پایگاه خبری«رهوا».درد که به سراغ آدمی میآید، او را به دنبال طبیب و درمان میکشاند. او به هر جا که میتواند سر میزند تا مرهم و دوایی برای دردش بیابد. به دنبال نسخهای شفابخش میگردد تا حالش را بهبود بخشد و درد را از خانه جسم و روحش بیرون کند؛ آنوقت است که نام آنها به میان میآید، کسانی که حکایت پیشهشان نقل امروز و دیروز نیست، به روزهای دور برمیگردد، به روزگاری که طبیبانی بزرگ چون «ابوعلیسینا» با تلاش بسیار راه درمان انواع دردها و رنجها را مییافتند و با آمیختن انواع گیاهان به هم معجونی شفابخش برای التیام دردها و رنجها به دست میآوردند. به روزگاری که دانشمند بزرگ «زکریای رازی» نام آنها را برای همیشه در دفتر تاریخ به ثبت رساند. آنها آنقدر دردهای آدمی را تسکین بخشیدهاند و مرض جان و روان را شفا دادهاند که برای بزرگداشت مقامشان و قدردانی از تلاششان روزی از تقویم به نام آنها نامگذاری شده است؛ روزی به نام داروساز. دکتر«زهرا سادات کرباسی» بانوی جوان داروسازی است که نه تنها با داروهای ساخت بشر آشناست و از آنها برای درمان بیماران بهره میگیرد بلکه به داروخانهای پر از نسخههای شفابخش دست یافته که در التیامبخشی آنها ذرهای تردید وجود ندارد. اوحافظ کل آیات قرآن است، آیاتی که هر کدام به منزله دارویی شفابخش است و میتواند تمامی امراض جسم و روح بشر را درمان کند… با ما همراه باشید تا پای گفتوگوی این بانوی داروساز حافظ قرآن با هفتهنامه زنروز (از گروه مجلات موسسه کیهان) بنشینیم و روایت زندگیاش را بشنویم.
در ابتدای گفتگو خیلی کوتاه «زهرا سادات کرباسی» را معرفی کنید.
بنده مرداد ماه سال ۱۳۶۵ به دنیا آمدم. حافظ کل قرآن، قاری و تا حدود کمی هم مفسر آیات وحی هستم و مدرک بینالمللی حفظ قرآن دارم. در رشته داروسازی تحصیل کردم و موفق به اخذ مدرک دکترا از این رشته شدم. دارنده مدرک کارشناسی در رشته علوم قرآن و حدیث، در سال ۹۶ توانستم رتبه ۱۲ کنکور کارشناسی ارشد را به دست آورم و در حال حاضر هم در مقطع کارشناسی ارشد رشته روانشناسی بالینی مشغول به تحصیل هستم. در زمینه نویسندگی و پژوهشگری فعالیت دارم. خوشنویسی، مداحی و سخنوری از دیگر کارهایی است که به آن میپردازم.
ارتباطتان با قرآن از چه زمانی شروع شد؟
در دوران کودکی بچه منضبط و باهوشی بودم البته به موقع هم مثل بقیه بچهها شیطنت و بازیگوشی داشتم. از همان سنین پایین به فعالیتهای قرآنی علاقهمند بودم و به صورت جسته گریخته در این زمینهها فعالیت میکردم اما تقریبا از ۱۰ سالگی با فراگیری قرائت و مفاهیم قرآن کمی جدیتر وارد این عرصه شدم. با قرائت و مفاهیم مسیرم را آغاز کردم چون آن زمان هنوز خیلی حفظ قرآن مورد توجه نبود و در این زمینه کار زیادی انجام نمیشد تا اینکه در سن ۱۵ سالگی تصمیم گرفتم قرآن را حفظ کنم و به لطف خداوند و ائمه اطهارعلیهمالسلام در این زمینه موفق شدم و توانستم در مدت ۶ ماه و نیم کل قرآن را به همراه ترجمه و تفسیر حفظ نمایم.
