به گزارش«رهوا» به نقل از روزنامه جوان، خواستن، کندهشدن، برخاستن، رفتن، فرودآمدن و ایستادن رئیس کشور مقابل یک کپر در منتهیالیه گوشه جنوب شرقی کشور چند منفعت دارد؛ اول آنکه خود او هرچند درباره وجود چنین جاهایی در کشور چیزهایی شنیده باشد، دیدن آن برای یادآوری ماندگارتر از شنیدن است.
رئیسجمهور باید در بزنگاههایی این مکانها را به خوبی به یاد بیاورد. دوم آنکه مردم ایران نیز بهویژه آنانکه سهم بیشتری را از یارانه پنهان ۶۳ میلیارد دلاری سوخت میبرند، خواهند فهمید برخی از ایرانیان حتی یک قران از آن یارانه به جیبشان نمیرود با آنکه باید سهم برابری داشته باشند.
سوم اینکه اگر رئیسجمهور نرود، شاید «هیچوقت، هیچیک» از مدیران استانی به این جور کپرها سرنکشند! این دسته از مدیران به یک تئوری قدیمی آویزانند که میگوید کپرنشینان یا حاشیهنشینان اگر به یکباره به محیطی جدید مثل یک شهر یا روستای مدرن منتقل شوند، بعد از مدتی آنجا را هم به کپر تبدیل میکنند و این معضل ریشه فرهنگی دارد نه اقتصادی. این فرضیه البته ابطال شده است، اما برخی مدیران برای توجیه فقر مفرط در اطراف خود همچنان به آن متوسل میشوند. چهارمین فایده چنین بازدیدهایی احساس نزدیکی مردم به دولت است که به تنهایی بسیاری از آلام آنان را تسکین میدهد.
پیش از انقلاب اسلامی و چند دهه قبل از آن بیشتر مردم ایران روستانشین بودند و توقع زیادی از دولتها نداشتند. اصولاً حیات و ممات مستقلی از حکومتها داشتند. نه تولدشان جایی ثبت میشد، نه زندگیشان و نه مرگشان. هنوز از ثبت احوال در ایران صد سال نمیگذرد و مردمی که در روستاهای دوردست عمر میگذراندند و آب، برق، گاز و خدمات بهداشتی مدرن نداشتند، توقعی هم از دولتها نداشتند و شاید دیدن یک شاه یا رئیس حکومت، ترس و دلهرهای در جان آنان میافکند! اما اکنون بیشتر روستاهای ایران اینترنت دارند و چه بسا از طریق لایوهای مجازی حضور رئیسجمهور را در روستای کناری تماشا میکنند و از حکومت و رئیس آن توقع دارند و اینگونه نیست که فقط چیزی در زمین بکارند یا دامی را بچرانند و چشم به محصول آن داشته باشند، بلکه از حق خود نسبت به درآمدهای ملی سخن میگویند.
نسبت ۷۰ به ۳۰ روستایی به شهری در قبل از انقلاب اکنون برعکس یعنی ۳۰ به ۷۰ و حتی کمتر شده است و هر شهروند ایرانی چه ساکن روستا، چه ساکن شهر، سهم خود را از درآمدهای ملی دولت طلب میکند و دولتها را مسئول زندگی خود میداند و برای همین حکومتداری در عصر جدید تا به این حد دشوار و تنشزا شده است و البته به همین دلیل توسعه و پیشرفت کشورها تا به این حد شتاب گرفته است.
به این ترتیب حضور یک رئیسجمهور در کنار یک کپر معنای خود را دارد و دیگر نمیتوان مانند صد سال پیش شاهانه و در کاخهای نیاوران و سعدآباد کشور را اداره کرد. در عصر حملونقل سریع و وسایل ارتباطجمعی، کشورها و دولتها کوچک و مردم به یکدیگر نزدیک شدهاند. حکومت کردن در چنین عصری با تبعیضهای قرون وسطایی و منش عصر سلاطین، ممکن نیست.
ریشهکنی تبعیض و فقر، بیشتر از آنکه وظیفه دولتها باشد، حق مردم است. اگر دولتها رفاه را حق مردم بدانند، چه بسا مردم در شرایط دشوار و برای همراهی با دولت و حکومتی که اصل حق آنان را میپذیرد، از بخشی از حق خود بگذرند یا بپذیرند که آن را با تأخیر دریافت کنند، اما اگر دولتی حق رفاه مردم را به رسمیت نشناخت و فقط به شکل شعاری و در زمانهای خاص به وظیفه خود دولت اشاره کرد، در آن صورت چه بسا در مقطع دیگری بگوید وظیفه دولت، حفظ آبروی بینالمللی کشور و نشان دادن ویترینی از پیشرفتهاست و رفتن به یک کپرنشین و جهانی کردن تصاویر آن، خلاف مصلحت ملت و کشور است! و با این منطق دیگر پای هیچ رئیس و وزیر و وکیلی به میان محرومان باز نمیشود و هرچه هست در سالنهای شیک همایش و مراکز لوکس و با لوکیشنهای مدرن پیش میرود.
این است که دیدار با کپرنشینها را ارج باید نهاد و باید علیگونه حکومت کرد و برای هر ریال بیتالمال، قرار درست گذاشت و هر قراری غیر از منافع عموم مردم را به هم ریخت و زیر میز اشرافیت دولتی زد که این کار مرد عمل و مرد خدا میخواهد.
سفر به استانها برای شناخت مشکلات مردم
رئیسجمهور پنج شنبه در سفری دو روزه و از پیش اعلام نشده به سیستان و بلوچستان رفت تا دومین سفر استانی خود پس از خوزستان را به این منطقه اختصاص دهد و از نزدیک در جریان مشکلات و محرومیتهای این استان قرار گیرد.
https://rahva.ir/?p=23877