به گزارش«رهوا».سرلشکر پاسدار سید یحیی صفوی از جمله فرماندهان ارشد نیروهای مسلح است که تاکنون مسئولیتهای مختلفی از جمله فرماندهی نیروی زمینی سپاه، قائم مقام فرمانده کل سپاه و فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بر عهده داشته و از سال ۱۳۸۶ تا به امروز در کسوت دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا مشغول به خدمت است.
بخش های مهم این گفتگو را در ادامه خواهید خواند:
*اگر مجموعه سخنرانیها و مواضع رهبرانقلاب را در طول این سی سال در کنار یکدیگر قرار دهیم هیچ گونه تضاد و یا تناقضی در آن نخواهیم دید.
*حضرت امام (ره) ۱۰ سال رهبری انقلاب را برعهده داشتند، اما ایشان ۳۰ سال این وظیفه را برعهده داشتند و طبیعتا حوادثی که در این ۱۰ سال اتفاق افتاد با حوادثی که طی ۳۰ سال گذشته در داخل ایران، منطقه غرب آسیا و در جهان رخ داد غیر قابل مقایسه است چرا که شتاب حوادث، بحرانها و مشکلات بیشتر بوده، اما ایشان توانستند به فضل و توفیق الهی و حمایت مردم تمام این مشکلات را سپری کنند.
*در طول سی سال رهبری ایشان چهار دولت در داخل کشور بر سر کار آمدند و هر دولتی هم دو دوره چهار ساله که هر کدام از این چهار دولت رویکرد خاصی در سیاست خارجی، مسائل اقتصادی و فرهنگی داشتند؛ اما این که حضرت آقا چگونه آنها را مدیریت کرد تا انقلاب اسلامی از مسیر نورانی امام جدا نشود و منافع ملی و مصالح ملت بزرگ ایران حفظ شود، قابل توجه است.
*در بُعد امنیتی مدیریت دو فتنه ۷۸ در دوره آقای خاتمی که برخی از مسئولین دولتی هم حامی فتنهگران بودند کار سختی بود و یا فتنه ۸۸ که برخی از سیاستمداران که بعضاً با حضرت آقا دوست و رفیق چندین و چند ساله بودند و از فتنه گران حمایت کردند. مدیریت فتنه ۷۸ و ۸۸ که با کمترین آسیب پذیریها، وزن جمهوری اسلامی کاهش پیدا نکند قابل توجه است.
*در سیام بهمن ماه سال ۱۳۶۲ حضرت امام (ره) حکم فرماندهی جنگ را به آقای هاشمی داد و از سال ۶۲ تا پایان جنگ ایشان فرماندهی را عهده دار بود. در ۱۲ خرداد سال ۶۷ هم حضرت امام حکم بسیار قویتری را به مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی دادند که ایشان با آن حکم به دنبال ادغام ارتش و سپاه بود؛ جلسات فراوانی را نیز برگزار کرد و از آنجایی که آقای عبدالله نوری تجربه ادغام ژاندارمری، شهربانی و کمیته در یکدیگر و تشکیل نیروی انتظامی را داشت، مسئولیت ادغام ارتش و سپاه نیز از طرف آقای هاشمی به ایشان محول شده بود.
*با رحلت حضرت امام و آغاز رهبری حضرت آیت الله خامنهای چند روز بیشتر نگذشت که ایشان دستور دادند جلسات طرح ادغام ارتش و سپاه متوقف شود و فرمودند که من اعتقادی به ادغام ارتش و سپاه ندارم و ارتش و سپاه دو بازوی مسلح انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران هستند که باید به همین صورت باقی بمانند و طبق وظایف قانون اساسی با همکاری یکدیگر ادامه دهند.
*این تصمیم بسیار راهبردی بود چراکه هم ارتش و هم سپاه جایگاه بسیار ویژهای در قانون اساسی دارند. چند ماده از قانون اساسی متعلق به ارتش و موادی از قانون اساسی نیز مربوط به سپاه است و جایگاه محکمی دارند. پس از آن حضرت آقا به ستادکل نیروهای مسلح فرمان دادند تا با تشکیل جلساتی ماموریتهای سپاه و ارتش از یکدیگر تفکیک شوند.
