعالیت را کردهایم و بدون شک تمرکز اصلی شهرداری در سالهای مدیریت من، بر روی محلات محروم تهران بوده است ولی همچنان به کار و تلاش بیشتر نیازمندیم نه تخریب کسانی که کاری میکنند. پدری به من میگفت خدا پدرت را نگه دارد که این دریاچه مصنوعی چیتگر را درست کردی تا من بتوانم به بچهام چیزی شبیه دریا را نشان دهم و با هزینه کم تفریح کنند؛ این بیتوجهی به عدالت است؟ شهرداری فقط برای منطقه یک کار کرد؟ آیا عدالتخواهی یعنی با خانههای خشت و گلی عکس بگیریم و جیغ بکشیم یا کار کنیم و منابع عمومی را در اختیار مردم قرار دهیم؟ آیا بوستان نهجالبلاغه و اتوبان امام علی از نظامآباد تا بهشتزهرا و تحول حملونقل عمومی برای بچه پولدارها بود یا برای محرومان؟ انصاف داشته باشید.
نه! از شما نمیخواهم درست تحلیل کنید فقط از شما میخواهم درست ببینید. به حرفها نگاه نکنید به کارنامهها نگاه کنید. کارها با شما حرف میزنند. مردم عزیز، دوستان خوب من لطفاً قبل از اینکه هر فکری کنید از آدمها بپرسید چهکاری کردی؟ چهکاری بلدی؟ دیگر زمان حرف زدن گذشته است. دستبهدست هم دهیم تا عادت کار نکردن را که بین طیفهای مختلف سیاسی مشترک است از بین ببریم.