محمد اسماعیلی
به گزارش«رهوا».ترور شهید محسن فخریزاده، رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع اهداف و پیامدهای متفاوتی را میتواند داشته باشد.
۱- آنگونه که اسناد و شواهد حکایت میکند شهید فخریزاد مدتهاست در تیررس ترور قرار داشته است و فارغ از ایرادات و انتقاداتی که میتوان از دستگاههای مسئول گرفت، باید توجه داشت که سرویسهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی- امریکا بهدلیل محاسبات دقیقی که از اوضاع اقتصادی، سیاسی و نظامی کشور دارند در سالروز ترور شهید شهریاری اقدام به ترور شهید فخریزاده میکنند، با این تلقی که جمهوری اسلامی ایران بهدلیل مشکلات ناشی از مدیریت اجرایی کشور دچار بحرانهای مالی، اقتصادی، معیشتی و امنیتی است و در بستری اینچنینی نمیتواند پاسخ درخور توجهی به چنین اتفاقاتی بدهد. در واقع مهمتر از «انجام عملیات تروریستی» عنصر «زمان انجام عملیات» است و چه زمانی بهتر از امروز که در بخشهای مهمی از جامعه نارضایتی عمومی بهدلیل گرانی، تورم، رکود و بیکاری به اوج خود رسیدهاست و وفاق ملی برای اقدامات تلافی جویانه کمرنگ به نظر میرسد.
به صورت هدفمند و طراحی شده تلاش میشود این گزاره پررنگ شود که عکسالعمل متناسب با آنچه صورت گرفتهاست احتمال رویارویی نظامی را محتمل میکندو با توجه به اوضاع اقتصادی کشور، این کار مناسب نیست. اینکه «تایمز اسرائیل» مینویسد: «اسرائیل و ایالات متحده در حال برنامهریزی برای افزایش فشار بر ایران با «عملیات پنهان» و تحریمهای اقتصادی در هفتههای آخر ریاست جمهوری دونالد ترامپ رئیسجمهور ایالات متحده هستند» و در ادامه مینویسد که ارزیابی آنها این است که تهران قبل از پایان دوره ریاست جمهوری خود پاسخی نظامی نخواهد داد، ناشی از بستر اقتصادی است که در داخل برای آنها فراهم شده است.
تلاش برای تزریق تعارض در تصمیمگیری و ایجاد تردید نسبت به کارآمدی پاسخ «همسطح و متوازن» بر اساس تجربیات چند سال اخیر صهیونیستها را جریتر خواهد کرد. کمااینکه رونن برگمن، نویسنده اسرائیلی کتاب «برخیز و اول بکش» که در آن به موضوع ترور دانشمندان هستهای ایران پرداخته بعد از ترور شهید فخریزاده ادعا میکند: «ترورهای بیشتری در راه است!»
۲- ۲۴ ساعت بعد از ترور شهید فخریزاده جوبایدن و سایر دموکراتها همراه با کشورهای اروپایی به صورت یکدست و هماهنگ پاسخ ایران به انجام فعالیتهای تروریستی را عامل تشدید تنشها و برهم زننده امید جهت احیای برجام عنوان میکنند. طیف هواخواه توافق در داخل نیز همین خط را دنبال کرده و طی روزهای آینده دامنه عملیات روانی-رسانهای چنین رویکردی را گسترش خواهد داد و ترور شهید فخریزاده را صرفاً اقدام طیف تندرو صهیونیست– شخص ترامپ و برخلاف فضای جدید حاکم بر دستگاه دیپلماسی دولت بایدن عنوان خواهند کرد. در چنین دیدگاهی «اصل ترور» تا حدودی قابل نکوهش است، اما نباید حواشی ناشی از آن «اصل مذاکره» را که با انتخاب بایدن در دسترس قرار گرفته است مورد تخطئه قرار دهد.
«ایجاد رعب و وحشت در جامعه نسبت به احتمال رویارویی نظامی امریکا با ایران» مهمترین ابزار این طیف برای ممانعت از اقدام متناسب و متقابل است. به طوری که طی ۲۴ساعت گذشته بارها تلاش کردهاند با اهرم «سایه جنگ» افکار عمومی را در تقابل با حاکمیت قرار داده و انتقامگیری در هر سطحی را مساوی با حمله نظامی ترامپ به ایران عنوان کنند. رسانههای مکتوب و مجازی این طیف عبارت «حمله به ایران بازی نهایی ترامپ» که تیتر گاردین، اشپیگل، نیویورک تایمز و برخی از رسانههای غربی است را تکرار کرده اند تا احساس ترس در جامعه را فراگیر کنند.
