به گزارش«رهوا».محمدتقی فاضل میبدی از روحانیون اصلاح طلب و عضو مجمع مدرسین حوزه علمیه قم که تاکنون نظریاتی مانند «عزاداریها یک سال تعطیل شوند بهتر است»، «وجود سکولاریسم در حوزه هیچ عیبی ندارد»، «امام حسین(ع) در روز عاشورا پیغام فرستاد که بیایید صلح کنیم» و «امام جمعهای که شعار «مرگ بر امریکا» بگوید اعتبارش در جامعه سلب میشود» در کارنامه اش ثبت کرده است، به تازگی در گفتگو با خبرگزاری دولتی ایسنا مرزهای غرب گرایی و پذیرش ذلت را پشت سر گذاشته و تمام تلاش خود را بکار گرفته تا دیگر به آمریکا «شیطان بزرگ» گفته نشود. فاضل میبدی گفته است: « امام{خمینی} متناسب با آمریکای دهه ۱۳۵۰، موضعگیری کردند اما موضعگیری ایشان یک موضعگیری ارزشی و مستمر نبود بلکه موضعگیری روشی و تاکتیکی بود بنابراین انتصاب عنوان “شیطان بزرگ” به آمریکا تا ابد معقولانه نیست»! هرچند برای اظهارات فاضل میبدی که بخشی از آن در صدر مطلب آمد و مابقی را در ادامه خواهید خواند، میتوان پاسخ های مستدل و درخوری داد اما نکته مهم آن است که اساسا این جریان در پی پاسخ نیست و تنها منافع آنهاست که راهشان را تعیین می کند. حال این منافع روزی در استفاده از نام امام است و روز دیگر با گزافه گویی در نقد سیره امام و حتی حضرات معصومین(ع) که سیره آنان را برای زمان خاصی مناسب می دانند. آن چیز که «فاضل میبدی»ها باید متوجه شوند آن است که سیره ائمه هدی و به دنباله آن امامین انقلاب اسلامی بر مبنای قرآن شکل گرفته و مانند خود قرآن زمان بردار و محدود به زمان خاص نیست. بماند آنکه روز به روز حقانیت سیاست هایی مثل عدم اعتماد به آمریکا بر خوش بین ها مشخص می گردد و البته مغرضانی نظیر فاضل میبدی در برابر آن مقاومت می کنند.
بخش های مهم اظهارات فاضل میبدی را در ادامه خواهید خواند:
*نمیتوان روشهایی که رهبر فقید انقلاب اسلامی از بهمن ۱۳۵۷ تا پایان عمر شریفشان در مدیریت کشور و در مواجهه با دیگر کشورها داشتند را حجت مطلق دانست.
*نکته حائز اهمیت این است که برای تامین منافع مردم شاید لازم باشد در برابر کشوری ایستاد اما با تغییر شرایط زمانی شاید نیاز به صلح و مصالحه با همان کشور باشد. اینکه اصرار داشته باشیم که بگوییم اگر امام زنده بودند باز همان موضعگیریهای دهه ۱۳۶۰ را نسبت به کشورهای مختلف میداشتند، اصلا این طور نیست. سیره سیاسی امام خمینی (ره) منحصر به دوره حیات ایشان بود.
*حتی بالاتر از این را متذکر میشوم، سیره سیاسی معصومین هم در حکومتداری در عصر حاضر حجت نیست.
*ملاک و معیار تشخیص مصالح و مفاسد جمهوری اسلامی ایران در عصر حاضر به جای تبعیت کورکورانه از افراد و روشهای آنان باید متکی بر مجموعهای مشتمل بر سیره عقلاء، نظرات کارشناسان و شیوههای حکومتداری بر اساس عقل و تجربه بشری باشد.
اینکه اختیار برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی، قید نظارت استصوابی شورای نگهبان بخورد، خلاف مشی و روح حاکم بر اندیشه امام است.
