نیما احمدپور
مجله خبری«رهوا».اکران فیلم غلامرضا تختی در روزهای گذشته و نیز بازتابهای پیش و پس از آن، میتواند بهانهای برای بازخوانی تاریخی رویداد مرگ او باشد علیالخصوص علل اصرار جامعه بر نپذیرفتن خبر رسانههای حکومتی مبنی بر خودکشی پهلوان و اصرار بر اینکه او توسط ساواک کشته شده است. امید آنکه مقبول افتد.
خبر یک مرگ!
در هجدهم دی ۱۳۴۶، خبر مرگ جهان پهلوان غلامرضا تختی پس از عمری مبارزه در میدان ورزش و سیاست و نیز در پی سالها سکوت خبری و رسانهای، بار دیگر در صدر اخبار رسانهها قرار گرفت، اما این بار خبری از تجلیل و تکریم و استقبال پرشور مردمی در پی قهرمانیهای باشکوه او در میادین جهانی نبود، بلکه خبر از رفتن دردمندانه او بود. هنوز ساعاتی از انتشار این خبر نگذشته بود که نشریه توفیق در صفحه اول خود تیتر شبههبرانگیز «تختی را خودکشی کردند» را زد. البته کمتر کسی در جامعه آن روز این خبر را باور کرد. پخش وسیع و سریع خبر خودکشی او تأملبرانگیز بود و بیتردید ساواک در این ماجرا دست داشت. انعکاس مطبوعاتی این رویداد هم عجیب بود. روزنامه کیهان در کمتر از دو ساعت از زمان وقوع حادثه تا انتشار روزنامه، گزارشی از چگونگی کشف جسد، ورود مأموران و پیدا کردن دستنوشتههای تختی در جیب و کمد و لباس او را منتشر کرد که خود سؤالبرانگیز بود. روزنامهها و دستگاه تبلیغاتی رژیم درست از لحظه کشف جسد، به شرح مفصل ماجرای عدم موفقیت تختی در ازدواج و اختلاف و درگیری او با همسرش پرداختند و از تمام امکانات خود برای دامن زدن به این شایعه بهره بردند. آنان با مربی تختی، حبیبالله بلور مصاحبهای تلویزیونی ترتیب دادند تا علت خودکشی او به عنوان یک مرد مذهبی و سنتی را ازدواجش با زنی تحصیلکرده، مدرن و امروزی معرفی کنند! (۱) برای کشف واقعیت، بررسی اسناد و مطالب ضرورتی اجتنابناپذیر است.
اولین گزارش ساواک درباره مرگ تختی
ساعاتی پس از اعلام مرگ تختی در هتل آتلانتیک، ساواک طی گزارشی به دفتر ویژه اطلاعات به تاریخ ۱۸/۱۰/۴۶ (روز کشف جسد تختی) تحت عنوان خودکشی مینویسد: «دو روز قبل غلامرضا تختی قهرمان کشتی به هتل آتلانتیک واقع در خیابان تخت جمشید مراجعه و اتاقی را کرایه مینماید. نامبرده شب گذشته بهمنظور استراحت به اتاق خود رفته و ساعت ۱۰ روز جاری (۱۸/۱۰/۴۶) وقتی متصدیان هتل متوجه میشوند که از اتاق خارج نگردیده، در اتاق وی را زده و، چون پاسخی داده نمیشود، ناچار در را شکسته و مشاهده میکنند که تختی با خوردن مواد سمی خودکشی کرده و کاغذی از خود به جای گذارده که مسئول مرگ من کسی نیست و خودم مبادرت به این عمل نمودهام. طبق اطلاع علت خودکشی وی اختلافات خانوادگی و ناراحتی از همسرش بوده است. گفته میشود مشارالیه کلیه اموال خود را جز مهریه که به زنش تعلق میگیرد به مهندس حسیبی واگذار کرده است.» (۲)
