به گزارش«رهوا».احمد توکلی نماینده سابق مجلس و عضو فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره جنگ اقتصادی و مسائل پیرامون آن گفت و گویی داشته که میتوانید در ادامه بخوانید.
آقای توکلی! بارها چه رهبری و چه رئیس جمهور از شرایط امروز کشور به عنوان یک شرایط جنگی آن هم جنگ اقتصادی نام برده اند، از نگاه خود شما فعلی را می توان شرایط جنگی توصیف کرد؟
اگر تجارت را ملاک قرار دهیم و ادعای مردم درباره وضعیت معیشتشان را صادقانه بدانیم این شرایط حتما یک جنگ است. تمام فعالیت اقتصادی را ذیل مبادله میتوان تعریف کرد. از خرید و فروش و ارائه خدمات، همه نوعی مبادله است. وقتی به شما اجازه داده نشود که مبادلات بانکی داشته باشید مشخص است که نمیتوانید مبادله داشته باشید؛ در چنین شرایطی است که تمام منافع شما به خطر میافتد درست مانند یک جنگ.
یک جنگ نظامی همه زندگی شما را مختل میکند اما جنگ اقتصادی هم دست کمی از آن ندارد و همانقدر که یک جنگ نظامی خشونت دارد جنگ اقتصادی هم همراه با خشونت است و حتی مرگ و میر هم به دنبال دارد. بنابراین وقتی میگوییم وارد یک جنگ اقتصادی شده ایم این فقط حرف ما نیست بلکه دشمن مکار و احمق ما هم میگوید. آنها علنا اعلام کردهاند ما با ایران نمیتوانیم جنگ نظامی داشته باشیم بلکه فقط میتوانیم جنگ اقتصادی را علیه آنها ادامه دهیم. بنابراین بدون تردید ما در یک جنگ اقتصادی قرار داریم که نیروهای ما و منابع مالی ما را هم در تیررس دشمن قرار میدهد و بچههای ما حتی با مرگ مواجه میشوند.
شما وضعیت دارو در کشور را نگاه کنید این یک وضعیت عادی نیست و هیچ تفاوتی با یک جنگ نظامی ندارد و فقط تفاوتش این است که جنگ اقتصادی ابعاد بیشتر و حتی کل کشور را در بر میگیرد در حالی که جنگ نظامی فقط شامل مناطق جنگی میشود.
بنابراین اگر از زاویه منع مبادله نگاه کنیم این یک جنگ اقتصادی است و اگر به لحاظ آثار و خرابیها جنگ بگوییم آثار جنگ اقتصادی خیلی بیشتر است. و مهمتر آنکه طرف مقابل هزینهای که برای این جنگ می پردازد با هزینه هنگفتی که ما میدهیم قابل قیاس نیست چون دشمن در این جنگ هزینه چندانی نمیدهد جسور است و خود را از مقابله به مثل مصون میداند و زیادی خواهی آن بیشتر میشود.
چقدر این جنگی که ما در آن قرار داریم نیاز به فرمانده دارد و این فرمانده باید از چه اختیاراتی برخوردار باشد؟
قطعا فرمانده این جنگ باید دستش برای اقدامات باز باشد که اکنون دستش برای انجام هر اقدامی باز است. از همین رو است که رهبری اختیارات به سران سه قوه دادند که حتی قانون عوض کنند و فرمانهای اقتصادی صادر کنند. اکنون فرماندهی از نظر اقتصادی در دست دولت است و تنها اختیار نیروهای نظامی را ندارد که البته نیازی هم به آن ندارد. به عبارت دیگر رئیس جمهور فرمانده نیروی نظامی نیست چون جنگ اقتصادی است، نیازی به آن ندارد اما هرلحظه نیاز به آنها داشته باشد همانطور که فرماندهی در اقتصاد وجود دارد فرمانده کل قوا که رهبری باشد از او حمایت میکند.
