مجله خبری «رهوا».روزهایی كه بر ما میگذرد، تداعیگر چهلمین روز ارتحال عالم ربانی و مرجع والاقدر، مرحوم آیـتالله العظمی سیدمحمود هاشمیشاهرودی است. هم از این روی و به نیت گرامیداشت یاد و خاطره آن بزرگ، روزنامه جام جم با فرزند ارجمندش جناب حجتالاسلام والمسلمین سیدعلا هاشمیشاهرودی گفت و شنودی انجام داده كه نتیجه آن پیش روی شماست. امید آنكه مقبول افتد.
اولین خاطرهای كه از پدر به یاد میآورید، چیست؟
نكتهای كه حاجآقا از همان ابتدای كودكی درباره آن به ما بسیار تأكید میكردند، احترام به والده بود. ایشان در ایامی كه در نجف بودند، همه وقتشان صرف درس و بحث میشد. بعد هم كه به ایران آمدند، موضوع تشكیل مجلس اعلی پیش آمد و مسؤولیتهای متعددی كه داشتند. به همین دلیل صبح كه از خانه بیرون میرفتند، غالبا آخر شب برمیگشتند، لذا همیشه به ما میگفتند: «مادرتان شما را بزرگ كردهاند و من چندان نقشی در تربیت شما نداشتهام.» همیشه میگفتند: «مادرتان مادر بسیار خوبی است و قدرش را بدانید، چنین مادری كمتر پیدا میشود.» حتی تا آخر عمر هم میگفتند: «بعد از من حواستان به مادرتان باشد، ایشان هم زحمت شما را كشیده است و هم زحمت مرا.» واقعا هم همینطور بود. موقعی كه پدرم در عراق از چنگ صدام خبیث فرار کردند، این مادرم بودند كه ما را با مشقتها و گرفتاریهای زیادی به ایران آورده و بزرگ كردند.
نكتهای كه حاجآقا از همان ابتدای كودكی درباره آن به ما بسیار تأكید میكردند، احترام به والده بود. ایشان در ایامی كه در نجف بودند، همه وقتشان صرف درس و بحث میشد. بعد هم كه به ایران آمدند، موضوع تشكیل مجلس اعلی پیش آمد و مسؤولیتهای متعددی كه داشتند. به همین دلیل صبح كه از خانه بیرون میرفتند، غالبا آخر شب برمیگشتند، لذا همیشه به ما میگفتند: «مادرتان شما را بزرگ كردهاند و من چندان نقشی در تربیت شما نداشتهام.» همیشه میگفتند: «مادرتان مادر بسیار خوبی است و قدرش را بدانید، چنین مادری كمتر پیدا میشود.» حتی تا آخر عمر هم میگفتند: «بعد از من حواستان به مادرتان باشد، ایشان هم زحمت شما را كشیده است و هم زحمت مرا.» واقعا هم همینطور بود. موقعی كه پدرم در عراق از چنگ صدام خبیث فرار کردند، این مادرم بودند كه ما را با مشقتها و گرفتاریهای زیادی به ایران آورده و بزرگ كردند.