نکته حائز اهمیت در این گزارش درج طبقهبندی «محرمانه» است. این تنها سند ساواک درباره تختی است که طبقهبندی پایینتر از خیلی محرمانه دارد. چرا ساواک این سند را به صورت محرمانه طبقهبندی کرد؟ آیا قصد آنان از انتخاب طبقهبندی دامن زدن به شایعه خودکشی تختی آن هم ناشی از اختلافات خانوادگی نبوده است؟
اداره اطلاعات تهران در گزارش دیگری که در ۱۹ /۱۰/ ۴۶ درباره چگونگی مرگ تختی ضمن ذکر تاریخ ۱۷ /۱۰/ ۴۷ به عنوان روز خودکشی تختی مینویسد: «تختی قهرمان کشتی ایران از تاریخ ۱۵ /۱۰/ ۱۳۴۶ در هتل آتلانتیک اقامت داشت و در شب ۱۷ /۱۰ /۱۳۴۶ با ماده سمی خودکشی کرد. موقعی که نماینده و دادستان در معیت مأموران انتظامی از اتاق نامبرده بازدید به عمل آوردند، از جیب کت او وصیتنامهای به دست آمد که در آن نوشته بود در جریان مرگ من هیچکس مقصر نیست. او برادرش را قیم خود معرفی کرده و ضمن بررسی در تقویم بغلی او مشاهده شد که نوشته، چون با همسرم اختلاف خانوادگی داشتم چندین مرتبه به مادر همسرم مراجعه کردم. ایشان به من اظهار داشت من از ابتدا با این ازدواج موافق نبودم و نمیدانم چرا دخترم با تو بچهگدا ازدواج کرد و حال زندگیام مثل یهودی سرگردان شده است. ضمناً جسد نامبرده برای کالبدشکافی به پزشکی قانونی حمل گردیده است». (۳)
در انتهای سند در ذیل ملاحظات آمده است: «چگونگی (خودکشی یا شهادت تختی) قبلاً به ۳۱۲ (اداره سوم ساواک) اطلاع داده شده است. ضمناً مرحوم تختی در روز مذکور در ابنبابویه به خاک سپرده شده و خبر خودکشی در جراید و اخبار تلویزیون ایران کانال (۱ و ۳) نیز پخش گردید». (۴) سند مزبور تمایل رژیم به دامن زدن به شایعه خودکشی تختی را بهخوبی نشان میدهد.
اداره اطلاعات تهران در گزارش دیگری که در ۱۹ /۱۰/ ۴۶ درباره چگونگی مرگ تختی ضمن ذکر تاریخ ۱۷ /۱۰/ ۴۷ به عنوان روز خودکشی تختی مینویسد: «تختی قهرمان کشتی ایران از تاریخ ۱۵ /۱۰/ ۱۳۴۶ در هتل آتلانتیک اقامت داشت و در شب ۱۷ /۱۰ /۱۳۴۶ با ماده سمی خودکشی کرد. موقعی که نماینده و دادستان در معیت مأموران انتظامی از اتاق نامبرده بازدید به عمل آوردند، از جیب کت او وصیتنامهای به دست آمد که در آن نوشته بود در جریان مرگ من هیچکس مقصر نیست. او برادرش را قیم خود معرفی کرده و ضمن بررسی در تقویم بغلی او مشاهده شد که نوشته، چون با همسرم اختلاف خانوادگی داشتم چندین مرتبه به مادر همسرم مراجعه کردم. ایشان به من اظهار داشت من از ابتدا با این ازدواج موافق نبودم و نمیدانم چرا دخترم با تو بچهگدا ازدواج کرد و حال زندگیام مثل یهودی سرگردان شده است. ضمناً جسد نامبرده برای کالبدشکافی به پزشکی قانونی حمل گردیده است». (۳)
در انتهای سند در ذیل ملاحظات آمده است: «چگونگی (خودکشی یا شهادت تختی) قبلاً به ۳۱۲ (اداره سوم ساواک) اطلاع داده شده است. ضمناً مرحوم تختی در روز مذکور در ابنبابویه به خاک سپرده شده و خبر خودکشی در جراید و اخبار تلویزیون ایران کانال (۱ و ۳) نیز پخش گردید». (۴) سند مزبور تمایل رژیم به دامن زدن به شایعه خودکشی تختی را بهخوبی نشان میدهد.
