×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : جمعه, ۲ آذر , ۱۴۰۳  .::.   برابر با : Friday, 22 November , 2024  .::.  اخبار منتشر شده : 0 خبر
بار دیگر پدرخوانده و زیر پوست قدرت در امریکا
فرزين ماندگار

به گزارش«رهوا».سه‌گانه پدرخوانده اثر ماندگار فرانسیس فورد کاپولا از دید بسیاری از علاقه‌مندان سینما و نیز منتقدان بهترین فیلم تاریخ سینماست یا دست‌کم در لیست بهترین آثار سینما قرار دارد. فیلمی که برگرفته از رمان پدرخوانده اثر ماریو پوزو ساخته شده و به ماهیت گروه‌های مافیایی و نقش آن‌ها در ایالات متحده می‌پردازد.

اما اهمیت فیلم پدرخوانده و اینکه چرا این فیلم پس از گذشت بیش از نیم قرن از ساخت و اکران آن همچنان در لیست بهترین آثار تاریخ سینما قرار دارد، موضوعی قابل تأمل و بررسی است. پدرخوانده رگه‌های سیاسی زیادی دارد و به شکلی محسوس و تا اندازه‌ای غیرمستقیم به ساخت قدرت و لایه‌های سیاست در ساختار ایالات متحده امریکا می‌پردازد. فیلم به شکلی صریح نفوذ گروه‌های مافیایی در میان سیاستمداران امریکایی را نشان می‌دهد و روندی را ترسیم می‌کند که در آن قدرت در این کشور را تولید و بازتولید کرده است. اینکه چگونه اصالت پول و سرمایه در ساخت قدرت حرف اول را می‌زند و قتل و کشتار و نژادپرستی و مواد‌مخدر و نیز قمارخانه‌ها چه اندازه در این ساختار تأثیرگذار هستند. جالب است که در بسیاری از فیلم‌های بزرگ تاریخ سینما از سوی فیلمسازان شهیر نوعی ادای دین سینمایی به سوسیالیسم وجود دارد. در پدرخوانده ۲ مایکل کورلئونه به کوبا می‌رود و شاهد حضور حکومتی دست‌نشانده از سوی امریکاست که با سرنیزه بر مردم حکومت می‌کند و نقش سرکوبگر دولت امریکا در وجود فساد و نابسامانی اقتصادی در این کشور به وضوح در این فیلم مشهود است. در واقع کاپولا در اقتباس از رمان پدرخوانده برای ساخت فیلمی به همین نام بیش از همه بازتاب پشت پرده سیاست را در امریکا هدف قرار داده است و عواملی، چون کارگردانی حساب شده در کنار حضور چند غول بازیگری تاریخ سینما، چون مارلون براندو، رابرت دنیرو و آل پاچینو سبب شده تا سه‌گانه او در تاریخ سینما جاودانه شود.

یک تدوین جدید از پدرخوانده
حالا خبر می‌رسد که کاپولا قصد دارد نسخه‌ای تازه از پدرخوانده ۳ را پس از تدوین عرضه کند. تدوین جدید پدرخوانده ۳ به مناسبت ۳۰ سالگی ساخت این فیلم سینمایی است که پایانی متفاوت خواهد داشت و ۱۲دقیقه هم کوتاه‌تر می‌شود.
فرانسیس فورد کاپولا قسمت اول این فیلم را سال ۱۹۷۲ کارگردانی کرد که داستان خانواده مافیایی کورلی ونه را در نیویورک روایت می‌کند. این فیلم نامزد ۱۱ جایزه اسکار بود. قسمت دوم این فیلم در سال ۱۹۷۴ به سینما آمد. قسمت سوم در سال ۱۹۹۰ ساخته شد و در هفت بخش نامزد اسکار شد.
پایان‌بندی با یک سوررئالیسم درخشان
بسیاری از منتقدان، قسمت پایانی این سه‌گانه را به درخشانی دو قسمت اول نمی‌دانند، اما حالا هستند کسانی که معتقدند با این تدوین و پایان‌بندی جدید، باید ارزش سینمایی این اثر را دوباره بررسی کرد. واکنش‌ها به این تدوین جدید تا حدودی مثبت بوده است. برای مثال پیتر بردشاو منتقد مشهور گاردین به نسخه بازتدوین شده «پدرخوانده ۳» از پنج ستاره امتیاز سه را داد‌ه است.