به نظر شما انگیزه سیاسی ایشان را كدامیك از دو شخصیت بزرگ، یعنی امام خمینی و شهید آیتا… سیدمحمدباقر صدر تقویت كردند؟
به نظر من شخصیت حضرت امام خیلی روی ایشان تأثیر داشت، البته شروع كار با شهید صدر بود، چون از اول به درس شهید صدر میرفتند. خودشان تعریف میكردند كه:«وقتی امام در نجف درس ولایت فقیه را شروع كردند، شهید صدر واقعا خیلی خوشحال شد كه این درس از سوی یك فقیه و مرجع تدریس میشود. این خیلی فرق میكند تا اینكه یك مدرس معمولی حوزه بخواهد این درس را بگوید. وقتی یك مرجع متصدی طرح بحث ولایت فقیه شود، خیلی ارزش دارد.» حاجآقا میگفتند:«وقتی درس امام شروع شد، شهید صدر ما را ملزم كردند كه باید بروید و شركت كنید و جزواتش را هم برایم بیاورید. چون ایشان دنبال تشكیل حكومت و نظام سیاسی اسلامی بودند، ولی صدام نگذاشت، والا مثل امام كه تأسیس نظام اسلامی را شروع كردند، شهید صدر هم میخواستند در عراق چنین كاری كنند». لذا شروع كار از خود شهید صدر بود، ولی بعد كه حاجآقا با امام آشنا شدند، میگفتند: همیشه تا در منزل امام میرفتیم و با ایشان بحث میكردیم! شاید شنیده باشید كه از معدود كسانی كه امام بیرون از جلسه درس اشكالاتش را گوش میكردند، حاجآقا بودند. آقایان دیگر هم بودند و رفع اشكال میكردند، ولی معمولا امام پاسخ نمیدادند. از همان جلسات بود كه حاجآقا با امام آشنا شدند و بحثهای حكومتی و سیاسی هم میكردند و پس از اینكه به ایران آمدند، امام به حاجآقا گفتند شما بیایید قم و به درس و بحث بپردازید، چون میدانستند حاجآقا از نظر علمی قوی هستند. حاجآقا از اول انقلاب با حضرت امام در ارتباط دائمی بودند، لذا هر دو شخصیت در شكل گیری شخصیت ایشان نقش دارند، شهید صدر نقش آغازكننده را داشتند و استمرار آن هم با حضرت امام بود.
به نظر من شخصیت حضرت امام خیلی روی ایشان تأثیر داشت، البته شروع كار با شهید صدر بود، چون از اول به درس شهید صدر میرفتند. خودشان تعریف میكردند كه:«وقتی امام در نجف درس ولایت فقیه را شروع كردند، شهید صدر واقعا خیلی خوشحال شد كه این درس از سوی یك فقیه و مرجع تدریس میشود. این خیلی فرق میكند تا اینكه یك مدرس معمولی حوزه بخواهد این درس را بگوید. وقتی یك مرجع متصدی طرح بحث ولایت فقیه شود، خیلی ارزش دارد.» حاجآقا میگفتند:«وقتی درس امام شروع شد، شهید صدر ما را ملزم كردند كه باید بروید و شركت كنید و جزواتش را هم برایم بیاورید. چون ایشان دنبال تشكیل حكومت و نظام سیاسی اسلامی بودند، ولی صدام نگذاشت، والا مثل امام كه تأسیس نظام اسلامی را شروع كردند، شهید صدر هم میخواستند در عراق چنین كاری كنند». لذا شروع كار از خود شهید صدر بود، ولی بعد كه حاجآقا با امام آشنا شدند، میگفتند: همیشه تا در منزل امام میرفتیم و با ایشان بحث میكردیم! شاید شنیده باشید كه از معدود كسانی كه امام بیرون از جلسه درس اشكالاتش را گوش میكردند، حاجآقا بودند. آقایان دیگر هم بودند و رفع اشكال میكردند، ولی معمولا امام پاسخ نمیدادند. از همان جلسات بود كه حاجآقا با امام آشنا شدند و بحثهای حكومتی و سیاسی هم میكردند و پس از اینكه به ایران آمدند، امام به حاجآقا گفتند شما بیایید قم و به درس و بحث بپردازید، چون میدانستند حاجآقا از نظر علمی قوی هستند. حاجآقا از اول انقلاب با حضرت امام در ارتباط دائمی بودند، لذا هر دو شخصیت در شكل گیری شخصیت ایشان نقش دارند، شهید صدر نقش آغازكننده را داشتند و استمرار آن هم با حضرت امام بود.
