به گزارش«رهوا».آیا آنطور که رسانههای اطلاح طلب و فعالان این جریان تحلیل میکنند یا دوست دارند وانمود کنند پیروزی بایدن راه رسیدن ظریف به پاستور را هموار کرده و گفتمان انتخابات ۱۴۰۰ را حول گفتمان دیپلماسی و به نوعی تکرار سال ۹۲ قرار خواهد داد؟
این تحلیل و خط رسانهای چه میزان به واقعیت نزدیک است و پرسش بعدی اینکه آیا ظریف حتی در صورت پذیرش این تحلیل راه همواری با حضور بایدن در کاخ سفید برای رسیدن به پاستور دارد؟ به بیان صریحتر حضور بایدن در کاخ سفید و اثرت مثبت آن در تقویت موضع ظریف و رفع موانع، باعث هموار شدن پیروزی وزیر امور خارجه روحانی در انتخابات بهار سال آینده خواهد شد؟
به نظر میرسد برجسته کردن ظریف در رسانهها بیشتر با هدف عملیات روانی و به نوعی تلاش برای بازسازی سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان صورت میگیرد به این معنا و روایت که جریان اصلاح طلب و تحلیل گران این طیف سیاسی به خوبی آگاه هستند که به هر دلیلی حنای اصلاح طلبان دیگر در سطح جامعه و حتی بدنه این جریان رنگ باخته و بدنه بشدت نسبت به راس بدبین شده و امیدواری چندانی در مورد بهبود عملکرد آن ندارد.
نسبت این وضعیت با برجسته کردن ظریف چیست؟ ظریف عنصر امید آفرین عملیات روانی اصلاح طلبان است با این خط خبری و تحلیلی که بایدن چون دموکرات است و چون ظریف با او ارتباط و آشنایی گسترده دارد پس کلید رفع تحریمها و گشوده شدن در کاخ سفید به روی تهران در دستان دیپلمات حشر و نشرکرده با آمریکایی از جمله بایدن است.
پس پاسخ پرسش اول این است که لزوما رابطه مستقیمی بین پیروزی بایدن و هموار شدن راه برای ظریف جهت رسیدن به پاستور وجود ندارد و تحلیلها و مطالبی که در روزهای اخیر در رسانههای اصلاح طلب از جمله روزنامه شرق به صورت پررنگ منتشر شده تلاشی ناکام برای امید آفرینی در بدنه جریان اصلاحات و بستر سازی برای کاندیدای احتمالی و اصلی این جریان است تا به سرنوشت مجید انصاری در انتخابات مجلس یازدهم دچار نشود.
اما با فرض گرفتن این امر که حضور بایدن در کاخ سفید به نفع ظریف و تقویت موضع او در انتحابات ۱۴۰۰ است آیا در این صورت ظریف راه همواری برای نشستن بر روی صندلی دولت سیزدهم دارد؟
به چند دلیل شانس ظریف با مفروض گرفتن فرض بالا همچنان اندک است و ظریف شانس چندانی برای حضور در جایگاه ریاست جمهوری ندارد.
۱- به اصلاح عامیانه هندوانه در بسته برای افکار عمومی نیست که با مشتی شعار و کمپینهای رنگارنگ و پیچیده اتخاباتی بتواند مردم را به سمت خود جلب کند. ظریف کارنامهای دارد که آن هم در عرض یکی دو سال به دست نیامده که باز بهانه کند که «فرصت اندک بود و گرنه عصای سحر آمیز در ید خود داشتم». ظریف داری کارنامه سی ساله در نظام جموری اسلامی ایران است که این کارنامه پیش روی ملت ایران قرار دارد. برجام متاخرترین آن و عملکرد او در دوران دفاع مقدس به نوعی قدیمیترین تجربه عملی و کارکردی ظریف است. کارنامه ای که به دلیل جنس آن و پیوند خوردن با سیاست خارجی در معرض پیگیری افکار عمومی بوده، پس مخاطب اشکال نکند که حسن روحانی هم کارنامه داشت اما چرا انتخاب شد؟ به این دلیل که عمده فعالیت های روحانی در حیطه امنیتی بود که چندان در معرض افکار عمومی نبود اما کارنامه ظریف از جنس دیگری است. بنابراین از همان بسم الله کارزار انتخاباتی انتخابات ریاست جمهوری سال آینده، ظریف در موضع انفعال و دفاعی قرار خواهد گرفت و عاجز از این خواهد بود که بتواند به رقیب، حالا هر که باشد، بتازد و رای جمع کند.