این منتقد نقدی بر نسخه بازتدوین شده «پدرخوانده ۳» با عنوان جدید «پدرخوانده، مؤخره: مرگ مایکل کورلئونه» نوشته و در بخشی از این بررسی مجدد به آخرین قسمت حماسه «پدرخوانده» چنین آورده است: این نسخه ۱۵۸ دقیقه است (قسمت اول و دوم «پدرخوانده» به ترتیب ۱۷۵ و ۲۰۰ دقیقه هستند.) آن دو قسمت آنچنان کوتاه نبودند که نیاز به یک مؤخره و بخش پایانی داشته باشند و از نظر ساختار هم به هیچ وجه این فیلم جدید عملکرد یک مؤخره را ندارد.
بردشاو در ادامه می‌نویسد: فیلم چند تغییر کوچک دارد که یکی از مهم‌ترین تغییر‌ها در آخر فیلم است، این تغییر ممکن است موجب گیجی و سردرگمی آن‌هایی شود که از عنوان جدید فیلم یعنی «پدرخوانده، مؤخره: مرگ مایکل کورلئونه» متعجب شده بودند.
ارزش دیدن دوباره را دارد
تغییر به وجود آمده در این نسخه می‌تواند به این معنی باشد که مرگ واقعی مایکل مرگ عاطفی یا روحی او بوده که روی پله‌های خانه اپرا پالرمو یا حتی زودتر از آن رخ داده است. (در نسخه سال ۱۹۹۰ مرگ مایکل در پایان فیلم به تصویر کشیده می‌شود.)
منتقد گاردین معتقد است این نوع پایان‌بندی یک نوع درخشش سوررئال و غیرواقعی به پایان مایکل کورلئونه داده است. بردشاو البته اعتقاد دارد برخلاف انتقاد‌های گذشته بازی سوفیا کوپولا دختر فرانسیس فورد کوپولا چندان بد نیست.
این منتقد در پایان می‌نویسد به نظرش فیلم ارزش دیدن دوباره را دارد. فیلمی که به نظر او در سال ۱۹۹۰ در مقایسه با «رفقای خوب» ملال‌آور بود و جنب و جوش آن فیلم ساخته اسکورسیزی را نداشت. بردشاو در پایان به این نسخه از پنج ستاره سه ستاره اعطا کرده است.
آل‌پاچینو: من عاشق مردنم!
آل‌پاچینو در گفتگو با نیویورک‌تایمز درباره اکران نسخه جدید «پدرخوانده ۳» گفته دلیل بازی‌اش در این فیلم فیلمنامه‌ای بود که واقعاً از آن لذت برده است، اینکه در آن توانایی‌های مایکل توسط شیادی و مکر افرادی در داخل واتیکان به امتحان گذاشته می‌شود. آل‌پاچینو در‌این‌باره گفته است: «او چیزی را در واتیکان پیدا کرده بود که از جهان خلافکارانه خودش هم کمی فاسدتر بود!»
در پایان نسخه اصلی «پدرخوانده ۳» شاهد مرگ مایکل کورلئونه هستیم، صحنه‌ای که انتقادات بسیاری را به دنبال داشت و بسیاری آن را اغراق شده و حتی کمی کمیک خواندند. آل‌پاچینو درباره آن صحنه می‌گوید: «انجامش واقعاً حال داد! من ساعت‌ها، روز‌ها و هفته‌ها به این فکر کردم که چطور بمیرم؟ این سرنوشت محتوم همه ماست. من عاشق مردنم. کدوم بازیگری نیست؟»
پاچینو در ادامه با بیان اینکه تنها حسرتش این است که نمی‌تواند این صحنه را دوباره الان که به اندازه کافی پیر شده و سنش مناسب است، بازی کند، ادامه می‌دهد: «من الان آماده انجام آن صحنه هستم! الان خیلی بهتر می‌فهممش! و تازه به گریم هم نیاز ندارم!»
«پدرخوانده ۴» ساخته می‌شود؟
در گفت‌وگوی مفصلی که روزنامه نیویورک‌تایمز با عوامل فیلم «پدرخوانده ۳» به مناسبت اکران نسخه تدوین جدید این فیلم انجام داده، صحبت‌هایی هم درباره قسمت چهارم این فیلم شده است. در جایی از این گفتگو این سؤال مطرح می‌شود که آیا ادامه‌ای برای فیلم پدرخوانده وجود دارد؟ و آیا مایکل بخشی از این آینده خواهد بود؟ پاچینو با شیطنت به این سؤال جواب می‌دهد: «به نظر می‌آید که باید اینطور باشد، نه؟ اینکه کسی برای گرفتن مشاوره به سراغ او (مایکل کورلئونه) برود!»