چرا تصمیم گرفتید قرآن را حفظ کنید؟
به نظرم اگر کسی بخواهد به موضوعی خاص تسلط پیدا کند، بهترین راه حفظ آن است. این مسئله درباره قرآن هم صدق میکند. هر چه بیشتر با معارف قرآنی آشنا شویم به این نتیجه خواهیم رسید که ما بهره کمی از این اقیانوس بیکران بردهایم و نیاز به تدبر بیشتری در آن داریم. من ترجیح دادم برای قدم برداشتن در این مسیر ابتدا به سراغ حفظ قرآن بروم و آیات قرآن در روح و جانم اثر بگذارد تا بتوانم بهتر در آن تدبر کنم. حفظ قرآن زمینه بسیار خوبی برای تدبر در آیات آن را فراهم میکند.
با توجه به این زمینه، چطور شد که از رشته داروسازی سردرآوردید؟
من از دوره راهنمایی به این رشته علاقه زیادی داشتم. زمانی که موفق به حفظ قرآن شدم، احساس کردم خدا با آیههای کتابش روح من را شفا داده است، بنابراین مصممتر شدم رشتهای برای تحصیل انتخاب کنم که در آن شفابخشی وجود دارد تا بتوانم با استفاده از علم نوین و آیات قرآن بیماران را شفا دهم. در حال حاضر هم زمانی که میخواهم دارویی درست کنم یا هر وقت وارد داروخانه میشوم همان ابتدای کار آیه ۸۲ سوره اسراء را میخوانم که خداوند میفرماید:«وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَه لِلْمُؤْمِنِینَ…» (و ما آنچه مایه شفا و رحمت است برای مؤمنان از قرآن نازل میکنیم) و واقعا عقیده دارم قرآن یک موجود شفابخش است. یک موجود ملکوتی و زنده است که از عالم غیب بر بشر نازل شده تا باعث شفای روحی و جسمی او شود.
همچنین بعد از حفظ قرآن به این نتیجه رسیدم که حافظ قرآن همیشه مشاوری همراه خودش دارد. علت اصلی اینکه در حال حاضر مشغول تحصیل در رشته روانشناسی هستم، همین مسئله بود چرا که احساس کردم قرآن به عنوان یک مشاور است و من میتوانم از آموزههای آن برای مشاوره دادن به بیمارانم استفاده کنم.
کمی از رشته داروسازی برایمان بگویید.
به نظر من رشته داروسازی کاملترین رشته پزشکی است. یعنی شما درباره تمام آناتومی بدن، بیماریهایی که ممکن است برای اعضای مختلف بدن به وجود بیاید، داروهای مختلفی که میتوان برای بیماریهای گوناگون تجویز کرد و همچنین اطلاعات کامل در مورد این دارو مطالبی به دست میآورید و کلا در تمام زمینههای پزشکی اطلاعات زیادی را دریافت میکنید اما متأسفانه در ایران به این رشته آنطور که باید بها داده نمیشود. آن جایگاهی که در شأن یک داروساز و در کشورهای دیگر به او میدهند، اینجا وجود ندارد. این رشته با وجود اینکه بسیار شیرین است، رشته سنگینی محسوب میشود. هم شامل دروس حفظی است و هم دروس تحلیلی. شما به عنوان یک داروساز باید بتوانید خیلی خوب تحلیل کنید که مثلا علت فلان مشکل شخص چیست تا بتوان بهترین دارو را تجویز کند.
چند وقتی است این مسئله در جامعه پزشکی مطرح شده که داروپزشک جایگزین داروساز شود که به نظرم کار بسیار قشنگی است اما این مسئله نیازمند این است که داروخانههای کشور تحت کنترل بیشتر و دقیقتری قرار گیرند تا افرادی که به صورت تجربی کار در داروخانه را یاد گرفتهاند با شخص داروساز اشتباه گرفته نشوند. این کار نیازمند این است که مردم با این موضوع آشنا شوند که در هر داروخانه فقط یک پزشک داروساز حضور دارد و سؤالات دارویی و پزشکی خود را فقط باید از این شخص بپرسند نه از پرسنل دیگری که در داروخانه کار میکنند. کاش داروسازان در ایران به جایگاهی مشابه جایگاه داروسازان سایر کشورها برسند و پزشکان نیز در پروسه درمان بیمار، دکتر داروساز را همراه خود کنند و از مشاورههای دارویی و اطلاعات بالای او نیز بهره ببرند. البته متأسفانه به طور کلی پزشکی در ایران وضعیت مطلوبی ندارد از این جهت که در برخی موارد پول حرف اول را میزند و بعضی از افراد با پرداخت پول در رشتههای پزشکی تحصیل میکنند که این مسائل واقعا به جامعه پزشکی ما صدمه میزند.