اروپا- امریکای بایدن موقتاً تظاهر به طرد ترور خواهد کرد تا با توجه به اشتیاق زائدالوصف در داخل برای انجام مذاکرات جدید مسیر امتیازگیری مسدود نشود، اما همانگونه که در زمان اوباما ترورهای متوالی دانشمندان هستهای برنامه عملیاتی شد، این روش بعد از ناامیدی از مذاکره با دولت فعلی، احتمالا مجدداً در دستور کار قرار خواهد گرفت. ۳- در صورتی که حملات متراکم در سطوح مختلف امنیتی، نظامی و سیاسی علیه یک کشور به صورت مستمر صورت بگیرد، بدیهیترین خروجی آن «تضعیف روحیه خودباوری ملی» و «ایجاد احساس ناامنی و رعب نسبت به آینده کشور در افکار عمومی» است. رژیمصهیونیستی در کنار ایالات متحده، اروپا و برخی از کشورهای منطقه تلاش میکند با خرابکاری در سایتهای هستهای کشور از جمله نطنز، به سرقت بردن اسناد محرمانه هستهای در سال۹۶، برجستهسازی حملات پراکنده خود به برخی از پایگاههای مستشاری ایران در سوریه طی هفتههای اخیر و کشتهسازی ناشی از آن و در پایان انجام ترور مشابه آنچه درباره شهیدفخریزاده صورت گرفت، احساس خود کوچکبینی ملی را در جامعه ایرانی بهوجود بیاورد که برای خنثیسازی چنین هدفی باید پاسخ «بهنگام»، «متناسب»، «متوازن» و «همسطح» به اقدامات چندبعدی امریکا، صهیونیست و متحدان منطقهای آنها داد. ۴- وسعت بخشی به عملیاتهای جاسوسی، تروریستی و شبه نظامی توسط غرب در داخل ایران نخست با هدف «بیاعتبار سازی» نهادهای امنیتی، اطلاعاتی و انتظامی کشور صورت میگیرد که نهایتاً منجر به «بیاعتبارسازی» حاکمیت سیاسی کشور خواهد شد. از وجوه قطعی انجام فعالیتهای تروریستی که با انجام عملیات تروریستی در مجلس شورای اسلامی و حرم امام (ره) رشد قابل توجهی داشتهاست، ایجاد حس بیاعتمادی و ناامیدی در مردم نسبت به «توان نظامی- امنیتی حاکمیت سیاسی» کشور است که با ترور سردار سلیمانی در سال گذشته و پس از آن فعالیتهای خرابکارانه در سایتهای هستهای وارد مرحله جدیدتری شده و اوج آن را میتوان در اقدام تروریستی روز جمعه جستوجو کرد، آنهم در شرایطی که حس اعتماد امنیتی- نظامی به نظام و دستگاههای مربوطه در بالاترین سطح ممکن قرار داشتهاست و باید برای کاهش آسیبهای ناشی از آن تصمیمات جدی صورت بگیرد که مهمترین آن قاعدتاً پاسخ «متقابل» و «متوازن» به طرف مقابل است. ۵- در هنگامهای که جامعه با مشکلات عدیده اقتصادی و معیشتی درگیر است، تلاشی هدفمند صورت میگیرد تا این تلقی بر افکار عمومی مستولی شود که «پافشاری بر روحیه مقاومت» نه تنها سفره معیشت را تنگتر کردهاست، بلکه امنیت را از جامعه ایرانی گرفته است و برای رهایی از تنگتر شدن اوضاع باید مناقشات هستهای، موشکی و منطقهای را به صورت مسالمت آمیز (مذاکره) پایان دهیم.
توافقات مشابه آنچه در برجام – قطعنامه۲۲۳۱ صورت گرفته است، پیوستهای محرمانهای دارد که میتواند علاوه بر حفرههای اقتصادی (کوچکسازی سفره مردم)، اجتماعی (ناامیدی نسبت به آینده کشور و ایجاد شورش و اغتشاش خیابانی)، سیاسی (ایجاد نارضایتی عمومی از نظام) حفرههای امنیتی را نیز توسعه دهد که رونقگیری ترور و عملیاتهای تروریستی یکی از نتایج مسلم آن است.
https://rahva.ir/?p=19777