به گزارش«رهوا».خبر درگذشت حسین شیخ الاسلام، دیپلمات و معاونت امور بینالملل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی بر اثر ابتلا به ویروس کرونا در حالی منتشر شد که بسیاری از وی به عنوان یک دیپلمات انقلابی و مخلص یاد کرده اند.
دکتر حسین شیخالاسلام، معاون امور بینالملل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی سابقه نمایندگی مجلس شورای اسلامی، معاونت سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، سفیر ایران در سوریه، دبیرکلی دبیرخانه کنفرانس بینالمللی حمایت از انتفاضه فلسطین و مدیرکلی امور بینالملل مجلس شورای اسلامی و همچنین سمتهایی چون معاون سیاسی و معاون عربی و آفریقا، معاون خاورمیانه و کشورهای مشترکالمنافع وزیر امور خارجه در سالهای اخیر و در دوره کوتاهی قائم مقامی وزارت خارجه را در کارنامه داشت. وی که متولد ۱۳۳۱ اصفهان بود، در زمره دانشجویانی بود که لانه جاسوسی آمریکا را در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ تسخیر کردند.
در این میان برخی چهره های صاحب نظر کشور به ابعاد شخصیتی، سوابق و خدمات وی در حوزه سیاست خارجه کشور پرداخته اند، که بخشی از آن در ادامه این گزارش آمده است:
*حدادعادل: «شیخ الاسلام» در عمل به وظیفه بیپروا بود و از نام و مقام گریزان
غلامعلی حدادعادل عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام به مناسبت درگذشت حسین شیخ الاسلام دلنوشتهای نوشت.
متن این دلنوشته به شرح ذیل است:
دیشب، یعنی پنجشنبه شب پانزدهم اسفند نود و هشت، خبر رسید که حسین شیخ الاسلام در اثر بیماری کرونا فوت کرده است. با آنکه در این حال و هوای درد آلود وغم انگیز، دل و دماغ نوشتن ندارم نتوانستم سکوت کنم و در حد خود حق دوستی چهل ساله با او را ادا نکنم.
حسین شیخ الاسلام را از سال های اول دهه شصت شناختم، وقتی که او معاون وزیر خارجه بود. کارت دعوت عروسی خودش را که در همان سالها برایم فرستاده بود هنوز در مجموعه کارتهای دعوت عروسی حفظ کرده ام.
حسین با تجربه خوبی که در معاونت وزارت خارجه در خصوص کشورهای عربی کسب کرده بود سفیر ایران در سوریه شد، آن هم در یک دوران پر آشوب در لبنان و فلسطین و سوریه و این ماموریت را به خوبی به انجام رساند. سهم او را در پایه گذاری روابط راهبردی ایران و سوریه _ که هنوز هم باقی و برقرار است _ نباید فراموش کرد.
چند سال بعد از حسن اتفاق هر دو از تهران به مجلس هفتم رفتیم. در این فرصت چهار ساله او را بهتر و بیشتر شناختم. بسیار متدین و متعبد بود و بسیار با اخلاق و متین. در عمل به وظیفه بیپروا بود و از نام و مقام گریزان. به هیچ روی اهل باند بازی و بده بستان سیاسی نبود، راه خود را که همان راه امام و رهبری بود خوب شناخته بود و از این صراط مستقیم عدول نمی کرد. همه به خیر او امیدوار بودند و کسی احتمال شری از جانب او نمی داد.
حسین تحصیل کرده دانشگاه برکلی آمریکا بود و مهندس بود و به دو زبان انگلیسی وعربی تسلط داشت، اما هیچ وقت درباره خودش حرفی نمی زد. مظهر اخلاص و تواضع بود. در مجلس هفتم از او خواستم مسئولیت دفتر حمایت از آرمان فلسطین را بپذیرد و پذیرفت و در این مسئولیت خدمت های بزرگ کرد. او را در سفر و حضر دیده و آزموده بودم.
در مجلس هفتم با هم به مصر رفتیم و بعد از آن در مجلس هشتم دو سفر هم به اندونزی و لبنان و سوریه داشتیم. حسین مورد اعتماد همه بود و همه، از جمله سید حسن نصرالله به او علاقه داشتند. او اهل نماز و دعا و نیایش و تهجد بود و عمر خود را در خدمت به اسلام و انقلاب و مردم سپری کرد. پاک بود و پاک زندگی کرد و پاک رفت. یادش گرامی باد و خدایش بیامرزاد.
با مرگ او ایران یکی از مردان نجیب و لایق و پاک طینت و خدمتگزار خود را از دست داد.