مسئله دیگری که در بحث داروسازی مهم است و من به خاطر آن رشته داروسازی را انتخاب کردم اهمیت کار تحقیقاتی در این رشته است که متأسفانه به این مورد هم در کشورمان کم توجه میشود. من برای پایاننامه دکترا ۸ آنتیبیوتیک گیاهی درست کرده بودم که اگر امکانات و بودجه بود میتوانستم آنها را وارد مرحله ورود به بازار کنم منتهی چون بودجه فراهم نیست و دانشجو باید خودش هزینه را متقبل شود این موارد از دور خارج میشوند. چه بسیار دانشجویانی هستند که خروجی پایاننامه دکترای آنها به ساخت دارو یا تشخیص یک بیماری خیلی مهم که درمان آن هم ذکر شده، منتج میشود ولی به خاطر عدم بودجه، در همان مرحله پایاننامه میماند.
با توجه به اینکه در آیات قرآن، از قرآن به عنوان شفا ذکر شده، به نظر شما بهعنوان کسی که هم در حوزه داروسازی فعالیت دارد و هم حافظ قرآن است، چه ارتباط و تفاوتی بین داروی قرآن و داروهای ساخت بشر وجود دارد؟
خداوند به طور مستقیم در سه آیه ۸۲ سوره اسرا، ۵۷ سوره یونس و ۴۴ سوره فصلت، قرآن را شفا و دارو معرفی میکند. منتها این دارو تفاوتهای اساسی با داروهای ساخت بشر دارد. اول اینکه تاریخ مصرف و انقضا ندارد. اگر از داروی قرآن کمتر استفاده شود باز هم به همان میزان اثرگذار است، برخلاف داروهای ساخت بشر که اگر کمتر از مقدار توصیه شده مصرف شود، هیچ اثری ندارد. از داروی قرآن هر چه بیشتر مصرف شود، نور علی نور و هدایت روی هدایت است ولی در مورد داروهای ساخت بشر در صورت استفاده بیشتر، فرد دچار سوءمصرف میشود اما مهمترین مسئله درباره داروی قرآن این است که پزشکی که داروی قرآن را تجویز کرده خداوند است. کسی که انسان را آفریده و از تمام ریزهکاریهای وجود او چه از لحاظ جسمی و چه روحی آگاه است و مطمئناً چیزی تجویز نمیکند که کوچکترین خدشهای به طبیعت واقعی انسان وارد کند ولی در مورد داروهای ساخت بشر این نکته وجود دارد که چون علم تجربی نقص دارد، هر زمان که میگذرد داروی بهتری جایگزین داروهای قبلی میشود.
داروهای ساخت بشر هر کدام عوارض جانبی خاص و موارد مصرف محدودی دارد اما در مورد قرآن اینطور نیست، نه عارضه جانبی تا به حال برای قرآن تشخیص داده شده و نه موارد مصرف آن محدود است.
آیا در مجامع علمی ما از دستورات قرآنی در جهت درمان بیماریها بهره گرفته میشود؟
متأسفانه من تا به حال ندیدم. طبق نظر ائمه علیهمالسلام درمان بیماریها شامل سه مرحله هست. اول خواندن ادعیه و اذکار و آیات قرآن برای درمان بیماریهای روحی و جسمی. دوم توسل به خداوند و ائمه اطهارعلیهمالسلام و سوم درمان با داروهای طبی یعنی مراجعه به پزشک و کادر پزشکی برای درمان است. اینها باید در کنار هم باشند تا درمان بیماریها به بهترین نحو به انجام برسد. اما با کمال تأسف ما در خیلی از موارد دو مورد اول را ندیده میگیریم. بارها اتفاق افتاده که وقتی بیماری برای گرفتن دارو به داروخانه مراجعه میکند، من در کنار دادن داروی تجویزی به او، میگویم فلان کار قرآنی را هم انجام بده ولی با کمال تأسف در اکثر موارد برخورد خوبی مشاهده نمیکنم چون در جامعه ما جا نیفتاده که آن سلسه مراتبی که عرض کردم باید رعایت شود. اگر این اتفاق میافتاد مطمئناً هم بیماریها سریعتر بهبود پیدا میکرد و هم بیماریها خیلی کمتر میشد.