یعنی شما فرمانده جنگ اقتصادی را دولت میدانید؟
قطعا حسن روحانی در حال حاضر فرمانده جنگ اقتصادی است و اختیارات لازم را در این رابطه از رهبری گرفته است و هرچه میخواسته رهبر به او داده است. این اختیارات به حدی است که وقتی دولت مصوبه ای را نزد رهبری فرستاد تا یک تائیدیه بگیرد آقا فرمود که اصلا تائید نیاز ندارد شما هر کاری را لازم میدانید بدون معطلی انجام دهید.
شما از وزرا دولت جنگ بودید، از نظر شما شرایط جنگی امروز ما چه تفاوتی با گذشته دارد؟
یک تفاوت از بعد تفاوتهای منفی است و یکی دیگر تفاوت مثبت است. در آن زمان چون جنگ را همه مردم به خوبی حس میکردند و صدای توپ و تانک، یا آژیر خطر حمله را میشنیدند آمادگی کمک ملی بیشتر بود اما امروز این حس همبستگی پیدا نمیشود بلکه یک حس نفرت نسبت به نیروهای داخلی مخرب وضعیت اقتصاد معیشتی که در عمل، با دشمن همراهی میکنند، ایجاد میشود بنابراین اینگونه نیست که همه مشکل و گرفتاری ما بر سر اقدامات آمریکا باشد بلکه عمدتا در اثر بیتدبیریها، فسادها و تبانیهای بازار و زد و بندها بین بخش خصوصی و دولتی چنین شرایطی ایجاد شده است.
لذا در آن زمان وقتی به کشور حمله میشد همبستگی بیشتر میشد امروز وقتی به منافع ما حمله میشود همبستگی کمتر میشود امروز مفسدان در دستگاه ها در بازار مطامع دارند و این ها باعث میشود که مردم آسیبب بیشتری ببینند. بنابراین این موضوع یکی از تفاوتهای مهم است که کمتر به آن توجه میشود و این همراهی و اعتماد ملی پشت سر فرمانده جنگ کمتر است. سیاستهای نادرست و به کار گرفتن افراد نالایق این شرایط را بدتر از قبل میکند.
مسئله دیگری که البته میتواند وضعیت را بهتر کند این است که آن آشفتگیهای ناشی از جنگ که امان مردم را میبرید این جا کمتر است. تحریمهای اقتصادی در دهه شصت و دوران جنگ فیزیکی بود و چاره داشت اما الان همه نرمافزاری شده است به گونهای که دشمن با هزینه کمتر میتواند ضربه سنگینتری وارد کند.
فروش نفت را برای شما مثال میزنم؛ ما در آن زمان هم نفتمان را نمیتوانستیم بفروشیم ولی چون فیزیکی کنترل میکردند به طوری که مثلا هواپیماهایشان تانکرهای نفت را میزد و یا جلوی نفتکشهای را میگرفتند و منطقه را برای آنها نا امن میکردند و نیروهای ما تانکرهای از کار افتاده را اجاره میکردند و با پذیرش شهادت و ریسک سنگین، آن ها را در مناطق خطرناک از نفت پر میکردند و با یدککش به دریای عمان میبردند و انجا میفروختند.
لذا چون رصد کردنها فیزیکی بود دور زدن تحریمها هم راحتتر بود اما در حال حاضر چون این رصد کردن نرمافزاری است و آمریکا با قلدری و خباثت این محدودیتها را ایجاد میکند و کشورهای جهان دربرابر او ضعیف هستند دشمن بیشتر میتواند ما را اذیت کند اما این را هم باید گفت که همانطور که جنگ نظامی چاره داشت این جنگ هم چاره دارد و چاره آن هم فقط در تمرکز محض در فرماندهی نیست هرچند این یک شرط لازم است اما کافی نیست. شرط کافی تعقل، موضع و برنامه درست داشتن و کادر فرماندهی مومن، عاقل، پاک و فداکار داشتن و مبارزه با فساد است. نقائص را این جاها پیدا و چاره کنید تا اثر حملات دشمن کم شود.