گزارش کیهان از حادثه مرگ جهان پهلوان
همانگونه که اشارت رفت، روزنامه کیهان مرگ تختی را با حواشی آن در همان روز در صفحه اول با عنوان: «غلامرضا تختی خود را کشت!» همراه با دستنوشتههای او در تقویم جیبیاش و کاغذهای هتل چاپ کرد. جالب این که بین گزارش ساواک و خبرنگار کیهان نقاط مشترک زیادی، از جمله قطعیت در خودکشی تختی و دلایل آن وجود دارند. البته تناقضاتی هم در چگونگی کشف جسد وجود دارند، از جمله خبرنگار کیهان خبر از کشف جسد در ساعت ده و نیم صبح میدهد و در گزارش ساواک ساعت ۱۰ صبح و هنگام باز کردن در اتاق هتل ذکر میشود. در گزارش ساواک مطلبی از مأمور آوردن کارکنان هتل و باز کردن در اتاق هتل با حضور مأمور کلانتری نیست، ولی در مطلب کیهان و سناریوی جنجالی و به ظاهر واقعی از واقعه کشف جسد ارائه میشود. کیهان مینویسد: «ساعت ده و نیم بود که وارد یکی از اتاقهای هتل آتلانتیک شدیم. اولین چیزی که در این اتاق جلب توجه میکرد جسد مرحوم تختی قهرمان معروف ایران بود که از پشت بر روی تخت افتاده بود و در کنار جسد سه نامه و یک لیوان خودنمایی میکرد. هر سه نامه به عنوان خواهران تختی بود و در داخل لیوان مقدار مختصری مایع بیرنگ دیده میشد.»
مسئول هتل میگفت: غلامرضا تختی روز شنبه ۱۶ دی ماه وارد هتل شد و تا امروز او را کسی ندیده که از اتاقش خارج شود. مدیر هتل افزود: «چون در این مدت تختی از اتاقش خارج نشده بود، صبح امروز به اتاقش مراجعه کردم، اما هرچه در زدم کسی جواب نداد. بعد وقتی به در فشار آوردم متوجه شدم که در از پشت بسته شده است. ناچار به کلانتری مراجعه کردم و جریان را اطلاع دادم. بعد از چند دقیقه مأموران کلانتری به اتفاق مأموران آگاهی (؟!) به هتل آمدند و هنگامی که در را باز کردند با جسد تختی روبهرو گردیدند. وضع اتاق مرتب بود و جسد تختی که کبود و متمایل به سیاه شده بود به پشت روی تخت قرار داشت و روی جسد پتویی کشیده شده بود و یک شورت و زیرپیراهن به تن داشت». (۵)
مسئول هتل میگفت: غلامرضا تختی روز شنبه ۱۶ دی ماه وارد هتل شد و تا امروز او را کسی ندیده که از اتاقش خارج شود. مدیر هتل افزود: «چون در این مدت تختی از اتاقش خارج نشده بود، صبح امروز به اتاقش مراجعه کردم، اما هرچه در زدم کسی جواب نداد. بعد وقتی به در فشار آوردم متوجه شدم که در از پشت بسته شده است. ناچار به کلانتری مراجعه کردم و جریان را اطلاع دادم. بعد از چند دقیقه مأموران کلانتری به اتفاق مأموران آگاهی (؟!) به هتل آمدند و هنگامی که در را باز کردند با جسد تختی روبهرو گردیدند. وضع اتاق مرتب بود و جسد تختی که کبود و متمایل به سیاه شده بود به پشت روی تخت قرار داشت و روی جسد پتویی کشیده شده بود و یک شورت و زیرپیراهن به تن داشت». (۵)
روزنامه کیهان در ادامه، محتوای نامههای تختی و وصیتنامه و یادداشتهای متعدد تختی را منتشر میکند. تمام مطالب کیهان در اثبات خودکشی نگاشته شد. سؤال اصلی اینجاست که چگونه خبرنگار کیهان اجازه یافته است از یک حادثه که برای مأموران آگاهی در وهله نخست میتوانست یک رخداد مشکوک به نظر آید- مگر پس از بررسی ادله و شواهد و قرائن خلاف آن ثابت شود- بدون کمترین شک و تردید، یک خودکشی ترسیم کند؟ چگونه یک خبرنگار در جیبهای متوفی جستوجو کرده و از متن نامههایی که روی میز و گوشه و کنار هتل بوده، اطلاع حاصل کرده و آن را در روزنامه همان روز و تنها ساعتی پس از کشف جسد به چاپ رسانده است؟ سرعت انتشار خبر خودکشی تختی، جداً سؤالبرانگیز است. اگر حادثه مشابهی در جای دیگر و برای فرد دیگری اتفاق میافتاد، باز چنین سرعتی در اطلاعرسانی وجود داشت؟ آیا اگر امروز حادثه مشابهی رخ دهد؛ بهرغم پیشرفت امکانات رسانهای و… یک خبرنگار میتواند جزئیات حادثه را به این گستردگی و سرعت منتشر کند؟ حداکثر اینکه خبر حادثه را در صفحات رویی روزنامه که در آخرین ساعات چاپ میشوند درج و مشروح آن را به روزهای بعد موکول میکنند.