*او را باید «سردار دیپلماسی مقاومت» خواند
حسین امیرعبداللهیان دستیار ویژه رئیس مجلس شورای اسلامی و مدیرکل امور بینالملل مجلس شورای اسلامی دلنوشتهای به مناسبت درگذشت حسین شیخالاسلام نوشت.
عروج ملکوتی سردار دیپلماسی مقاومت برادر عزیز مهندس حسین شیخ الاسلام را به نمایندگی از همه همکارانم در دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین مجلس شورای اسلامی (سازمانهای مردم نهاد حامی فلسطین) و اداره کل بین الملل مجلس شورای اسلامی صمیمانه تسلیت میگویم.
شیخ الاسلام عزیز، «صدای رسای انقلاب اسلامی» در عرصه دیپلماسی و سیاست خارجی بود. به راستی او را باید «سردار دیپلماسی مقاومت» خواند، شهید غضنفر رکن آبادی یکی از رویش های همنشینی و همکاری با این دیپلمات فهیم، اندیشمند، ولایی، متین، متفکر، حرفه ای و انقلابی ایران اسلامی بشمار میرود.
شیخ الاسلام عزیز تا آخرین روزهای حیات پربرکتش ، به تداوم مقاومت در برابر اشغالگران صهیونیست قدس شریف (قبله اول مسلمین) میاندیشید و تا آخرین لحظات حیاتش برای آزادسازی قدس و حمایت از محور مقاومت طراحی و ایده پردازی میکرد.
آخرین جلسه ما در بررسی تحولات منطقه و فلسطین، چند روز پیش، در دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین برگزار شد، شیخ ما، مانند همیشه، متواضعانه آمد و نشست و آخرین انتظاراتش در حمایت از مقاومت و امنیت حداکثری ایران عزیز و منطقه را تبیین کرد.
سپس به اتفاق به نشست پژوهشگاه قوه قضاییه که به بررسی ابعاد حقوقی ترور سپهبد شهید سردار سلیمانی عزیز میپرداخت رفتیم.
در این جلسه ایشان به عنوان پیشکسوت ما در وزارت امورخارجه، خواستار اقدام موثر قاضی ویژه پرونده ترور سردار سلیمانی شدند.
۴٠ سال تلاش شبانه روزی بیوقفه، صادقانه، مخلصانه، متعهدانه و ولایتمدارانه ، وی را شایسته عنوان شهید شاهد ساخته است.
*شیخ سیاست خارجی
برای نسلی که در دهه ۲۰ و ۳۰ شمسی متولد و در بستر تحولات سیاسی اجتماعی کشور در دهه ۵۰ رشد و نمو پیدا کرد که در اواخرش یکی از بزرگترین انقلابهای جهان شکل گرفت و پیروز شد، اسلام بدون سیاست مانند غذای بدون نمک است! اسلامی که فقط در دایره عبادات خلاصه نمیشود بلکه حتی عبادات و شعائر این دین حنیف را برای بنا کردن یک زندگی شرافتمندانه و با کرامت برای پیروانش ترسیم میکند. این فایل همچنان باز خواهد ماند تا ادای دین کنم و ابعاد بیشتری از آن و ارتباطش به آن مرحوم را بشکافم! اما این مختصر را نوشتم تا هم ادای احترامی باشد به او و هم بگویم غم از دست دادن دوستی خدا ترس، مردمی و پاک زیست که در طول سی و هشت سال گذشته در زمینه سیاست خارجی نزدیکترین همکاریها را با هم برای تامین کسب منافع حداکیری کشورمان داشتیم نمیتواند یاد خسرو شاهی به فراموشی ببرد! و هم به روح هر دو عزیز از دست رفته و سایر درگذشتگان بیماری کرونا درود بی پایان الهی را بفرستم.