در حال حاضر در بسیاری از کشورهای آمریکایی و اروپایی از قرآن برای درمان بیماری استفاده میکنند. در این کشورها از آموزههای قرآنی نه تنها در زمینه بیماریهای روحی مثل افسردگی و فوبیاهای مختلف بلکه در جهت درمان بیماریهای جسمی بهره گرفته میشود حتی آنها از این آموزهها در جهت بهبود معلولیتهای جسمی، درمان انواع بیماریهای خود ایمنی، کاهش درد زایمان و دردهای قبل از عمل جراحی و… استفاده میکنند. قرآن درمانی (استفاده از قرآن جهت درمان بیماریها) در کشورهای غیر مسلمان در حال رواج است. در ایران هم نمونههای انگشتشماری کار انجام شده اما بهعنوان یک کشور مسلمان بسیار کم است. من وقتی تحقیقات کشورهای خارجی در مورد آیات قرآنی و استفاده از آنها در شفابخشی بیمارانشان را میبینم به یاد این سخن حضرت علیعلیهالسلام در نهجالبلاغه میافتم که فرمودهاند: «الله الله فِی القُرآن لا یَسبِقُکُم بِالعَمَلِ بِه غَیرُکُم/ خدا را خدا را درباره قرآن، نیاید که دیگران در عمل به آن از شما پیشى جویند» که متأسفانه مشاهده میکنیم چنین اتفاقی رخ داده است.
مطمئناً همه آیات قرآن دلچسب وشیرین هست اما آیا آیهای هست که بیشتر از بقیه مورد توجه شما قرار گرفته و در ذهن شما حک شده باشد؟
در جای جای زندگی آیات مختلفی به ذهنم میآید اما آیه ۶۲ سوره یونس خیلی آرامم میکند. در این آیه خدا میفرماید: «أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ» (آگاه باشید دوستان خدا نه ترسی بر آنها هست و نه اندوهگین مىشوند.) یعنی آنان از حوادث آینده نمیترسند و به انواع فوبیاهایی(ترسها) که در جامعه امروزی زیاد شده و در مباحث روانشناسی و پزشکی به آن اشاره میشود، دچار نمیشوند. در قسمت دوم میفرماید «و لا هم یحزنون» یعنی آنها گرفتار افسردگیهای مختلف هم نمیشوند. البته منظور این نیست که اولیای خدا مشکلی ندارند بلکه آنقدر ارتباطشان با خالقشان زیاد است که اگر مشکلی هم برایشان پیش آید با توکل و راهکارهایی که خداوند به آنها نشان داده سریع آن مشکل را حل میکنند. این آیه خیلی به من آرامش میدهد چرا که آن را به این حدیث پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوآلهو سلم ربط میدهم که فرمودهاند: «حافظان قرآن، دوستان خداوند هستند.» پس حافظان قرآن هم نه ترسی بر آنهاست و نه اندوهگین میشوند.
آیه دیگر آیه ۱۷ سوره انعام «وَإِنْ یَمْسَسْکَ الله بِضُرٍّ فَلَا کَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِنْ یَمْسَسْکَ بِخَیْرٍ فَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» (و اگر خدا به تو زیانى برساند کسى جز او برطرفکننده آن نیست و اگر خیرى به تو برساند پس او بر هر چیزى تواناست) یعنی اگر خدا بخواهد اتفاقی میافتد و اگر نخواهد همه آدمهای روی زمین هم جمع شوند نمیتوانند کاری کنند. پس از سختیهای روزگار و اتفاقاتی که میافتد نباید اندوهگین شد چرا که اگر توکل انسان به خداوند باشد و دستورات او را اجرا کند، خدا او را از فرش به عرش میرساند.