*در مسئله آمریکا، صراحتا میگویم موضعگیری امام نسبت به این کشور یک ارزش نبود بلکه یک روش بود. این نبود که در برابر یک کشور تا ابد به عنوان یک ارزش، بایستیم. تفاوت بسیاری بین آمریکای دهه ۱۳۵۰ با آمریکای دهه ۱۳۹۰ وجود دارد. دخالت سیاستمداران و مستشاران نظامی این کشور در امور داخلی ایران تا ابتدای دهه ۱۳۶۰ کاملا مشهود بود، امام هم متناسب با آمریکای دهه ۱۳۵۰، موضعگیری کردند اما موضعگیری ایشان یک موضعگیری ارزشی و مستمر نبود بلکه موضعگیری روشی و تاکتیکی بود بنابراین انتصاب عنوان «شیطان بزرگ» به آمریکا تا ابد معقولانه نیست.
*«شیطان بزرگ» به معنای این نیست که دو ملت ایران و آمریکا الی الابد در تقابل با یکدیگر باشند و مناسبات فرهنگی و اقتصادیشان تا ابد قطع بماند.
*ژاپن بزرگترین لطمه نظامی تاریخ را از حمله اتمی آمریکا دید اما آیا این کشور روابط فرهنگی و اقتصادی خود با آمریکا را بهکل قطع کرد؟ پاسخ منفی است، چون بیشترین گردش مالی، تبادلات اقتصادی و تبادلات فرهنگیِ ژاپن با آمریکا انجام میگیرد یا روابط چین و آمریکا با وجود همه اختلافها، قطع نیست و اساسا ترک ارتباط در جهان امروز و دنیای دیپلماسی، بیمعناست.
*در جمهوری اسلامی ایران نیز اگر رفع کدورتها و دشمنیها با کشورها از مسیر مذاکره و تفاهم انجام شود، راحتتر میتوان جلوی تجاوزات و تضییع حقوق مردم را گرفت. ایرانیان زیادی در کشوری مثل کانادا که سالهاست روابط سیاسی با ایران ندارد، زندگی میکنند.
*تاکید میکنم، قطع روابط سیاسی و دیپلماتیک با کشورهای عربی و غربی علاوه بر این که هیچ فایدهای برای شهروندان ایرانی نداشته است بلکه موجب تحمیل هزینههای سیاسی و اقتصادی سنگینی به آنان در داخل و خارج ایران شده است.
*در موضوع روابط سیاسی و اقتصادی با روسیه، چرا سیاستمداران و مسؤولان کشورمان معمولا درباره حقخوریهای دولت این کشور نسبت به مردم ایران در گذشته که طومار بلند بالایی هم دارد، صحبت نمیکنند.
*به نظر بنده مخالفان برجام تندروهای اسراییل، ایران و آمریکا بودند. اگر لااقل ما در ایران با دولتمان همکاری میکردیم و از سر دادن شعارهای تند، صرفنظر میکردیم، کار برجام به اینجا نمیرسید اما میدانداری تندروها سرنوشت کل مردم ایران و توافقنامه هستهای را به اینجا کشاند.
*باید توجه داشت که شرایط غیرقابل قبول بین ایران و آمریکا هر قدر کهنهتر شود روابط، خصمانهتر و غیرقابل انعطافتر میشود. بار دیگر تاکید میکنم مذاکره ایران و آمریکا باید از جنبه مصلحتاندیشانه و نه از جنبه سلطهپذیری آمریکا انجام شود.
*وضعیت ایران در جهان عرب نیز چندان خوب نیست و رژیم صهیونیستی از این وضعیت نفع میبرد در حالی که اگر از ابتدا کشورهای اسلامی به ویژه امارات، بحرین، ترکیه و عربستان را سر مسائل منطقه و جهان اسلام با خود متحد و همنظر میکردیم، شکاف و اختلافات بین ایران و کشورهای اسلامی تا این حد عمیق نمیشد.
*عقل سلیم حکم میکند در برابر زور نظامی و توطئههای سیاسی دشمنان ایران، با گفتوگو و مذاکره مصلحتی، هوشمندانه و عزتمندانه به نحوی عمل کنیم تا منافع و مصالح ملی کشورمان دستخوش سیاستها و زورگوییهای دشمنان جمهوری اسلامی نشود.