۲- اجماعی در بین اصلاح طلبان بر روی ظریف برای معرفی او به عنوان کاندیدای جریان اصلاح طلب وجود ندارد. کارگزاران و حزب اتحاد ملت را اگر دو حزب اصلی این جریان بدانیم هنوز گمانه زنی و و اظهار نظرهای جدی از آنان در مورد حمایت از ظریف به گوش نرسیده این در حالی است که نسبت به افراد دیگر این تحلیل ها و گمانه زنی ها مطرح شده است. همین نکته نشان می دهد که خبر سازی و تحلیل بافی های اخیر روزنامههای اصلاح طلب پیرامون ظریف عملیات رسانهای بوده وگرنه اگر ظریف به عنوان گزینه اصلی مطرح بود بدون تردیداحزاب اصلی اصلاح طلب تلاش میکردند او را هم در لیست افراد مدنظر و احتمالی خود برای ۱۴۰۰ بگنجاند.
از سوی دیگر هم به خاطر اختلافات عمیق داخلی جریانهای مختلف اصلاح طلب و هم به دلیل نوع کارکرد و شخصیت ظریف بعید است حتی در صورت ورود او به صحنه انتخابات اجماعی بر روی وزیر امور خارجه دولت اعتدال صورت گیرد و او گزینه نهایی باشد هر چند احزابی فرعی مثل ندا به احتمال زیاد از ظریف حمایت خواهند کرد. ظریف به خاطر عملکرد خود در داخل کشور دارای مخالفان قدرتمندی است که حتی در صورت پیروزی در انتخابات هم با چالش های اساسی با این مخالفان مواجه خواهد شد. بنابراین نمی تواند گزینه مطلوبی برای اصلاح طلبان باشد.
۳- هر چند اصلاح طلبان دوست دارند وانمود کنندکه ظریف کاری سختی در بررسی صلاحیتها نخواهد داشت و به راحتی از سد شورای نگهبان خواهد گذشت اما بررسی عملکرد ظریف و حساسیتهای شورای نگهبان نشان می دهد که شخص ظریف در صورت علاقه مندی برای حضور در میدان انتخابات ۱۴۰۰ نباید از الان خود را تایید صلاحیت شده بداند چرا که اولا معلوم نیست طبق معیارهای شورای نگهبان ظریف شرایط مندرج در اصل ۱۱۵ قانون اساسی از جمله رجل سیاسی و مذهبی بودن را داشته باشد و یا در مورد سایر صفات مندرج در این اصل نظیر مدیر و مدبر بودن مورد تایید شورای نگهبان باشد. طرفه آن که بسیاری از وزرای سابق و چهرههای سیاسی در انتخاباتهای گذشته نیز در این مرحله رد صلاحیت شده یا انصراف دادند چهرههایی چون منوچهر متکی، مصطفیپورمحمدی، علیرضا زاکانی، باقری لنکرانی و محمدحسن ابوترابی….
اصلاح طلبان با درک همین احتمال به دنبال ذهنیت سازی افکار عمومی هستند تا در صورت حضور و گزینه نهایی بودن ظریف برای اصلاح طلبان، بتوانند از این فشار اجتماعی برای تحت فشار گذاشتن شورای نگهبان استفاده کنند.