در حال حاضر مشغول چه فعالیتهایی هستید و چطور بین آنها توازنی برقرار میکنید تا در کنار هم بتوانید آنها را به انجام برسانید؟
در حال حاضر هم در داروخانه مشغول فعالیت هستم و هم در مرکز آموزش قرآن حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام و سه مرکز قرآنی دیگر برای سنین و اقشار مختلف جامعه قرآن تدریس میکنم. یکی، دو روز هم در سازمان غذا و داروی وزارت بهداشت برای قشر پزشک جامعه آموزش قرآن دارم. در کنار اینها تحصیل در رشته روانشناسی را هم دنبال میکنم.
بارها پیش آمده که شاگردانم هم از من این سؤال را پرسیدهاند که من چطور همه این فعالیتها را در کنار هم دنبال میکنم. به نظر من حفظ قرآن توفیقی هست که اگر بخواهی به آن برسی باید کارها را دستهبندی کنی. برخی از کارها مثل حفظ قرآن و فعالیتهای قرآنی به صورتی است که اگر شما یک قدم برای آن برداری و یک ساعت برایش وقت بگذاری خداوند چند برابر به وقتت برکت میدهد. در آیه ۶۹ سوره عنکبوت آمده است: «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ» (و کسانى که در راه ما کوشیدهاند به یقین راههاى خود را بر آنان مىنماییم و در حقیقت خدا با نیکوکاران است) یکی از راههای تلاش در راه خدا فعالیتهای قرآنی است. اگر کمی در راه قرآن وقت بگذاری، وقتت ارزش پیدا میکند و این چیزی است که من در زندگی خودم دیدم. من علاوه بر فعالیتهایی که اشاره کردم در فضای مجازی هم فعالیت قرآنی دارم و کانالی به عنوان حافظان وحی دارم که بیشتر از ده هزار نفر عضو دارد. مطالبی که در آن کانال میگذارم تمام مطالب تولیدی خودم هست و وقت زیادی برای تهیه آنها صرف میکنم اما معتقدم وقتی قدمی در این زمینه برمیدارم خداوند قدمهای زیادی را در زندگی برایم برمیدارد. حتی اگر یک نفر هم به واسطه آموزشهای خودم متحول کنم، خیلی برایم ارزشمند است چرا که خداوند در سوره مائده آیه ۳۲ میفرماید: «…وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا…» هرکس یک نفر را زنده کند گویا کل انسانها را زنده کرده است. امام صادقعلیهالسلام طبق این آیه میفرمایند: منظور از احیا کردن و زنده کردن یک انسان آموزش دادن به او و زنده کردن روحی و معنوی او نیز میباشد.
تا به حال در زمینه قرآن به چه عناوین و مدارجی دست پیدا کردهاید؟
من مدرک بینالمللی حفظ قرآن و مدرک قرائت قرآن دارم و عناوینی را هم در مسابقات قرآنی به دست آوردم. البته قبل از اشاره به برخی از این عناوین باید به این نکته اشاره کنم که من زیاد علاقهمند شرکت در مسابقات قرآنی نیستم چرا که احساس میکنم شرکت در این مسابقات باعث میشود آرامشی که قرار است قرآن برایم به ارمغان بیاورد را از من میگیرد. برای همین فقط در حد تثبیت محفوظاتم در این مسابقات شرکت میکنم که نتیجهاش کسب عناوینی چون رتبه اول حفظ کل قرآن در مسابقات کشوری علوم پزشکی، رتبه دوم حفظ کل کشوری، رتبه دوم حفظ ۲۰ جزء کشوری، رتبه دوم حفظ کل و ۲۰ جزء در دورههای چهاردهم، پانزدهم، شانزدهم و هفدهم مسابقات قرآن و عترت، رتبه اول مفاهیم در سطح کشوری و… است.
جایگاه قرآن را در جامعه امروزی ما چطور میبینید؟
متأسفانه جایگاه قرآن در جامعه امروز ما جایگاه خوبی نیست. خداوند در آیه ۹۶ سوره اعراف میفرمایند:«وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَکِنْ کَذَّبُوا…» (اگر مردم شهرها ایمان میآوردند و تقوای الهی پیشه میکردند قطعا برکات آسمان و زمین را بر آنها نازل میکردیم ولی آیات ما را تکذیب میکنند.)
