عبدالله متولیان
مجله خبری«رهوا».پیش از این گفته بودیم، برخلاف مدل براندازی جرج سوروس، مدلی که در فتنه ۸۸ تجربه شد و به انقلابهای (بخوانید کودتاهای) رنگین و مخملین مشهور شد و بر اساس یک نسخه ۹۸ بندی بر «پرچمداری یک حزب سیاسی داخل حاکمیت»، «به میدان آوردن مردم»، «دوقطبی سازی جامعه» و «استمرار حرکت تا براندازی کامل» تأکید داشت، فتنه ۹۸ بر اساس مدل جدید براندازی، بر «حرکتهای خشن و آشوبگرانه اعتراضی مردمی»، «جنبشهای اجتماعی به ظاهر بیسر» و «اعتراض به مشکلات اقتصادی و معیشتی» که از سوی شبکه سازماندهی شده براندازی هدایت شده و متعاقب آن از سوی یکی از جریانات سیاسی داخلی مورد حمایت قرار گرفته و با سرعت بالا از وضعیت اجتماعی به سیاسی و حرکت به سمت براندازی تأکید دارد.
بر اساس قرائن و شواهد و مستندات موجود، فتنه ۹۸ برای اوایل زمستان و سال نو میلادی طراحی و برنامه ریزی شده بود، اما فرصت طلایی ناشی از تغییر ناگهانی قیمت بنزین، سبب تغییر زمان اجرا به آبان ماه شد و ضمن تحمیل خسارات جانی و مالی با هوشیاری و حضور تحسین برانگیز مردم و تفکیک صفوف مردم از براندازان و آشوبگران کنترل شد. مرحله دوم فتنه ۹۸ این روزها در دستور کار فتنهگران و شبکه نفوذ و برخی جریانات سیاسی دلبسته غرب قرار گرفته است. موفقیت فتنه ۹۸ مستلزم تحقق و موفقیت سه پروژه کلیدی توسط ایادی داخلی و شبکه نفوذ به شرح زیر است:
۱ – اولین نیاز فتنه گران در جنگ هنگ کنگی (نسل چهارم) از کار انداختن چرخ اجرایی کشور و اجرای پروژه بیدولت سازی، هرج و مرج و بیثباتی سیاسی است که با اسم رمز «استعفا» در حال اجراست. این پروژه با شدت و حدت در تمامی لایههای اجرایی اعم از شورای شهر، قوه مجریه و… توسط اصلاحطلبان تندرو و با استفاده از ظرفیت رسانهای مکتوب و مجازی و با حمایت مراکز سایبری خارج از کشور در حال اجرا است. بدیهی است چنانچه اسم رمز آشوب طلبان شکل عملیاتی به خود بگیرد هیچ حد یقفی نداشته و تا از کار انداختن کامل ساختار اجرایی نظام استمرار خواهد یافت. یکی از اهداف شومی که جریان فتنه از پروژه بی دولت سازی دنبال میکند «ناتوان سازی دولت در برگزاری انتخابات» در تاریخ دوم اسفند و تسری بی ثباتی به سایر قوا است.