*در این جلسات حدود ۱۰ تا ۱۲ نفر از ارتش و ما نیز شش نفر از سپاه بودیم که شرکت داشتیم و در خصوص تفکیک ماموریتهای نیروهای زمینی، هوایی و دریایی ارتش و سپاه با یکدیگر بحث میکردیم. دو نیرو نیز در سپاه اضافه داشتیم که در ساختار ارتش وجود نداشت و آن نیروی مقاومت بسیج و نیروی قدس بود. در زمینه تفکیک ماموریتها مثلا ماموریت دفاع و امنیت خلیج فارس به نیروی دریایی سپاه و ماموریت دریای عمان و دریای خزر به نیروی دریایی ارتش واگذار شد. در بخش زمینی هم سرزمین ایران بین نیروی زمینی ارتش و سپاه تقسیم شد، امنیت داخلی کلا به سپاه واگذار شد. بخش دفاع هوایی به طور کامل به ارتش واگذار شد و در روزهای اخیر هم دیدیم که یک نیروی پدافند هوایی و قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیاء (ص) تشکیل شد که فرماندهی هر دو آنها بعهده فرماندهان ارتش است.
*برای ایجاد هماهنگی بین ارتش و سپاه حضرت آقا ستادکل نیروهای مسلح را تقویت کردند که در حقیقت این ستاد هماهنگی بین نیروهای مسلح شامل ارتش، سپاه، نیروی انتظامی و وزارت دفاع را بر عهده دارد.
*در بخش تجهیزات هم تقسیم بندی صورت گرفت و حتی مشخص شد که مثلا نیروی زمینی سپاه و ارتش هرکدام چه نوع تجهیزاتی را در اختیار داشته باشند.
*خاطرم هست یکی از عزیزان ارتش گفت که نیروی زمینی سپاه تانک و توپخانه نباید داشته باشد؛ حتی میگفتند شما اصلا نیرو نداشته باشید بلکه یگان زمینی داشته باشید! که ما مخالفت کردیم و بعد که گزارشی خدمت حضرت آقا ارائه شد، دستخط ایشان را به خاطر دارم که فرمودند: «نیروی زمینی سپاه به تانکهای سنگین و پیشرفتهترین تجهیزات در آینده باید مجهز شود».
*در موضوع پدافند هوایی ما در آن زمان در سپاه نیروی هوایی داشتیم که بعدها به نیروی هوافضا تبدیل شد؛ تقسیم بندی صورت گرفت که ما تا چه سقفی موشک داشته باشیم و یا در چه منطقه ای. مثلا نیروی هوایی سپاه قرار شد تا جنگندههای برد بلند نداشته باشد و فقط در حد همان جنگندههای پشتیبانی نزدیک را در اختیار داشته باشد. یا موشکهای دوربرد تا برد ۲ هزار کیلومتر به طور کامل در اختیار سپاه قرار گرفت و در ارتش موشکهایی تا برد ۲۰۰ تا ۳۰۰ کیلومتر به کار گرفته شود.
*اولین ملاک حضرت آقا این است که آن فرمانده متعلق به همان سازمان باشد، یعنی فرماندهی که قرار است در سازمانی منصوب شود، در همان سازمان رشد پیدا کرده باشد و آن سازمان را بشناسد. این موضوع در کنار قدرت ایمان، مدیریت، دانش نظامی و شجاعت، تقوا، پاکدستی و پاکدامنی و کلیه مشخصات یک فرمانده اسلامی قرار دارد. دیگر ویژگی مورد تاکید رهبری، دانش و تجربه نظامی فرماندهان است. یک فرمانده باید از دانش، تخصص و تجربه نظامی برخوردار باشد و این یکی از شاخصههایی است که بسیار مورد تاکید رهبری قرار دارد. ویژگی بعدی، برخورداری از بصیرت سیاسی است، مخصوصا در سطوح عالی چراکه فرماندهان کل ارتش و سپاه و رئیس ستادکل نیروهای مسلح عضو شورای عالی امنیت ملی هستند و باید درک و فهمی از مسائل جهانی، مسائل منطقه غرب آسیا و حتی مسائل دفاع و امنیت ملی ایران داشته باشند. در شورای عالی امنیت ملی فقط مباحث نظامی مطرح نیست بلکه مباحث سیاست جهانی و منطقهای نیز مطرح است. قدرت مدیریت راهبردی نیز از جمله ویژگیهای مهم یک فرمانده است. فرماندهان ارتش و سپاه هرکدام باید چند صدهزار نیرو را بتوانند مدیریت کنند و موضوعات مربوط به بودجه، آموزش، تجهیزات و … آنها را اداره کنند. این فرماندهی باید از یک مدیریت ستادی و اشراف نسبت به مسائل مختلف ستادی برخوردار باشد. شجاعت دیگر ویژگی مورد تاکید حضرت آقا است چراکه فرماندهان در زمان خطر نباید بترسند و باید قدرت تصمیم گیری و برخورد با دشمن داشته باشند. زمانی که خطر جنگ پیش میآید، ممکن است برخی از سیاسیون و دولتمردان جا بخورند، اما آنکه در مقابل دشمن باید بایستد فرماندهان نظامی هستند و بهترین الگوی شجاعت حضرت امام بودند و شخص حضرت آیت الله خامنهای هستند.