به نظر شما به عنوان یک خانم حافظ قرآن که از نظر علمی هم در رتبه خوبی قرار دارید، یک انسان موفق چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
خداوند در سوره قصص و یوسف به مشخصات حضرت موسی علیه السلام و حضرت یوسف علیهالسلام اشاره میکند و همچنین در آیات دیگر قرآنی از اعطای حکمت و علم در کنار یکدیگر بهعنوان نعمتی والا یاد میکند که آن را به پیامبران و بندگان برجسته خویش خواهد داد. در آیه ۱۴ سوره قصص آمده است: «وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ» (و زمانی که به سن بلوغ رسید به او حکمت و علم دادیم و این چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم.) به نظر من یک انسان برجسته کسی است که بتواند علم و تزکیه نفس را در کنار هم داشته باشد. یکی از رسالتهای پیامبران هم همین بوده که در جای جای قرآن به آن اشاره شده و خداوند میفرماید: «وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَیُزَکِّیهِمْ» یعنی هم کتاب و حکمت را به شما آموزش دادم و هم تزکیه نفس را. یعنی این دو باید در کنار هم باشد. در سوره آلعمران هم یکی از مشخصات اولوالالباب یعنی صاحبان علم و دانشمندان این است که «الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ…» یعنی اولوالالباب کسانی هستند که خداوند را در همه حال یاد میکنند و در عین حال تفکر هم دارند. یعنی نه یاد کردن و ذکر به تنهایی کافی هست و نه تفکر به تنهایی. خیلی از دانشمندان هستند که الان به زندگی در مریخ دست پیدا کردند اما به توحید نرسیدند و حتی خداوند را هم قبول ندارند و یا حداقل سعی کند به گوشهای از این مواهب دست پیدا کند ولی در کنار هم چون تزکیه نفس ندارند. خیلی از افراد هم هستند که دائما تسبیح در دست دارند و ذکر میگویند اما از لحاظ علمی واعتقادی آن اعتقاد واقعی را ندارند و ممکن است در مشکلات زندگی این عدم اعتقاد واقعی کار دستشان بدهد، به نظرم یک انسان موفق باید این دو را در کنار هم داشته باشد.
به عنوان سؤال آخر اگر بخواهید یکی از آیات قرآنی را به خوانندگان ما هدیه بدهید کدام آیه است؟
آیه ۵۷ سوره یونس که خداوند میفرماید: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُمْ مَوْعِظَه مِنْ رَبِّکُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِی الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ» (اى مردم به یقین براى شما از جانب پروردگارتان اندرزى و درمانى براى آنچه در سینههاست و رهنمود و رحمتى براى گروندگان [به خدا] آمده است) قرآن یک موجود ملکوتی هست که خداوند از عالم غیب برای ما فرستاده و اگر خداوند نمیخواست حتی یک کلمه از آن را نمیتوانستیم تلفظ کنیم. همانطور که در آیات مکرر سوره قمر میفرماید: «وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ» (و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان کردهایم پس آیا پندگیرندهاى هست) حالا که خداوند قرآن را برای ما آسان کرده و موعظه و یک داروی بدون عارضه و شفادهنده فرستاده که هیچ طبیبی نمیتوانست آن را تجویز کند بهتر است طبق آیه ۵۰ سوره ذاریارت که میفرماید: «فَفِرُّوا إِلَى اللهِ…» به سوی خدا فرار کنیم و تمام نیات و اهداف خودمان را به سوی خدا قرار دهیم تا زندگیمان را رنگ خدایی بگیرد چرا که بهترین و زیباترین رنگها رنگ خدایی است. انشاءالله که با دادن رنگ خدایی به زندگیهایمان بتوانیم قدمی مؤثر در زمینه ظهور حضرتمهدیعجلاللهتعالیفرجهالشریف برداریم و جزو یاران واقعی ایشان باشیم. همانطور که در آیه ۱۳۸ سوره بقره خداوند میفرماید: «صِبْغَه الله وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً…»
https://rahva.ir/?p=14801