به گزارش«رهوا».خداوند در هر عصری از دورههای گذشته تاریخ بشریت، همواره مردانی الهی را به عنوان پیامبر برای جوامع بشری مبعوث کرده است تا ضمن نجات مردمان از خطر گمراهی شیاطین در کنار بیداری استعدادهای فطریشان، آنها را با مسیرهای هدایت آشنا کنند. از نگاهی دیگر، سلسله انبیای الهی که از آدم(ع) آغاز شد، یک هدف و آرمان مشترک را پیگیری میکردند که همان زمینهسازی حکومت الهی در پهنه عالم بود که این رسالت و مأموریت نهایی از سوی خداوند به آخرین و برترین پیامبر یعنی محمد مصطفی(ص) ختم شد.
پس از بعثت رسول گرامی اسلام و با نزول آیات قرآن، اصول و ارزشهای جاری در جامعه که علیه مصالح دنیا و آخرت مردم بود، به ارزشهای انسانی و الهی تبدیل شد. خرافهپرستی به حقیقتیابی، جنگ و خونریزی و ناعدالتی به قسط و عدل و مساوات بدل شد و انسانهای در ظاهر پایین درجه، به افرادی مورد اعتماد و دارای منزلت اجتماعی والایی تبدیل شدند. تمام قوانین و ملاکهای ظاهری و مادی جای خود را به معیارهای ارزشمند و متعالی داد و با نهادینه شدن نظام امامت، ارزشهای دینی و احکام الهی در سطح گستردهایتری جریان یافت.
مطالعه سِیر بعثت انبیای الهی تا نبی مکرم اسلام و فهم برخی پیامهای عمومی و رسالتهای این بزرگواران از ضرورتهای اعتقادی هر فرد مؤمنی است تا در پرتو آن بتواند به اصلاح و ارتقای ایمانیات خویش بپردازد. یکی از راهکارهای این امر، استفاده از کلام برترین خوبان بشر یعنی امامان معصوم(ع) است. در این باره امیرالمؤمنین(ع) ضمن بیان خطبهای، به برخی فلسفه بعثت سلسله انبیای الهی و نیز وضعیت جامعه در قبل و پس از بعتث نبی مکرم اسلام(ص) نکات قابل تأملی را مطرح میفرمایند.
امام علی(ع) در فراز ابتدایی کلام خویش به جریان سلسله بعثت انبیای الهی و دشمنان اصلی بشریت یعنی شیاطین اشاره کرده و میفرمایند:
«خداوند سبحان پیامبرانى از فرزندان آدم برگزید که در وحى و امانتدارى در ابلاغ رسالت از آنان پیمان گرفت، زمانی که اکثر انسانها عهد خدا را به امور باطل تبدیل کرده و به حق او جهل ورزیدند و به همراه او بتها را نظیر گرفتند [مشرک شدند]، شیاطین آنان را از معرفت به خداوند باز داشتند و رابطه بندگى ایشان را با حق بریدند.»
سپس آن حضرت به ۵ مأموریت انبیای الهی اشاره کرده و میفرمایند:
«پس خداوند رسولانش را برانگیخت و پیامبرانش را به دنبال هم به سوى آنان گسیل داشت تا:
۱ـ اداى عهد فطرت الهى را از مردم بخواهند؛ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ
۲ـ و نعمتهاى فراموش شده او را به یادشان آورند؛ وَ یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ
۳ـ و با ارائه دلایل بر آنان اتمام حجت کنند؛ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ
۴ـ و نیروهاى پنهان عقول آنان را بر انگیزانند؛ وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ
۵ـ و نشانههاى الهى را به آنان بنمایانند که عبارتند از آسمانی که بر بالاى سرشان افراشته شده و زمین که گهواره زیر پایشان است، معیشتهایى که آنان را زنده مى دارد و اجلهایى که ایشان را به دست مرگ مىسپارد و ناگواریهایى که آنان را به پیرى مىنشاند و حوادثى که به دنبال هم بر آنان هجوم مىآورد؛ وَ یُرُوهُمْ آیَاتِ الْمَقْدِرَهِ مِنْ سَقْفٍ فَوْقَهُمْ مَرْفُوعٍ وَ مِهَادٍ تَحْتَهُمْ مَوْضُوعٍ وَ مَعَایِشَ تُحْیِیهِمْ وَ آجَالٍ تُفْنِیهِمْ وَ أَوْصَابٍ تُهْرِمُهُمْ وَ أَحْدَاثٍ [تَتَتَابَعُ ] تَتَابَعُ عَلَیْهِمْ
خداوند سبحان بندگانش را بدون پیامبر یا کتاب آسمانى یا حجتى لازم یا نشان دادن راه روشن، رها نساخت. پیامبرانى که کمى عددشان و کثرت تکذیب کنندگانشان، آنان را از تبلیغ باز نداشت. از پیامبر گذشتهاى که او را از نام پیامبر آینده خبر دادند و پیامبر آیندهاى که پیامبر گذشته او را معرفى کرد.
سپس امیرالمؤمنین(ع) با اشاره به دوران بعثت نبی مکرم اسلام میفرماید:
«بر این منوال قرنها گذشت و روزگار سپرى شد، پدران در گذشتند و فرزندان جاى آنها را گرفتند تا خداوند محمّد رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله را براى به انجام رساندن وعدهاش و به پایان بردن مقام نبوت مبعوث کرد. در حالى که از پیامبران نسبت به پذیرش رسالت پیامبر(ص) عهد گرفت، نشانههایش روشن و میلادش با عزت و کرامت بود.
در آن روزگار، اهل زمین مللى پراکنده، داراى خواستههایى متفاوت و روشهایى مختلف بودند، گروهى خدا را تشبیه به مخلوق کرده، عدهاى در نام او از حق منحرف بوده و برخى غیر او را عبادت مىکردند. چنین مردمى را به وسیله پیامبر از گمراهى به هدایت رساند و به سبب شخصیّت او از چاه جهالت به در آورد.
آن گاه لقایش را براى محمّد صلّى اللّه علیه و آله اختیار کرد و جوار خود را براى او پسندید، با فراخواندنش از این دنیا به او اکرام نمود و براى او فردوس اعلا را به جاى قرین بودن به ابتلائات و سختیها برگزید و او را کریمانه به سوى خود برد و آن حضرت [در هنگام رحلت] هر آنچه را انبیاء گذشته در امت خود به ودیعت نهادند، در میان شما به ودیعت نهاد؛ چرا که پیامبران امتها را بدون راه روشن و نشانه پا برجا، سر گردان و رها نگذاشتند؛ ثُمَّ اخْتَارَ سُبْحَانَهُ لِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله لِقَاءَهُ وَ رَضِیَ لَهُ مَا عِنْدَهُ وَ أَکْرَمَهُ عَنْ دَارِ الدُّنْیَا وَ رَغِبَ بِهِ عَنْ مَقَامِ الْبَلْوَى فَقَبَضَهُ إِلَیْهِ کَرِیماً وَ خَلَّفَ فِیکُمْ مَا خَلَّفَتِ الْأَنْبِیَاءُ فِی أُمَمِهَا إِذْ لَمْ یَتْرُکُوهُمْ هَمَلًا بِغَیْرِ طَرِیقٍ وَاضِحٍ».