به عنوان جمله معترضه سوال كنم كه در دوران ریاست آیت ا… شاهرودی بر قوه قضاییه، علیه ایشان فضای ترور شخصیت و تخریبی شكل گرفت. یكی از محورهای این پروژه هم این بود كه ایشان درنجف، به اعلمیت امام اعتقاد نداشت و آقای آسید محمدباقر صدر را اعلم میدانست. این را چماق كرده بودند و خیلی هم در بارهاش حرف زدند. حتی بعضی از خصیصین كه رفقای ایشان هم بودند، همین حرف را میزدند.در این باره چه تحلیلی دارید؟
من كاملا برعكس فكر میكنم. كسانی كه اطراف حاجآقا بودند و اخلاق ایشان را میدانستند، میدانند كه حاجآقا هیچوقت نظر خودشان را نمیگفتند…
من كاملا برعكس فكر میكنم. كسانی كه اطراف حاجآقا بودند و اخلاق ایشان را میدانستند، میدانند كه حاجآقا هیچوقت نظر خودشان را نمیگفتند…
مبنی بر اعلمیت افراد؟
كلا در هر بحثی از این سنخ.به خاطر دارم كه بارها بعد از درگذشت برخی از مراجع، طلبهها به دفتر حاجآقا میآمدند و میپرسیدند الان چه كسی اعلم است؟ حضرت آقا اعلم هستند؟
آیت ا… سیستانی اعلم است؟یا دیگران؟ حاجآقا هیچوقت نظر نمیدادند. هرگز ندیدم حاجآقا بگویند نظر من روی فلانی یا فلانی است. میگفتند: خودتان بروید تحقیق كنید و به نتیجه برسید! هیچوقت نظر نمیدادند. دراین اواخر شایعه كرده بودند كه: حاجآقا میخواهند بروند نجف كه در آنجا زندگی و تدریس كنند و از آن طرف میگفتند: آقایانی كه در نجف هستند،
در این باره جبهه گرفتهاند! همه اینها حرفهایی است بدون دلیل و مدرك. حاجآقا به آیتا… سیستانی احترام زیادی میگذاشتند. منتها متأسفانه اطرافیان گاهی یك كلاغ چهل كلاغ و ذهنیت دیگران را خراب میكنند، والا حاجآقا هیچوقت طرف خاصی را نمیگرفتند و حتی در مسائل سیاسی هم میانهرو بودند. نه اصلاحطلب بودند، نه اصولگرا و میگفتند: همیشه تعادل را حفظ كنید، البته تا جایی كه از خطوط قرمز نظام عبور نشود، ولی وقتی نوبت به وظیفه شرعی و خطوط قرمز نظام میرسید، ساكت نمیماندند و موضع گیری میكردند.در غیر این صورت، نظر نمیدادند و از كسی طرفداری نمیكردند یا كسی را نمیكوبیدند.
شهید آیتا… صدر شاگردان برجسته زیادی داشتند و آیت ا… شاهرودی در دورههای آخر به ایشان رسیدند و …
دوره سوم.
كلا در هر بحثی از این سنخ.به خاطر دارم كه بارها بعد از درگذشت برخی از مراجع، طلبهها به دفتر حاجآقا میآمدند و میپرسیدند الان چه كسی اعلم است؟ حضرت آقا اعلم هستند؟
آیت ا… سیستانی اعلم است؟یا دیگران؟ حاجآقا هیچوقت نظر نمیدادند. هرگز ندیدم حاجآقا بگویند نظر من روی فلانی یا فلانی است. میگفتند: خودتان بروید تحقیق كنید و به نتیجه برسید! هیچوقت نظر نمیدادند. دراین اواخر شایعه كرده بودند كه: حاجآقا میخواهند بروند نجف كه در آنجا زندگی و تدریس كنند و از آن طرف میگفتند: آقایانی كه در نجف هستند،
در این باره جبهه گرفتهاند! همه اینها حرفهایی است بدون دلیل و مدرك. حاجآقا به آیتا… سیستانی احترام زیادی میگذاشتند. منتها متأسفانه اطرافیان گاهی یك كلاغ چهل كلاغ و ذهنیت دیگران را خراب میكنند، والا حاجآقا هیچوقت طرف خاصی را نمیگرفتند و حتی در مسائل سیاسی هم میانهرو بودند. نه اصلاحطلب بودند، نه اصولگرا و میگفتند: همیشه تعادل را حفظ كنید، البته تا جایی كه از خطوط قرمز نظام عبور نشود، ولی وقتی نوبت به وظیفه شرعی و خطوط قرمز نظام میرسید، ساكت نمیماندند و موضع گیری میكردند.در غیر این صورت، نظر نمیدادند و از كسی طرفداری نمیكردند یا كسی را نمیكوبیدند.
شهید آیتا… صدر شاگردان برجسته زیادی داشتند و آیت ا… شاهرودی در دورههای آخر به ایشان رسیدند و …
دوره سوم.