تناقضات در بیان اخبار کشف جسد
نکته دیگر، وجود تناقضات متعدد در بیان ساعت کشف جسد و مسائل حاشیهای است. ساواک در گزارش خود ساعت کشف جسد و شکستن در هتل را ۱۰ صبح اعلام میکند، ولی کیهان در این باره، در شماره همان روز دو نقل قول دارد. یکی ساعت ۱۰:۳۰ صبح و دیگری ساعت ۱۱. اظهارات مدیر هتل در گفتوگو با خبرنگار کیهان بدین شرح است: «غلامرضا تختی سه شب قبل با اتومبیل به هتل مراجعه کرد و به تقاضای او اتاقی در هتل در طبقه دوم در اختیارش گذاشتیم. او صبح پریروز از اتاقش خارج شد و از هتل بیرون رفت. ساعت ده و نیم شب بود که دوباره بازگشت و اتاق دیگری را در اختیارش گذاشتیم. تختی یک بار نیز از هتل بیرون رفت و دوباره به هتل بازگشت، اما از ساعت ۱۱ پریشب که وارد اتاق خود شد دیگر بیرون نیامد و ساعت ۱۱ صبح امروز جسدش پیدا شد.» (۶)
در آرشیو ساواک به مطالبی برمیخوریم که به نظر میرسد مربوط به روزنامه اطلاعات ۱۹ /۱۰ /۴۶ است. در این روزنامه از قول بستگان تختی و همسر او دو نقل قول کاملاً متناقض به چشم میخورد: «یکی از بستگان تختی به خبرنگار ما گفت که ما از جریان اطلاع نداشتیم. حوالی ساعت یک بعد از ظهر خبر را به ما دادند. [خانم]شهلا [توکلی]همسر تختی وقتی فهمید سراسیمه از خانه بیرون رفت و به سمت هتل دوید و اضافه کرد تختی از چهار شب قبل به خانه نمیرفت و در هتل زندگی میکرد و…» یا «من چیزی برای گفتن ندارم تا روز دوشنبه ساعت یازده و نیم خبری نداشتم و…» مشاهده میشود بهرغم طراحی سناریوی دقیق برای ماجرای کشف جسد تختی، ضد و نقیضگویی در اظهارات واضح و صریح به چشم میخورد.
اظهارات دادستان تهران، علی گرگانی، هم در هنگام کشف جسد تختی بهنوبه خود جالب است. کیهان از قول او مینویسد: «در تحقیقات اولیه که در اطراف این حادثه به عمل آمده است به این نتیجه رسیدیم که مرگ غلامرضا تختی ظاهراً خودکشی بوده است.» (۷)
اظهارات دادستان تهران، علی گرگانی، هم در هنگام کشف جسد تختی بهنوبه خود جالب است. کیهان از قول او مینویسد: «در تحقیقات اولیه که در اطراف این حادثه به عمل آمده است به این نتیجه رسیدیم که مرگ غلامرضا تختی ظاهراً خودکشی بوده است.» (۷)
درج اظهارات یک پلیس هم چاشنی مستندات دادستان تهران میشود. او در روز کشف جسد به خبرنگار کیهان میگوید: «تحقیقاتی که شده، ظاهراً نشان میدهد بین ۸ تا ۱۲ ساعت از زمان خودکشی تختی میگذرد و چنین برمیآید که او دیروز بین ساعت ۴ تا ۱۲ شب اقدام به خودکشی کرده است.» (۸)
فرض بگیریم جسد کشف شده مربوط به شادروان غلامرضا تختی نبوده است و از طرفی فرض بگیریم اساساً جسدی مجهولالهویه در یک حادثه رانندگی در کنار خیابان پیدا شود. آیا با توجه به نحوه کار کارآگاهان پلیس، خبرنگاران اجازه دارند همراه و همزمان با پلیس وارد ماجرا شوند و حتی قبل از انگشتنگاری و سایر بررسیها درباره موضوع اعلام نظر کنند؟ یا به محل جنایت یا خودکشی یا هر عنوان دیگر سرک بکشند و متن کامل وصیتنامه و دستنوشتههای منسوب به یک متوفی را قبل از روشن شدن اصل واقعه و اینکه آیا نوشتهها دستخط او بوده یا خیر ببینند؟ نحوه عمل خبرنگار کیهان نشان میدهد که گزارش خبرنگار یاد شده اگر یک رپرتاژ آگهی از جانب دستگاه ساواک نبوده باشد، قطعاً کمال همکاری در تدوین آن از سوی ساواک به عمل آمده است. چگونه ممکن است یک خبرنگار تا ریزترین مسائل یک حادثه را فقط دو ساعت بعد از آن حادثه بهطور کامل در یک روزنامه سراسری درج کند؟
خبرنگار کیهان مینویسد: «تختی در یکی از سه نامهای که در اتاقش بود نوشته بود که: خانه قلهک را به خواهرانم و مدالهایم را به پسرم بابک عزیزم میبخشم؛ اما، چون بابکم هنوز صغیر است آنها را به موزه حضرت امام رضا (ع) بسپارید». ضمناً حلقه نامزدیاش را توی جیبش پیدا کردند.