حضرت امام در شروع جنگ تحمیلی فرمودند: دیوانهای آمده و سنگی انداخته و رفته و جای نگرانی نیست، ما چنان به صدام و حزب بعث عراق سیلی بزنیم که دیگر نتواند از جا بلند شود. در جلسهای خدمت حضرت آقا، آقای شمخانی که در آن زمان فرماندهی نیروی دریایی ارتش و سپاه را بر عهده داشت از ایشان پرسید که اگر جنگی در خلیج فارس رخ دهد من نمیدانم چه کسی به من دستور میدهد! رهبر انقلاب در جواب این جمله آقای شمخانی فرمودند: «خود من به شما دستور میدهم و بر شما فرماندهی خواهم کرد». روحیه حضرت آقا روحیهای جهادی است که در صحنه نبرد حاضر میشود و حتی ایشان دستور دادند در برخی از مناطق قرارگاه فرماندهی ایشان را آماده کنند.
*در زمان حمله عراق به کویت در سال ۱۹۹۰ و اشغال کویت، من قائم مقام سپاه بودم و به خاطر دارم که یک ماه قبل از حمله عراق به کویت در نامهای به حضرت آقا نوشتیم که عراق بیش از ۱۲ لشکر را در جنوب بصره آماده کرده است، یا به کویت حمله میکند و یا ممکن است برنامهای بر علیه ما داشته باشد. این یک ماه فرصتی شد تا شورای عالی امنیت ملی و دستگاههای تبلیغاتی و سیاست خارجیمان را آماده کنیم تا اگر این اتفاق افتاد، برخورد جمهوری اسلامی ایران چگونه باشد. وقتی که صدام در ساعت ۵ صبح به کویت حمله کرد، قبل از ساعت ۱۲ به مرکز کویت رسیدند و ارتش کویت نتوانست مقاومت کند و امیر کویت هم با هلیکوپتر فرار کرد. آمریکاییها در سازمان ملل بلافاصله حمله عراق به کویت را محکوم کردند و اعلام کردند که اقدام نظامی برای بیرون کردن عراق از کویت خواهند کرد.
*در حملات ۱۱ سپتامبر هم ۱۵ نفر که ۱۴ نفرآنها عرب و از عربستان بودند با دو هواپیما به برجهای دوقلو حمله کردند. من آن روز حادثه را رصد میکردم، اولین برخورد هواپیما ساعت ۹ و چند دقیقه بود، درحالی که اولین هواپیمای نظامی آمریکا برای مقابله بعد از ساعت ۱۱ از زمین برخواست! ما نظامیها میدانیم و در ایران هم اینگونه است که در هر پایگاه هوایی دو هواپیما به صورت آماده برای انجام ماموریتهای رزمی تحت عنوان «اسکرمبل» وجود دارد و حتی خلبان آن نیز با پوتین پوشیده آماده پرواز ظرف چند دقیقه است!
*تحلیل من این است که حادثه ۱۱ سپتامبر را ردههای بالای سیاسی و اطلاعاتی آمریکا و صهیونیست با چندین واسطه طرح ریزی کردند که بلافاصله یک استراتژی مبارزه با تروریسم مسلمانان را راه انداختند و با این استراتژی اشغال منطقه غرب آسیا و تسلط بر منابع نفتی خلیج فارس را آغاز کردند.
*سرنوشت سعودیها نیز مانند مصر در زمان جمال عبدالناصر که ۵۰-۶۰ هزار نیرو را برای اشغال یمن آورد، اما ۷-۸ هزار نفر آنها را بیشتر برنگرداند، خواهد بود.
*یمنیها ۳۰ میلیون جمعیت دارند، در دشت به خوبی نمیتوانند بجنگند، اما در کوهستان به خوبی قادر به جنگیدن هستند. دو یمن جنوبی و شمالی که در سال ۱۹۹۰ ادغام شدند، تسلیحات بسیاری از گذشته داشتند.