چه شد كه ایشان تا این حد به شهید صدر نزدیك شدند و آن بزرگوار تا این حد ایشان را دوست داشت؟
من رابطه ایشان را ندیدم و فقط از آنچه كه خود حاجآقا میگفتند و یا از آقای خطیب رئیس دفتر ایشان شنیدم، نكاتی را میدانم…
من رابطه ایشان را ندیدم و فقط از آنچه كه خود حاجآقا میگفتند و یا از آقای خطیب رئیس دفتر ایشان شنیدم، نكاتی را میدانم…
آیتا… شاهرودی اولین رئیس مجلس اعلی و تا مدتها هم در فعالیتهای ضد رژیم بعث برجسته بودند، اما به نظر میرسد از دورهای به بعد در فعالیتهای مجلس اعلی حضور پررنگی نداشتند و بیشتر به عنوان یك شخصیت علمی مطرح شدند. این فاصله گرفتن از فعالیتهای ضد رژیم صدام و ممحض شدن در مسائل علمی، دلیل خاصی داشت؟
به نظرم یكی سفارش حضرت امام به حاجآقا بود كه روی درس و بحث متمركز شوید. یكی هم همانطور كه آقایانی كه از اوضاع عراق تعریف میكنند، در قضیه حزبالدعوه، شهید صدر در ابتدا مؤسس بودند، ولی بعد كه دیدند جریاناتی پیش آمدند كه سمت وسوی درستی ندارند، كنار كشیدند. به نظرم حاجآقا هم چنین حسی داشتند كه اگر در این نوع جریانات بیفتند، تصمیماتی گرفته خواهد شد كه چندان مورد قبول ایشان نیست. من فكر میكنم حاجآقا به این دلیل كنار كشیدند و بعد هم كه شهید سید محمدباقر حكیم رئیس مجلس اعلی شد و حاجآقا بیشتر سخنگو بودند. وقتی هم كه امام تأكید كردند كه بروید قم سر درس و بحث، لابد حاجآقا فكر كرده بودند حالا وظیفه شرعیشان این است.
به نظرم یكی سفارش حضرت امام به حاجآقا بود كه روی درس و بحث متمركز شوید. یكی هم همانطور كه آقایانی كه از اوضاع عراق تعریف میكنند، در قضیه حزبالدعوه، شهید صدر در ابتدا مؤسس بودند، ولی بعد كه دیدند جریاناتی پیش آمدند كه سمت وسوی درستی ندارند، كنار كشیدند. به نظرم حاجآقا هم چنین حسی داشتند كه اگر در این نوع جریانات بیفتند، تصمیماتی گرفته خواهد شد كه چندان مورد قبول ایشان نیست. من فكر میكنم حاجآقا به این دلیل كنار كشیدند و بعد هم كه شهید سید محمدباقر حكیم رئیس مجلس اعلی شد و حاجآقا بیشتر سخنگو بودند. وقتی هم كه امام تأكید كردند كه بروید قم سر درس و بحث، لابد حاجآقا فكر كرده بودند حالا وظیفه شرعیشان این است.
جناب ابوی بعد از سخنرانی آقای منتظری در ۱۳ رجب۱۳۷۶، بعد از درسشان سخنرانی مفصلی درباره جایگاه علمی آقا كردند و نظرشان را فرمودند، اما خود شما از این مناسبات چه خاطراتی دارید و ایشان از نظر علمی به آقا چه نگاهی داشتند؟
صددرصد قبول داشتند و در فقاهت و صلاحیت آقا برای مرجعیت، كوچكترین شكی نداشتند و همیشه در محافل خصوصی و خانوادگی میگفتند: اگر آقا از سایر مراجع بالاتر نباشند، قطعا كمتر نیستند. ایشان معتقد بودند كه حضرت آقا در مقایسه با سه چهار مرجع تراز اول موجود، اگر از نظر علمی بالاتر نباشند،
به هیچ وجه پایینتر هم نیستند و البته از بقیه هم قطعا اعلم هستند. ولی همه اینها به كنار، حاجآقا روی ولایت امری و حاكم شرعی ایشان خیلی تكیه داشتند و میگفتند: حتی اگر كسی از نظر جایگاه علمی هم بالاتر نباشد، اما ولی امر مسلمین باشد، اطاعت از او یك وظیفه شرعی است. اما آقا را یقینا فقیه و مجتهد والامقامی میدانستند و بسیاری از بحثها را به ایشان ارجاع میدادند. خودشان هم از آقا در امور حسبیه و مسائل دیگر، اجازه شرعی داشتند.