در بستر همرنگی بعد از تحقق پیروزی انقلاب و تا چند سالی پس از آن که هنوز خودی و غیر خودی آفت و موریانه جامعه سیاسی ایران امروز نشده بود خیلی مشکل نبود که برای رفاقت نیاز داشته باشی دوستت را گزینش کنی تا تمام ویژگیهای او مطابق انتظاراتت باشد! کافی بود که با اخلاص بخواهی کمکی به مردم و تحقق اهداف اصلی انقلاب بکنی تا با پشتوانه مردمی آن را از هر گونه آفت مصون بداری! در انصورت به راحتی رفیق و همراه پیدا میکردی! سال ۱۳۶۰ از کردستان به تهران آمدم و با پیشنهاد مرحوم هاشمی رفسنجانی که از قبل از انقلاب و دوران زندان با وی اشنا بودم چند مدتی در وزارت کشور با اقای میرسلیم که معاون سیاسی این وزارت بود همکاری کردم اما بزودی متوجه شدم آن کشش دو طرفه برای تداوم همکاری وجود ندارد و لذا به وزارت امور خارجه آمدم و با پست مشاورت وزیر امور خارجه مشغول به کار شدم. در این زمان که هنوز تعداد زیادی از نیروهای تحصیلکرده دانشگاههای داخلی جذب این وزارت نشده بودند و این وزارت عموما” با آن دسته از کارمندان قدیمی مخصوصا” از منظر کارشناسی اداره میشد که از تیغ بازسازی نجات یافته و مشکلی برای تداوم همکاری آنها با وزارت امور خارجه دیده نمیشد که اتفاقا” از کارشناسان مسلط به حوزه کارشناسی خود و قابل اتکا بودند و توسط تعدادی از نیروهای سیاسی و انقلابی که عموما” هم از دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاههای خارج از کشور بودند و به میهن بازگشته بودند، مدیریت میشدند.
حسین شیخ الاسلام یکی از این افراد بود که در رشته کامپیوتر برکلی تحصیل میکرد و با پیروزی آنقلاب آنرا رها، به کشور بازگشته بود و با دانشجویان پیرو خط امام برای تسخیر سفارت آمریکا در ایران همکاری میکرد که در دوران سرپرستی شهید رجائی بر این وزارت بعنوان معاون سیاسی انتخاب شده بود. در این ایام این وزارت با ۵ معاون سیاسی، اقتصادی، حقوقی، ثابت اداری و مالی و فرهنگی و کنسولی اداره میشد و با این ترکیب و جو آن دوران این معاونت محوریت ویژه ائی در این وزارت داشت. و اتفاقا” با چنین وزنی که مسائل سیاسی و این معاونت در وزارت امور خارجه داشت فرد مناسبی انتخاب شده بود که این وزن سنگین باعث بهم خوردن توازن مورد نیاز در فعالیتهای سیاسی و دیپلماتیک بهم نخورده و باعث راکد شدن روند رصد تحولات خارجی و نیز طراحی تنظمیات سیاست خارجی و تعاملات بین المللی کشور نشود.
خلوص شیخ الاسلام برای انقلاب و کشور ، سعه صدر و پذیرش انتقاد و نظر مخالف ، علاقه به مشارکت پذیری و استفاده از نظرات کارشناسی و خرد جمعی در قالب تداوم جلسات صبح روزهای زوج از سال ۱۳۶۰ نمود پیدا میکرد و اجازه بروز و ظهور به نیروهای جوان و تازه نفس میداد. تا با بحثهای اقناعی و نه با روشهای قرون وسطائی سلسله مراتبی و گوش بفرمانی و ازاده نظر برای خوش ایند مافوق شرایطی را برای رشد بسیاری از یروها در آن زمان فراهم کرد که جزو ذخایر در سیاست خارجی کشور و باقیات صالحاتی برای وی هستند.
هنگامیکه روز شنبه گذشته بدلیل ذات الریه در بیمارستان مسیح دانشوری بستری شد از عمق وجود از درگاه الهی خواستم از این بیماری نجات پیدا کند تا همچون گذشته علیرغم اختلاف در دیدگاه سیاسی در زمینه مسائل داخلی و یا خارجی همچنان مانند دوستانی که منافع ملی کشور را از زوایای گوناگون میبینند بحثهای کارشناسی در جلساتی که تعدادی از بازنشستگان وزارت امور خارجه با هم دارند را ادامه دهیم. در همانروز نیز در تصحیح خبری که در زمینه فوت وی منتشر شده بود نوشتم هنوزجواب تست نیامده و ممکنه #کرونا نباشد زیرا در مراحل اولیه معالجه با دارو تبش قطع شده بود و لذا برای خانواده و دوستان وی این امیدواری بوجود آمده بود که احتمال التهاب ریه باشد. و در همان توئیت و در پاسخ به یکی از جوانان عزیز که متعجبانه از اینکه فردی بنام شیخ الاسلام که او را محافظه کار تلقی کرده بود مشاور وزیر امور خارجه ائی باشد که به اصلاحطلب معروف است،نوشتم: حتی اگر شیخ الاسلام درسیاست داخلی محافظه کار تلقی شود و یا با بعضی سیاستها و یا اقدامات وی مخالف باشیم، اما ویژگیهائی که در بالا برشمردم و این ویژگیها از وی یک مدیر با انصاف و پر کار که توانسته بود دور خود تعدادی از بهترین و توانا ترین نیروهای سیاسی کشور را جمع نموده تا بتوانند هم سیاست خارجی ایران در دولتهای گوناگون را مدیریت کنند و هم قادر باشند اثرات تخریبی جنگ تحمیلی بر سیاست خارجی را نه تنها حذف بلکه برای آن پیروزیهائی نیز کسب کنند!