اندی گارسیا، بازیگر نقش وینست که در انتهای فیلم سوم جانشین ماکیل کورلئونه شد، با اعلام اینکه به ناامید کردن طرفداران پدرخوانده که از او پاسخ سرراست می‌خواهند، عادت کرده است، ادامه می‌دهد: «حتی یک هفته هم نمی‌شود که بگذرد و کسی از من نپرسد که هی مرد، پدرخوانده ۴ چی شد؟ من همیشه می‌گویم، وقتی به من خبر دادند، به شما هم خبر می‌دهم!»
چیزی که بعید است این است که این عوامل بدون حضور کاپولا تن به ساخت قسمت چهارم بدهند و کاپولا تأکید دارد که قصدی برای ساخت این فیلم ندارد. کاپولا گفته سال‌ها پیش صحبت‌هایی درباره یک فیلم چهارم بوده است که داستان وینست را در زمان حال و داستان ویتو و سانی را در دهه ۱۹۳۰ دنبال می‌کند (وینست فرزند حرام‌زاده سانی برادر مایکل بود)، اما مرگ ماریو پوزو خالق پدرخوانده در ۱۹۹۹ به این ماجرا پایان داد، ولی کاپولا در انتها می‌گوید که او صاحب پدرخوانده نیست و نمی‌تواند جلوی پارامونت را برای ساخت قسمت‌های بعدی بگیرد و شاید روزی شاهد پدرخوانده ۴، ۵ یا حتی ۶ باشیم. هر چند پارامونت در بیانیه‌ای به روزنامه تایمز اعلام کرده است: «با اینکه در حال حاضر برنامه‌ای برای ادامه دادن این سه‌گانه وجود ندارد، اما با توجه به قدرت بالای این فیلم‌ها و میراث عظیمشان، احتمال ساختن ادامه‌ای برای این سه‌گانه، اگر داستان مناسبی نوشته شود، وجود دارد.»
نکاتی درباره پدرخوانده که نمی‌دانستید.
اما چندی پیش درباره تولید فیلم پدرخوانده اطلاعاتی منتشر شد که تازگی داشت و دانستن آن در نوع خود جالب است. در ادامه به برخی از این نکات اشاره می‌کنیم.
نکته‌ای که قطعاً دانستنش برای خیلی‌ها عجیب به نظر می‌رسد این است که استودیو نمی‌خواست مارلون براندو در فیلم باشد.
باورش در حال حاضر سخت است؛ چراکه تقریباً غیرممکن است کس دیگری را در نقش رئیس مافیایی مسن که حرف زدنش تاحدی نامفهوم است، تصور کرد، اما واقعیت دارد – استودیوی پارامونت حتی هنرپیشه انگلیسی لارنس اولیویه را پیشنهاد داده بود. در نهایت کارگردان کوپولا با زیرکی از براندو تست بازی گرفت که استودیو را تحت‌تأثیر قرار داد و وارد فیلم شد.
موضوع جالب بعدی درباره سه‌گانه پدرخوانده اینکه آل‌پاچینو اولین انتخاب برای بازی نقش مایکل کورلئونه نبود. شخصیت پرتضاد معروف این بازیگر معروف سبک متد اکتینگ تبدیل به ستون فقرات این سه‌گانه شد، اما پارامونت بازیگر نقش اولی همچون رابرت ردفورد، جک نیکلسون، داستین هافمن، یا وارن بیتی را برای این نقش می‌خواست. جیمز کان و همچنین مارتین شین هم برای این نقش تست دادند.
شاید جالب باشد بدانید. دیالوگ «اسلحه رو بذار باشه، شیرینی رو بردار» در فیلم بداهه بود. بر اساس فیلمنامه، کلمنزای ریچارد کاستلانو باید به آدمکشی که یک خبرچین را از میان برداشته بود، می‌گفت «اسلحه رو بذار باشه». او «شیرینی رو بردار» را فوق‌العاده هوشمندانه در ادامه بداهه‌گویی کرد و یک دیالوگ افسانه‌ای زاده شد.
صحنه هراس‌انگیزی در پدرخوانده نسخه اول وجود دارد که در آن کورلئونه سر اسب مورد علاقه یک تهیه‌کننده سینما را برایش می‌فرستد، آن هم نه به‌گونه‌ای عادی، بلکه درحالی‌که در تخت خوابش خوابیده و از خواب می‌پرد با آن مواجه می‌شود. بله، آن واقعاً سر بریده یک اسب واقعی بود. البته آن‌ها برای درست کردن این صحنه ترسناک اسبی را نکشتند، بلکه آن را از یک شرکت تولید غذای سگ، خریداری کردند.