۲ – پروژه منفورسازی نیروهای امنیتی و انتظامی دومین نیاز آشوب طلبان است. هدف از اجرای این پروژه ناکارآمد کردن نهادها و ارگانهای امنیتی و انتظامی در برخورد با آشوبگران به هنگام بروز اغتشاش و آشوب است. اسم رمز این پروژه «خونخواهی کشتههای هواپیمای اوکراینی» است. مراکز سایبری دشمن در آلبانی، ریاض، لندن و… با همکاری شبکه نفوذ سازماندهی شده در داخل و هدایت و مدیریت رسانههای بیگانه مأموریت تولید محتوا و بمباران اخبار دروغین و جعلی برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی را برعهده دارند. متأسفانه نقش اصلاحطلبان در این پروژه نیز غیرقابل کتمان است. عدم حمایت و همراهی نمایندگان اصلاحطلب از «نامه حمایت از سپاه در مجلس» نمونهای از این حقیقت تلخ و همراهی آنان با جریان فتنه ۹۸ است. همچنین در شرایطی که آشوبگران با سوءاستفاده از حادثه سقوط هواپیما به هنجارشکنی و فضاسازی و تولید خوراک برای دشمن مشغول هستند و در حالی که شخص سفیر روباه پیر در بین آشوبگران حضور پیدا کرده، درخواستهای بی موقع برخی از اصلاحطلبان برای برگزاری تجمع، نمونه آشکار دیگری از همراهی اصلاحطلبان با جریان فتنه است. بدیهی است که استمرار این پروژه به بی اعتبارسازی سه دستگاه مهم: «نیروی انتظامی»، «وزارت اطلاعات» و «قوه قضائیه» میانجامد. یادآوری میگردد این همان پروژهای است که در سال ۷۸ نیز منجر به آسیب دیدن جدی این سه نهاد گردید.
۳ – سومین نیاز مهم آشوبگران در تحقق فتنه اجرای پروژه بی اعتبار سازی از رسانه ملی است. عصبانیت فتنه گران از عملکرد موفق صدا و سیمای جمهوری اسلامی در انعکاس سریع و به موقع، درست و شفاف و ارائه تحلیلهای مناسب توسط صدا و سیما در مرزبندی مردم معترض با آشوبگری در فتنه آبان ماه به هیچ وجه قابل پنهان کردن نیست و به همین دلیل است که جریان فتنه با عصبانیت تمام بر بی اعتبارسازی صدا و سیما اصرار دارند. رسانه ملی بیشک مهمترین نقش در «تبیین حقایق»، «منزوی کردن آشوبطلبان» و «به میدان آوردن و بسیج مردم علیه آشوبگران» را برعهده داشته و بی اعتبارسازی رسانه ملی منجر به اعتماد مردم به فضای مجازی و رسانههای دشمن و… میگردد.
اینک «ضعفهای موجود در ساختار و الگوهای مدیریتی کشور که با «عدم استفاده درست از ظرفیتهای داخلی»، «اعتماد به دشمن و دل بستن به حل مشکلات از طریق مذاکره»، «بهره گیری از الگوهای لیبرالیستی و اشرافیگری» و… منجر به آسیب دیدن اقتصاد، فرهنگ و معیشت مردم شده»، «وقایع اخیر و حادثه دلخراش سقوط هواپیما»، «اعلام نتایج بررسی صلاحیتها توسط شورای نگهبان» و… همگی بهانههای مناسب برای تلاش دشمن برای تحقق سه پروژه مذکور در اختیار آشوبگران قرار داده است. همه مسئولان، دولتمردان، اصحاب رسانه، جریانات سیاسی، نخبگان و… باید بدانند که در شرایط فعلی که ملت ایران در وداع با سردار دلها سنگ تمام گذاشته و با اقدام شجاعانه و راهبردی سپاه، اقتدار و هژمون شیطان بزرگ در هم شکسته و امریکا منتظر زمان مناسب برای انتقام گیری از ملت قهرمان ایران است حفظ وحدت و آرامسازی اوضاع از اوجب واجبات بوده و هر گونه سخن و اقدام در مسیر تخریب و تضعیف نیروهای مسلح بهویژه سپاه مقتدر، بی اعتبارسازی رسانه ملی، دمیدن در سرنای شیطانی استعفا و… بیشک به منزله همراهی با فتنهگران و کمک به تکمیل پازل دشمن تلقی شده و اقدام کنندگان حتماً باید در این باره به مردم و دستگاهای ذیربط اعم از قضایی، امنیتی و… پاسخگو باشند که همانگونه که برای دشمن بیرونی دوران بزن در رو تمام شده قطعاً برای شبکه نفوذ و جریانات دوزیست داخلی نیز دوران بزن در رو تمام شده است.
https://rahva.ir/?p=16262