همانطور كه اشاره كردم ایشان در دوران تصدی ریاست قوه قضاییه، به دلیل تقابل جریان سكولار با نظام اسلامی، بارها مورد ترور شخصیت قرار گرفت كه این امر، بهخصوص برای كسانی كه ایشان را میشناختند، خیلی تلخ بود. حالا اگر یك مشت بچهدانشجو این كار را میكردند، میگفتیم شناخت نداشتند، ولی یك جریان سیاسی به هتك حرمت ایشان پرداخت كه بعضا از افراد حوزه دیده تشكیل میشد و ایشان را میشناخت…
صددرصد قبول داشتند و در فقاهت و صلاحیت آقا برای مرجعیت، كوچكترین شكی نداشتند و همیشه در محافل خصوصی و خانوادگی میگفتند: اگر آقا از سایر مراجع بالاتر نباشند، قطعا كمتر نیستند. ایشان معتقد بودند كه حضرت آقا در مقایسه با سه چهار مرجع تراز اول موجود، اگر از نظر علمی بالاتر نباشند،
به هیچ وجه پایینتر هم نیستند و البته از بقیه هم قطعا اعلم هستند. ولی همه اینها به كنار، حاجآقا روی ولایت امری و حاكم شرعی ایشان خیلی تكیه داشتند و میگفتند: حتی اگر كسی از نظر جایگاه علمی هم بالاتر نباشد، اما ولی امر مسلمین باشد، اطاعت از او یك وظیفه شرعی است. اما آقا را یقینا فقیه و مجتهد والامقامی میدانستند و بسیاری از بحثها را به ایشان ارجاع میدادند. خودشان هم از آقا در امور حسبیه و مسائل دیگر، اجازه شرعی داشتند.
همانطور كه اشاره كردم ایشان در دوران تصدی ریاست قوه قضاییه، به دلیل تقابل جریان سكولار با نظام اسلامی، بارها مورد ترور شخصیت قرار گرفت كه این امر، بهخصوص برای كسانی كه ایشان را میشناختند، خیلی تلخ بود. حالا اگر یك مشت بچهدانشجو این كار را میكردند، میگفتیم شناخت نداشتند، ولی یك جریان سیاسی به هتك حرمت ایشان پرداخت كه بعضا از افراد حوزه دیده تشكیل میشد و ایشان را میشناخت…
بحث عراقی بودن ایشان را میگویید؟
هم عراقی بودن، هم حرفهای سبك دیگر. آن هم از زبان افرادی كه نه در معارف دینی بهویژه فقه و نه در سایر عرصههای دانشی، هیچ شأن علمیای نداشتند.
هم عراقی بودن، هم حرفهای سبك دیگر. آن هم از زبان افرادی كه نه در معارف دینی بهویژه فقه و نه در سایر عرصههای دانشی، هیچ شأن علمیای نداشتند.
