متاسفانه این اقا در سال ۸۴ با دوستانش سنگین ترین فشار ها را روی من آوردند
یکی از سربازان گارد چون متعصب بود، نزد فرماندهاش رفت و گفت: «ما خیال میکردیم که از یک زن عفیفه نگهبانی میکنیم و نمیدانستیم که اینطور مسائل هم در میان است.»
محمدعلی فروغی کسی بود که در سالهای ۱۳۰۴ و ۱۳۰۵ زحمات زیادی برای پادشاهی رضاشاه کشیده بود، او که مورد اعتماد انگلیسیها بود نقش پنهان مهمی در تحولات سیاسی ایران و نیز انعقاد قرارداد نفت ۱۳۱۲ که او سمت وزیر خارجه را برعهده داشت، ایفا کرد.
۴ آذر سال ۱۳۵۷ شمسی، «کارتر» چون هیچکاری نمیتوانست انجام دهد از «سیا» انتقاد کرد که چرا نتوانسته حوادث ایران را پیشبینی کند. تا روز آخر هم تلاش کرد هرجوری شده شاه لرزان را سر پا نگه دارد، اما «إنّ الباطل کان زهوقا».
هنگامی که به همراه آقای خلخالی برای تخریب قبر رضاشاه آماده شدیم بنیصدر زنگ زد. بچهها به آقای خلخالی گفتند رئیسجمهور تماس گرفته. بنیصدر به خلخالی گفت: قبر رضاشاه را دست نزنید این آرامگاه حیف است! آقای خلخالی در جواب گفت: «مگر قبر پدر تو را خراب میکنیم؟ من میخواهم که قبر رضاشاه را خراب کنم.»
تودار نبود و برای گفتن حرف حق، دل به دریای خطر میزد. زن بود؛ اما برایش مهم نبود حکومت پهلوی دستگیرش کند، شکنجه شود و از دیدن پسرهای قد و نیم قدش محروم بماند. انقلاب که شد فرماندهی بسیج شهر را در دست گرفت و خانهاش پایگاه بسیج شد.
این دختربازی ما سال به سال در حال تنزل است و دختران نا زیبا می آوری. من اگر با آنها همبستر نشوم سکته می کنم، وزیر دربار درپاسخ می گوید: قربان چون تعداد بسیار زیاد است، جنابعالی مشکل پسندتر شده اید.
اشرف پهلوی: این میزان پول نو یافته نفت یک حس کاذب امنیت به وجود آورد. این حس که تمام مشکلات بهآسانی قابل حل هستند و میتوانیم هر چیزی که دلمان خواست بخریم. مؤسسات و ادارات دولتی بدون برنامهریزی هماهنگ یا دقیق درازمدت هرچه توانستند خرج کردند. بندرهای ما پر از کشتیهایی شد که هفتهها و ماهها در انتظار تخلیه بار بودند.
تورق صفحات تاریخ، گواهی میدهد که رژیم پهلوی از زمان تأسیس یعنی آذرماه سال۱۳۰۴ تا خزانش در بهمنماه سال۱۳۵۷، از واگذاری مناطق تحت سیطره خود -که عمدتاً واجد ارزش ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک بودهاند- به دیگران ابایی نداشته است