خبرنگار کیهان مینویسد: «تختی در یکی از سه نامهای که در اتاقش بود نوشته بود که: خانه قلهک را به خواهرانم و مدالهایم را به پسرم بابک عزیزم میبخشم؛ اما، چون بابکم هنوز صغیر است آنها را به موزه حضرت امام رضا (ع) بسپارید». ضمناً حلقه نامزدیاش را توی جیبش پیدا کردند.
وصیتنامه تختی، ابهامات و تناقضات
در اتاقی که جسد تختی در آن یافت شد، نامه دیگری به دست آمد که بعدها معلوم شد وصیتنامه اوست و پشت آن این جمله دیده میشد: حضور مبارک دادستان محترم تهران. در این وصیتنامه نوشته بود: «مهریه زنم را بدهید و خانه نارمک را هم به آقای رمضان فروختم!» روی صندلی کنار تختش دستهای از یادداشتهای هتل قرار داشت. تختی روی یکی از این یادداشتها نوشته بود: «نمیدانید خودکشی چقدر سخت است. خداحافظ… از قول من از مادر عزیزم خداحافظی کنید. ساعت یازده و سی دقیقه ۱۶ /۱۰ /۴۶». کیهان در ادامه مینویسد: در این یادداشتها که با قلم خودکار نوشته شده تختی اضافه کرده است: «خودم به این کار اقدام کردم و کسی مقصر نیست.»
این جمله در چند سمت از یادداشتها تکرار شده بود. در این یادداشتها نوشتههای پراکندهای دیده میشوند و تختی در یکی از کاغذها نوشته است: «خدایا… پسرم بابک عزیزم را به تو میسپارم.» جملات مزبور غالباً به صورت منقطع و ناقص بود. در جای دیگر این جمله به چشم میخورد: «چقدر خودکشی سخت است. دستم میلرزد… نمیدانم که فردا صبح زیر خاک هستم یا نه… از کسانی که از من دل آزرده هستند پوزش میطلبم.»
در این گزارش خبرنگار از محل استقرار اتومبیل جهان پهلوان تختی، پنچری چرخ عقب آن، وجود اسلحه شکاری در آن و سه فشنگ خفیف در جیب تختی و دهها مسئله ریز و درشت دیگر اطلاعات ارائه میکند. معلوم نیست به فرض قبول نقل قول اول، این اطلاعات چگونه در مدت کوتاه دو ساعت پس از کشف جسد در ساعت ۱۰ صبح به دست آمده است. نکته دیگر این است که از زمان کشف جسد تا زمان اطلاع دادن به خبرنگار کیهان و آمدن او فرصتی از دست نرفته بود، در حالی که خانواده تختی در ساعت یک بعد از ظهر از واقعه مطلع شدند. همه میدانند در هتلها یک کلید مادر وجود دارد که همه اتاقها را میتوان با آن باز کرد، بنابراین نیازی به شکستن در اتاق نبوده است.
در این گزارش خبرنگار از محل استقرار اتومبیل جهان پهلوان تختی، پنچری چرخ عقب آن، وجود اسلحه شکاری در آن و سه فشنگ خفیف در جیب تختی و دهها مسئله ریز و درشت دیگر اطلاعات ارائه میکند. معلوم نیست به فرض قبول نقل قول اول، این اطلاعات چگونه در مدت کوتاه دو ساعت پس از کشف جسد در ساعت ۱۰ صبح به دست آمده است. نکته دیگر این است که از زمان کشف جسد تا زمان اطلاع دادن به خبرنگار کیهان و آمدن او فرصتی از دست نرفته بود، در حالی که خانواده تختی در ساعت یک بعد از ظهر از واقعه مطلع شدند. همه میدانند در هتلها یک کلید مادر وجود دارد که همه اتاقها را میتوان با آن باز کرد، بنابراین نیازی به شکستن در اتاق نبوده است.