یکی از مهم‌ترین دلایل خوب بودن فیلم پدرخوانده فیلمنامه آن است و جالب است بدانید یک فیلمنامه اولیه، داستان اصلی ماریو را به دوره معاصر (یعنی دهه ۷۰ که فیلم در آن ساخته می‌شد) به‌روز‌رسانی کرده بود، اما کوپولا آن را نپذیرفت و داستان را در دورانی که در کتاب روایت می‌شد، ساخت – که سپس کامل بودن آن آشکار بود.
سختی کار با مارلون براندو
درباره سختی کار با غول بازیگری تاریخ سینما زیاد سخن رفته است. بازیگری که در همکاری با چارلی چاپلین در آخرین فیلمش نیز بدجور روی مخ او رفته و کار را برایش سخت کرده بود. نکته اصلی درباره براندو این است که مارلون براندو به خود زحمت حفظ کردن دیالوگ‌ها را نمی‌داد. براندو با آنکه در نقش عنوانی خود عالی بود، اما لزوماً زحمت زیادی نمی‌کشید. کلمات ویتو کورلئونه روی کارت‌های راهنما که در تمام صحنه جاسازی شده بودند، نوشته شده بود. براندو این کار را سال‌ها انجام داده بود و ادعا می‌کرد این کار او را بیشتر از خود جدا کرده و به نقشش نزدیک می‌کند، اما این همه حاشیه‌های براندو در این فیلم نبود و این را دیگر همه می‌دانند که او از دریافت اسکار بازیگری برای این فیلم طفره رفت و به جای خودش یک زن سرخپوست را به مراسم اسکار فرستاد و آن زن هم بیانیه‌ای درباره ظلم به این نژاد در امریکا قرائت کرد. باور کنید یا نکنید کلمه‌هایی مانند «مافیا»، «سازمان خلافکاری»، یا «کوزا نوسترا» (معادل «چیز مشترک ما» در سیسیلی) را در طول فیلم نمی‌شنوید. واقعیتی وجود دارد که با شنیدن آن بعضی افراد سرشان را در ناباوری تکان می‌دهند -، اما کلماتی، چون «مافیا»، «سازمان خلافکاری»، یا «کوزا نوسترا» برای دلجویی از اعضای باشگاه حقوق مدنی شهروندان ایتالیایی- امریکایی، از فیلمنامه حذف شده بود تا تصویر بدی از کلیشه ایتالیایی را که ایجاد شده بود، کمرنگ کند.
او متنی خواند که می‌گفت به نمایندگی از مارلون براندو امروز عصر اینجا هستم و او از من خواسته که بگویم به‌خاطر رفتار صنعت فیلم با سرخ‌پوستان و بومیان امریکایی نمی‌تواند این جایزه سخاوتمندانه را بپذیرد. لازم به ذکر نیست که هالیوود از این اتفاق عصبی شد که این موضوع از هو کشیدن‌های حضار در فیلم مربوط به رد کردن این جایزه مشخص است؛ و نکته آخر اینکه چندی از بازیگران با مشورت گرفتن از خلافکاران واقعی برای نقش خود آماده شدند. این ممکن است باعث به وجد آمدن بعضی از طرفداران فیلم شود که جیمز کان، رابرت دووال و آل‌پاچینو همگی با وقت گذرانی در کنار خلافکاران واقعی، در مورد نقش خود تحقیق کردند. برای مثال کان دقت زیادی به زبان بدن نشان داد و به اینکه «خودی»‌های مافیایی همیشه به خود دست می‌زدند و لباس یا شلوارشان را تنظیم می‌کردند، توجه ویژه‌ای کرد.
پدرخوانده به‌عنوان یک فیلم گانگستری اگرچه در تارک سینمای جهان جایگاه نمونه‌ای دارد، اما پس از آن و حتی قبل‌تر از آن نیز آثاری در این ژانر ساخته شدند که حائز اهمیت هستند. مارتین اسکورسیزی سال پیش فیلم مرد ایرلندی را ساخت که فیلم بسیار خوش‌ساختی است و در آن فیلم هم زیر پوست ساخت قدرت در امریکا به نحوی دراماتیک نشان داده می‌شود. او پیشتر و در دهه ۹۰ نیز فیلم تحسین شده رفقای خوب را ساخته بود، اما پدرخوانده دارای مؤلفه‌هایی است که جایگاه این اثر را محکم‌تر می‌کند. حضور سه ستاره بی‌بدیل بازیگری و موسیقی متن جزو این دلایل است.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.