پایگاه خبری«رهوا».بدیهیترین و مهمترین دلیل برداشته شدن گامهای اول و دوم ایران در جهت تعدیل تعهدات برجامی، «تغییر محاسبات طرف اروپایی» باید باشد و قاعدتا موضع گیری و اقدامات صورت گرفته از سوی دولت درباره برجام نیز باید در همین ریل جاگذاری شود. به نظر میرسد برخی از اظهارات نه تنها مانع از تغییر محاسبات غرب مبنی بر آنکه «ایران به هر قیمتی حاضر نیست با نقض و عدم اجرایی شدن تعهدات غربی برخورد مناسب کند» است، بلکه منجر شده تا ایران کمافی السابق از سادهترین منافع برجامی محروم بماند.
اروپا بر اساس جهت گیری و موضع گیری طرف ایرانی که از یک الگوی ثابت و قابل ردگیری مدل گیری میکند، کمترین وقعی به ضربالاجلهای تعیین شده توسط طرف ایرانی ننهاده و تعهدات یازدهگانه مندرج در برجام را بدون کمترین فشار تأثیرگذاری از سوی طرف ایرانی طی چهار سال گذشته اجرایی نکرده و کماکان معتقد است باید رفتار ایران استانداردسازی شود.
باید توجه داشت که محاسبات امروز اروپاییها دفعتا شکل نگرفته است و به مرور زمان با شناخت کامل از روحیات حاکم بر یک طیف سیاسی داخلی شکل گرفته است و دست کم بخشی از این شناخت مربوط به مذاکرات هستهای سال ۸۲ است. یا در مذاکرات هستهای که از سال ۹۲ به بعد، اروپا- امریکا به این باور رسیدهاند که میتوان ازطرف ایرانی امتیازهای عینی (نقد) گرفت و امتیازهای غیرقابل وصول و معطوف به آینده ارائه داد و چنانچه ایران برای تحقق «کف حقوق» خود پافشاری کند، تحقق آن مشروط به ارائه امتیازات جدید از سوی ایران باشد.
مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا در متن بیانیه آخرین جلسه کمیسیون مشترک برجام، با انتخاب واژگانی نظیر «اروپا تلاش خواهد کرد» از ارائه «تضمین عینی- کتبی» به اجرای تعهدات دهگانه اروپا در برجام و همچنین «تعهد مستند» به ضرورت اجرای تعهدات در دوران پسا خروج امریکا از برجام سر باز زده و در مقابل ایران را ملزم به اجرای یکجانبه تعهدات کرده و با زبان بعضاً تهدیدآمیز نسبت به کاهش تعهدات از سوی ایران هشدار داده است. ادبیات دوپهلوی متن بیانیه اخیر کمیسیون مشترک برجام به همین جا ختم نمیشود و در آن تلاش شده که فعالیت صلحآمیز هستهای ایران کماکان تهدیدی برای صلح و امنیت جهانی معرفی شود، به طوری که در بند سوم این بیانیه میآید: «در پرتو تنشهای جدید، صیانت از برجام همچنان برای امنیت و ثبات منطقهای اساسی است». گویی ایران قبل از برجام عامل ناامنی و بیثباتی در منطقه بوده و برجام رفتار کشورمان در این عرصه را مدیریت و تغییر داده است. در سایر بخشهای دیگر بیانیه چنین روحی بر متن حکمفرماست.
روند کنونی گویای همین رویکرد از سوی امریکا-اروپا است که آنها نه تنها تعهدات دم دستی خود را اجرایی نکرده بلکه بارها با تدوین و اجرای قوانین جدید برجام را نقض کرده و هنگامی که ایران خواهان تغییر چنین رویکردی شده، امریکا –اروپا شرط تحقق تعهدات مکتوب (کلی و ناظر به آینده خود در برجام) را پذیرش مذاکرات جدید موشکی یا منطقهای از سوی ایران عنوان کردهاند که انتشار بیانیه با ۱۴ شرط توسط دونالد ترامپ که با همراهی اروپا نیز همراه شد مصداق گویای این مسئله است.
اتفاقا، خروج ایالات متحده امریکا از برجام در اردیبهشت سال ۹۷ نیز بر اساس همین برآورد دقیق از طرف ایرانی صورت گرفته که دولت ایران تحت هیچ شرایطی حاضر به خروج از توافق هستهای نیست و در بدترین شرایط ایران برای کاستن فشار افکار عمومی داخل به دلیل اغماض بدون حصر در مواجهه با نقض دامنه دار برجام توسط غرب، اقدام به برداشتن گامهایی خواهد کرد که تأثیر آنچنانی در روند اجرای تعهدات ایران نخواهد داشت.
طی ۱۵ ماهی که از زمان خروج ایالات متحده امریکا از برجام میگذرد اروپا بر اساس همین محاسبات خود از طرف ایرانی، عملا هیچ گامی در جهت تأمین منافع حداقلی ایران نیز برنداشته است و اینستکس را (به عنوان یک طرح امریکایی) روی میز قرار داده است، گزینهای که کف منافع ایران را قطعا تأمین نمیکند و ابزاری است برای خرید زمان توسط اروپا و یک جناح داخلی تا دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ به سر آید. اَماره و نشانههای متقن نشان میدهد که به پایان رسیدن دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ مهمترین دغدغه است تا بعد از وی رئیس جمهوری دموکرات روی کارآمده و به برجام رجعت کند و مسیر عادی سازی روابط همانند سالهای قبل هموار شود. اینکه عباراتی نظیر در صورت ماندن در برجام میتوانیم از سال آینده وارد تجارت اسلحه شویم و اگر در پایان ۶۰ روز دوم اروپا تعهدات را اجرایی نکند باز هم ۶۰ روز فرصت خواهیم داد، عنوان میشود، اروپا را در محاسبات شکل گرفته خود پایدار کرده و دستیابی ایران به کف منافع خود را نیز محال میکند.