شیخ سیاست خارجی ما که امروز جمعه بعد از ظهر شانزدهم اسفند ماه جسدش در بهشت زهرا ارامید فردی مخلص، بی ادعا، دارای اصول و اعتقادی بود که بر آنها پای میفشرد و صداقت در پیگیری آنها حتی مخالفینش را نمی آزرد و به آنها فرصت نقد همان اصول و سیاستها را هم میداد و اگر لازم بود و در گزارش به مقامات مافوق علاوه بر تاکید بر نظر خود آن مخالفتها را نیز بیان و یا حتی از آنها دعوت میکرد خود بیانگر دیدگاه هایشان باشند و کمی جلوتر به آنها نمایندگی میداد که ضمن تبیین دیدگاه های خود نظر وی را هم مطرح کنند تا مقام تصمیم گیر خود انتخاب کند! وجود چنین مدیرانی در کشور نایاب و از اینکه کرونا چنین ذخایری از کشور را از ما گرفته باعث تاسف عمیق است! راهش پر رهرو و تسلیت و تاثر عمیق خود را به خانواده، دوستان و مردم عزیز ایران تقدیم میکنم و آرزوی بهبودی بیماران و رفع این خطر از سر مردم کشورم از درگاه ایزد منان دارم و این دفتر را باز نگه میدارم تا به سایر ابعاد نقش این عزیز تازه از دست رفته در سیاست خارجی کشور بپردازم! انشاالله و اگر کرونا امان دهد!
*«شیخ الاسلام» حاج قاسم وزارت خارجه بود
حسن قشقاوی سفیر جمهوری اسلامی ایران در اسپانیا دلنوشتهای به مناسبت درگذشت حسین شیخ الاسلام نوشت.
متن این دلنوشته به شرح ذیل است:
… به برکت حداقل ۱۰ سال دوستی و ارتباط کاری تنگاتنگ با مرحوم آقای حسین شیخ الاسلام، درمسولیتم به عنوان معاون پارلمانی وزارت خارجه، به چند ویژگی ارزشمند ایشان در دیانت و تقوی، اشاره میکنم، باشد که اسباب تنبه و تذکری برای بنده و دیگران گردد.
۱-ایشان شدیدا به برپایی نماز اول وقت مقید بود، هیچ کاری را بر نماز اول وقت، ترجیح نمیداد، حتی در وقت دیدارهای عالیترین سطوح پارلمانی، اقامه فریضه اول وقت را بعضا به قیمت، گلایههای تشریفاتی به وضوح، ترجیح میداد.
۲-اقامه نماز به جماعت را نیز همواره مورد اهتمام جدی قرار میداد، همکاران من در وزارت خارجه میدانند که او همیشه در صف اول نمازجماعت یا در نمازخانه این وزارت، یا در مسجد فخرالدوله (نزدیکترین مسجد به وزارت خارجه) حضور داشت. حتی بارها شاهد بودم که در سفرهای خارجی، گاهی برای برپایی نماز جماعت ۲ نفره در اول وقت، به اطاقم میآمد.
۳- شدیدا اهل نماز جمعه بود تا جاییکه در سفرهای خارجی، برنامه حضور در نمازجمعه مسلمانان این کشورها، توسط ریس محترم مجلس یا هیئتهای پارلمانی را همواره از تشریفات مجلس، درخواست مینمود.
۴- در ۶ سال سفیری در سوریه، تقریبا هر روز صبح نماز را در حرم حضرت رقیه (ع)، اقامه مینمود، همه روزها در همه فصول.
۵- در قرائت ادعیه و اذکار وارده اهتمام عجیبی داشت، هر روز صبح دعای پر مضمون «صباح» و هر عصر جمعه، دعای ملکوتی «سمات» را قرائت مینمود (درسفر یا حضر).
۶- اهل نماز شب و شب زنده داری کامل بود.
۷- حداقل بنده هیچ دروغی اعم از به اصطلاح مصلحتی یا غیر مصلحتی در این مدت از ایشان نشنیدم. او سمبل صداقت، پاکی، تقوی، بردباری و تحمل بود.
۷- او هر چند که همواره عاشق مشی و مرام، شهید عزیز سلیمانی بود و بی تاب شهادتش، ولی خود نیز حاج قاسم وزارت خارجه بود … اللهم لا نعلم منه الا خیرا.