بازتابهای اجتماعی حادثه از منظر ساواک
رژیم شاه با همه تلاشی که کرد، نتوانست اعتماد مردم را در مورد صحت خبر خودکشی تختی جلب کند، زیرا مردم تختی را چهرهای متدین و متشرع و پایبند به احکام الهی میدانستند. اداره سوم ساواک در گزارشی به تاریخ ۱۹ /۱۰/ ۴۶ نوشت: «موضوع خودکشی غلامرضا تختی قهرمان سابق کشتی بهسرعت در همه جا پخش شد. بعد از آنکه جسد او را به پزشکی قانونی منتقل کردند گروه زیادی از عناصر جبهه ملی، بازاریان، ورزشکاران و مردم رهگذر در جلوی پزشکی قانونی اجتماع کرده بودند. در این اجتماع اظهار نظرهای مختلفی شنیده میشد که همه آنها حاکی از آن بود که: «تختی خودکشی نکرده، بلکه او را کشتهاند.»
منبع مزبور در نظریه خود مینویسد: «با توجه به شعارهای اولیه و سمپاشیهایی که از طرف عناصر منحرف درباره مرگ تختی به عمل آمد، اخبار مندرج در جراید پیرامون این امر از نظر افکار عمومی قابل قبول نیست و کمکم این فکر تقویت میشود که واقعاً نامبرده را کشتهاند». (۹)
منبع مزبور در نظریه خود مینویسد: «با توجه به شعارهای اولیه و سمپاشیهایی که از طرف عناصر منحرف درباره مرگ تختی به عمل آمد، اخبار مندرج در جراید پیرامون این امر از نظر افکار عمومی قابل قبول نیست و کمکم این فکر تقویت میشود که واقعاً نامبرده را کشتهاند». (۹)
در این سند منبع ساواک برای کاهش شایعات و انحراف افکار عمومی پیشنهاد میکند: «برای جلوگیری از این گونه تعبیر و تفسیرهای غلط [؟!]و ایجاد امکان برای بهرهبرداری از سوی عناصر مخرب به نظر میرسد عین اسناد و مدارک و وصیتنامه، یادداشتها و نامههای تختی به دادستان تهران کلاً بهطور حتم در جراید گراور شود و بهعلاوه از مراسم ترحیم او جلوگیری نشود تا به این ترتیب هر گونه تبلیغ مضره و غیرواقعی که تا به حال در این موضوع شده است، خنثی گردد.
نظریه منبع توسط اداره کل سوم نیز مورد تأیید واقع شد. در پینوشت گزارش مزبور آمده است: «نظریه او با توجه به اینکه در گذشته نیز این گونه عناصر از چنین وقایعی مزورانه استفاده کردهاند مورد تأیید است». (۱۰) در گوشه دیگر سند فوق اعلام شده است که گزارش مزبور در بولتن روز ۱۹ /۱۰/ ۴۶ درج شده است. (۱۱) همچنین در ذیل سند فوقالذکر اعلان شده است که قرار شد معاون وزارت دادگستری از طرف دادستان تهران مصاحبه کند و پزشکی قانونی اعلامیه بدهد. (۱۲)
جسد غلامرضا تختی در ساعت ۱۱ صبح ۱۸ /۱۰ /۴۶ پس از معاینه پزشک قانونی با آمبولانس به اداره پزشکی قانونی منتقل شد. صدها نفر از کسانی که از مرگ تختی باخبر شده بودند در اطراف پزشکی قانونی اجتماع کردند به طوری که بعد از نیمساعت عبور و مرور در خیابانهای اطراف مختل شد و در میان انبوه جمعیتی که در اطراف پزشکی قانونی اجتماع کرده بودند، برادر بزرگ تختی دیده میشد که با صدای بلند میگریست و بر سر و صورتش میکوفت. به نوشته مطبوعات با اجتماع مردم تمام درهای پزشکی قانونی بسته شد و پزشکان وارد سالن تشریح شدند تا از جسد غلامرضا تختی معاینه به عمل آورند. (۱۳)
*پینوشتها در سرویس تاریخ موجود است.
https://rahva.ir/?p=13208