محمد اسماعیلی:
پایگاه خبری«رهوا».«اینکه گفته شود ایران بعد از انقضای برجام مجاز به غنیسازی اورانیوم خواهد بود، اشتباه است. ایران مجبور است طبق پیمان منع اشاعه و پروتکل الحاقی در شرایط نظارتهای شدید ثابت کند که فعالیتهای هستهایاش صلحآمیز است… بعد از برجام، هیچ بند زوالپذیری وجود ندارند. بنابراین هیچ دلیل قابل درکی وجود نخواهد داشت ایران بعد از برجام، اقدام به غنیسازی وسیع اورانیوم کند» این بخشی از توئیت جرارد آرود سفیر فرانسه در امریکا است که روز گذشته با واکنشهای متفاوت مقامات ایرانی و برخی از کشورهای ۱+۵ مواجه شد.
۱- این نخستین بار نیست که مقامات غربی برخی از مفاد برجام یا قطعنامه ۲۲۳۱ را تفسیر به رأی کرده و قطعاً آخرین بار نیز نخواهد بود که بند و سطرهای تفسیرپذیر آن را به نفع خود تفسیر کرده، تفسیری که میتواند حتی کمترین منافع و سادهترین خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران را مخدوش کند. تاکنون امریکا- اروپا تفسیرهای موسع خود از برجام-قطعنامه ۲۲۳۱ را در حوزه «محدودیت فعالیت موشکی» و «محدودیت دائمی غنی سازی اورانیوم» متمرکز کردهاند و در سایر موارد مورد مناقشه با ایران نظیر «برداشتن تحریمهای هستهای»، «بند غروب برجام»، «بازرسی از مراکز هستهای ـ. نظامی»، «حضور مستشاری ایران در سوریه» و «برداشته شدن تحریمهای بانکی ـ. تجاری» نیز غربیها مفاد برجام را تفسیر به رأی کرده و خواهان تبعیت طرف ایرانی از چنین رویهای میشوند. اروپا- ایالات متحده بارها با استفاده بهینه از مفاد تفسیرپذیر برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ ایران را ناقض برجام معرفی کرده چراکه ایران مانع بازدید از مراکز نظامی شده، آزمایش موشکی انجام داده است!
۲- اروپا-امریکا به تفسیر متن برجام نیز بسنده نکرده و بارها تفسیر کاملاً غیرمنطبق بر متن از برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ ارائه دادهاند و روح برجام را «ایجاد صلح و ثبات منطقهای و جهانی از سوی طرف ایرانی» معرفی میکنند تا نخست از اهداف اصلی توافق هستهای مانند «برداشته شدن تحریمهای ضدایرانی» عدول کرده و عدم اجرای تعهدات امریکایی و نقض متن ـ. روح برجام را توجیه و ایران را همچنان الگوی تخریب صلح و ثبات منطقهای معرفی کنند. به زعم غربیها معرفی کردن ایران به عنوان ناقض صلح و امنیت بینالمللی بستری را برای آغاز مذاکرات موشکی و حقوق بشر و منطقهای فراهم میکند.
۳- اینکه وزیر امورخارجه کشورمان و معاون وی پاسخی توئیتری به ادعای سفیر فرانسه در امریکا ارائه دادهاند، یک اقدام حداقلی است و برای ایجاد تغییر در رویکرد اروپا-امریکا مبنی بر جلوگیری از تفسیر موسع از برجام باید مجموعه اقدامات مؤثر و نه شفاهی را دستگاه سیاست خارجه مورد توجه قرار دهد. فقدان استفاده از یک دستورالعمل مدون و هوشمندانه در مواجهه با تفسیر موسع متن-روح برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ توسط اروپا- امریکاییها در طول دوران پسابرجام از سوی مقامات ارشد دولت و مجلس منجر به آن شده که امروز بعد از گذشته نزدیک به چهار سال از امضای توافقنامه هستهای، بخشهای دیگری از مفاد برجام تفسیر به رأی شده و طرف ایرانی کماکان به پاسخدهی کلی و مبهم و البته شفاهی بسنده کند. در چهار سال گذشته که اروپا- امریکا تقریبا به هیچ کدام از تعهدات خود درقبال ایران عمل نکرده و موازی با آن با تفسیر موسع و یکجانبه برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ محدودیتهای نظامی ـ. منطقهای، اقتصادی ـ. سیاسی و تجاری ـ. دیپلماتیک گذشته علیه ایران را حفظ و آنها را توسعهای تمام و کمال داده، انتظار آن بوده که دولتمردان با ابزارهای حقوقی و سیاسی درصدد مقابله جدی و نه تبلیغاتی با چنین فرایندی برآمده و با ارائه تفسیرهای جمهوری اسلامی ایران از متن و روح برجام در سطح مناسب و مطمئن مانع از تحقق اهداف طرف مقابل (که پیش از این به آن اشاره شد) شود. مضاف بر آن، اینکه غربیها با تفسیر غیرواقعی از متن توافق، ایران دوران پسابرجام را تهدیدی علیه جامعه جهانی معرفی کرد که همان ادامه پروژه ایرانهراسی برای مانعسازی جهت عادیسازی روابط تجاری ـ. اقتصادی ایران با بانکها و سرمایهگذاران اروپایی است، هیچگاه با برخورد باثبات حقوقی و سیاسی طرف ایرانی مواجه نشده است.
چشمانداز امروز مواضع جنجال برانگیز غربیها درباره متن و روح برجام بر پایه اهدافی نظیر «ایران ناقض برجام معرفی شود و شش قطعنامه گذشته به انضمام تحریمهای گسترده علیه ایران طبق مکانیسم ماشه احیا شود» معنا مییابد و ما همچنان نظارهگر استمرار و ثبات بخشی چنین رویکردی از سوی آنها هستیم!
https://rahva.ir/?p=13396