مواجهه ایشان با این جریان چگونه بود؟
حاجآقا معمولا جواب اینجور حرفها را نمیدادند. خیلیها اعتراض میكردند كه: چرا سكوت كردهاید؟ ولی حاجآقا میگفتند: من جواب نمیدهم، شما هم جواب ندهید، چون بعضیها منتظرند كه ما جواب بدهیم و باز آنها جواب بدهند و اشخاص را درگیر كنند. همیشه میگفتند: «شان خودتان را حفظ كنید، جواب گزافهگویی هم سكوت است، آنچه را وظیفه شرعی ماست انجام میدهیم، هر كسی هر حرفی كه دلش میخواهد بزند. آن كسی كه باید راضی باشد خداست. بنده خدا میخواهد راضی باشد یا نباشد». بحث عراقی بودن كه مطرح میشد، حاجآقا میگفتند: بروید بپرسید كه اجداد ما چه كسانی بودهاند. اینكه كاملا مشخص است…
حاجآقا معمولا جواب اینجور حرفها را نمیدادند. خیلیها اعتراض میكردند كه: چرا سكوت كردهاید؟ ولی حاجآقا میگفتند: من جواب نمیدهم، شما هم جواب ندهید، چون بعضیها منتظرند كه ما جواب بدهیم و باز آنها جواب بدهند و اشخاص را درگیر كنند. همیشه میگفتند: «شان خودتان را حفظ كنید، جواب گزافهگویی هم سكوت است، آنچه را وظیفه شرعی ماست انجام میدهیم، هر كسی هر حرفی كه دلش میخواهد بزند. آن كسی كه باید راضی باشد خداست. بنده خدا میخواهد راضی باشد یا نباشد». بحث عراقی بودن كه مطرح میشد، حاجآقا میگفتند: بروید بپرسید كه اجداد ما چه كسانی بودهاند. اینكه كاملا مشخص است…
البته همان زمان هم شناسنامه ایرانی ایشان منتشر شد…
بله، كاملا مشخص است كه اجداد حاجآقا اهل شاهرود هستند. خیلی جالب است آن كسی كه چنین حرفی را زد، خودش رفته و ساكن عراق شده است!…
بله، كاملا مشخص است كه اجداد حاجآقا اهل شاهرود هستند. خیلی جالب است آن كسی كه چنین حرفی را زد، خودش رفته و ساكن عراق شده است!…
آقای محتشمی؟
نخواستم اسم ایشان را بیاورم. حاجآقا همیشه از این بحثها اجتناب میكردند و میگفتند: مهم نیست، شما اعتنا نكنید، نه به تعریف مردم دلتان را خیلی خوش كنید و نه از مذمت و تقبیح مردم خیلی ناراحت شوید. آن كاری را كه وظیفه شرعی است و خدا از ما میخواهد انجام بدهید. بقیهاش دیگر: «الْعِزَّه لِلَّهِ جَمِیعا»(۱) عزت دست خداست.
نخواستم اسم ایشان را بیاورم. حاجآقا همیشه از این بحثها اجتناب میكردند و میگفتند: مهم نیست، شما اعتنا نكنید، نه به تعریف مردم دلتان را خیلی خوش كنید و نه از مذمت و تقبیح مردم خیلی ناراحت شوید. آن كاری را كه وظیفه شرعی است و خدا از ما میخواهد انجام بدهید. بقیهاش دیگر: «الْعِزَّه لِلَّهِ جَمِیعا»(۱) عزت دست خداست.
برنامهای برای حفظ و نشر آثار ایشان دارید؟
حتما. بعضی از مخطوطات حاجآقا هنوز چاپ نشدهاند و باید كمكم روی آنها كار و چاپشان كرد. كار زیاد است.
حتما. بعضی از مخطوطات حاجآقا هنوز چاپ نشدهاند و باید كمكم روی آنها كار و چاپشان كرد. كار زیاد است.
خاطرات ایشان را ضبط كردهاید؟
حاجآقا بعد از نماز، به قول خودشان با شاگردانشان گعده میكردند كه بسیاری از این جلسات را ضبط كردهایم و میخواهیم كمكم پیاده کرده و از نكاتی كه بیان میشود، استفاده كنیم.
حاجآقا بعد از نماز، به قول خودشان با شاگردانشان گعده میكردند كه بسیاری از این جلسات را ضبط كردهایم و میخواهیم كمكم پیاده کرده و از نكاتی كه بیان میشود، استفاده كنیم.
كتابی به عنوان خاطرات ایشان در دست هست؟
فعلا نه، مگر همین جلسات خصوصی كه با طلبهها داشتند درباره موضوعات مختلف، بحثهای تاریخی، فقهی، سیاسی و… بحث میكردند كه قصد داریم انشاءا… آنها را پیاده و چاپ كنیم.
فعلا نه، مگر همین جلسات خصوصی كه با طلبهها داشتند درباره موضوعات مختلف، بحثهای تاریخی، فقهی، سیاسی و… بحث میكردند كه قصد داریم انشاءا… آنها را پیاده و چاپ كنیم.
https://rahva.ir/?p=11888