وی در ادامه نیز مصداق دیگر ادعای عجیب خود را ردصلاحیت هاشمی رفسنجانی در سال ۹۲ اعلام کرده و گفته است: «شورای نگهبان نیز چهره‌ای مانند آقای هاشمی را به دلیل محبوبیتی که در جامعه داشت، رد صلاحیت کرد. به تعبیر ایشان، بیش از ۳۰ میلیون رای در کشور داشتند و از نظر شورای نگهبان شخصی که بیش از ۳۰ میلیون رای داشته باشد، قابل کنترل نیست. بر اساس تحلیل‌هایی از این دست، صلاحیت آقای هاشمی را تایید نکردند».

درباره ادعاهای محمد هاشمی باید سه نکته را متذکر شد:

یک. این استدلال پوچ هاشمی را شاید بتوان یک دروغ بزرگ نامید. رد صلاحیت هاشمی و خاتمی به دلیل محبوبیت موضوعی است که در نوع خود تهمت بزرگ و کم سابقه ای به شورای نگهبان است. این تهمت از همان جنسی است که امام راحل فرموند: «اگر رای داد و شورای نگهبان هم آن رای را پذیرفت، هیچ کس حق ندارد یک کلمه راجع به این بگوید. اگربخواهد فساد کند، به مردم بگوید که این شورای نگهبان کذا و این مجلس کذا است، این فساد است و مفسد است یک همچو آدمی، تحت تعقیب مفسد فی الارض باید قرار بگیرد».

دو. حضور هاشمی رفسنجانی با ۷۸ سال سن برای تصدی یک پست اجرایی آن هم ریاست جمهوری به عنوان مسئولی با بالاترین اختیارات در نوع خود برای عدم صلاحیت هاشمی کافی است. علاوه بر این جنس رفتارهای هاشمی در فتنه سال ۸۸ اعم از خود و خانواده نیز دلیل متقن دیگری بر این موضوع است. خاتمی هم چهره ای است که باقی بر فتنه و باغی بر نظام اسلامی است. خاتمی به عنوان رئیس دو دولت پیاپی از سال ۷۶ تا ۸۴ علی رغم اطلاع از موضوع عدم تقلب در انتخابات پرشور سال ۸۸ و اعتراف به این موضوع در جلسات خصوصی، تاکنون و بعد از گذشت دوازده سال هنوز حاضر نشده دروغ بودن آن ادعا را که موجب لطمه به آبروی نظام اسلامی شد را به طور علنی اعلام کند. یادآور می شود شدیدترین تحریمها بعد از فتنه سال ۸۸ برای حمایت از فتنه گران و تضعیف نظام اسلامی و فشار به ملت ایران وضع شد.

سه. مشکل اصلاح طلبانی نظیر محمد هاشمی از آنجاست که شورای نگهبان تسلیم محبوبیت نسبی افراد در بین برخی اقشار، هیجان گروهی از جوانان، صحنه آرایی‌ سیاسیون و هیاهوهای خیابانی نمی شود و به افراد فاقد صلاحیت مجوز ورود نمی دهد.