×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : جمعه, ۲ آذر , ۱۴۰۳  .::.   برابر با : Friday, 22 November , 2024  .::.  اخبار منتشر شده : 0 خبر
روایاتی درباره آداب انگشتر به دست کردن و جنس آن

مجله خبری«رهوا». در ادامه فهرستی کامل و جامع از روایت جمع آوری شده است در باب آداب انگشتر به دست کردن و جنس آن و نگین های که در مکتب اسلام به آنها سفارش شده است و در ادامه هر بخش منابع پوست درج گردیده است .

فضیلت انگشتر به دست کردن و آداب آن

تأکید شده است که مردان و زنان انگشتر را در دست راست کنند. هر چند در برخى روایات، انگشتر در دست چپ کردن هم تجویز شده است. و اگر نقش نگین یا خود نگین، شریف و باعظمت باشد باید به هنگام تطهیر کردن در حاجتگاه، آن را بیرون آورد. (به روایاتى در این زمینه توجّه فرمایید:)

استحباب انگشتر در دست راست کردن

۱. در روایتى معتبر آمده است که حضرت على علیه السلام فرمود: «حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله انگشتر را در دست راست مى‌کرد».[۱]

۲. از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: حضرت رسول صلی الله علیه و آله انگشتر را در دست راست مى‌کرد.[۲]

۳. در حدیث است که سلمان فارسى ـ که رضوان خدا بر او باد ـ مى‌گوید : «حضرت رسول صلی الله علیه و آله به على علیه السلام فرمود: اى على، انگشتر را در دست راست کن تا از مقرّبان باشى. حضرت على علیه السلام عرض کرد: اى رسول خدا، مقرّبان کیانند؟ فرمود: جبرئیل و میکائیل. على علیه السلام پرسید: چه انگشترى در دست کنم؟ فرمود : عقیق سرخ، زیرا عقیق سرخ بر یگانگى خدا و پیامبرى من و امامت و وصایت تو و امامت یازده فرزند از تو و استحقاق دوستان تو به بهشت و اختصاص جنّت الفردوس به شیعیان تو اقرار کرده است».[۳]

۴. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «انگشتر در دست راست کردن از سنّت پیامبران است».[۴]

۵. در روایتى معتبر آمده است که از امام هفتم علیه السلام پرسیدند: چرا حضرت على علیه السلام انگشتر را در دست راست مى‌کرد؟ فرمود: «زیرا آن حضرت در روز قیامت پیشواى اصحاب یمین است که نامه‌هایشان را به دست راستشان مى‌دهند. افزون بر این، رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین مى‌کرد. افزون بر آنکه این کار نشانه‌اى براى شیعیان است که بدین سبب و به پنج عمل زیر بر دیگران امتیاز دارند: مراقبت کردن بر وقت نمازهاى پنجگانه، پرداختن زکات اموال (و وجوهات شرعیّه)، تقسیم کردن اموال و امکانات خود با برادران مؤمن، امر به معروف و نیکى‌ها کردن، نهى از منکر و زشتى‌ها کردن».[۵]

۶. از حضرت على علیه السلام روایت شده است که فرمود: «جبرئیل به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله گفت: هر که انگشتر در دست راست کند و هدفش از این کار، پیروى از تو و سنّت تو باشد، چنانچه او را در قیامت سرگردان ببینم دستش را گرفته و به تو و امیر مؤمنان مى‌رسانم».[۶]

انگشتر در کدام دست کنیم

در حدیثى معتبر آمده که حضرت رضا علیه السلام فرمود: «اگر بخواهى انگشتر را در دست راست کن و اگر دوست دارى در دست چپ، تفاوتى ندارد».[۷]
ولى از برخى روایات استفاده مى‌شود که هر کس انگشترى در دست چپ کند که نام خداوند بر آن نقش بسته، براى تطهیر کردن در حاجتگاه آن را به دست دیگر کند».[۸]

انگشتر در کدام انگشت نکنیم

۱. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که آن حضرت از اینکه انگشتر را در انگشت شهادت یا انگشت میانى کنند نهى فرمود».[۹]
۲. در حدیثى دیگر فرمود: «انگشتر را به بند پایین انگشت برسانید».[۱۰]
۳. شیخ صدوق از ابو سعید آدمى روایت کرده است: انگشتر به سر انگشتان کردن از کارهاى قوم لوط است.[۱۱]

دعاى انگشتر در دست کردن

در کتاب فقه الرّضا آمده است که هنگام انگشتر در دست کردن این دعا را بخوانید: اَللّهُمَّ سُمْنی بِسیماءِ الاْیمانِ وَاخْتِمْ لی بِخَیْرٍ وَاجْعَلْ عاقِبَتی اِلى خَیْرٍ، اِنَّکَ اَنْتَ الْعَزیزُ الاَْکْرَمُ.[۱۲]
سیّد بن طاووس سفارش کرده است که به هنگام انگشتر در دست کردن این دعا را بخوانید: اَللّهُمَّ سَوِّمْنی بِسیماءِ الاِْیْمانِ وَتَوِّجْنی بِتاجِ الْکَرامَهِ وَقَلِّدْنی حَبْلَ الاِْسْلامِ وَلا تَخْلَعْ رِبْقَهَ الاْیمانِ مِنْ عُنُقی.[۱۳]

  • [۱] . عیون اخبار الرّضا، ج ۲، ص ۶۳، ح ۲۶۸؛ علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۵۸، باب ۱۲۷، ح ۲.
  • [۲] . مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۲۸۵، ح ۱؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۳۹۷، ح ۴ و۶.
  • [۳] . علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۵۸، باب ۱۲۷، ح ۳؛ بحارالأنوار، ج ۲۷، ص ۲۸۰، ح ۱.
  • [۴] . دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۱۶۴، ح ۵۹۱؛ مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۲۸۹، باب ۳۰، ح ۷، به نقل از پیامبراکرم ۹. البتّه از برخى روایات هم استفاده مى‌شود که انگشتر به دست چپ کردن اشکال ندارد.
  • [۵] . علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۵۸، باب ۱۲۷، ح ۳؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۳۹۶، باب ۴۹، ح ۳.
  • [۶] . مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص ۳۰۳.
  • [۷] . السرائر، ج ۳، ص ۵۷۴؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۳۹۵، باب ۴۸، ح ۶.
  • [۸] . خصال، ج ۲، ص ۴۰۱؛ بحارالأنوار، ج ۱۰، ص ۹۱.
  • [۹] . مکارم الأخلاق، ص ۹۳؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۸، باب ۵۹، ح ۱ و۲.
  • [۱۰] . خصال، ج ۱، ص ۲۳۷، ح ۱۲۰؛ بحارالأنوار، ج ۱، ص ۲۱۲، ذیل روایت شماره ۷.
  • [۱۱] . خصال، ج ۱، ص ۲۳۷، ادامه حدیث ۱۲۰؛ بحارالأنوار، ج ۱، ص ۲۱۲، ذیل روایت ۷.
  • [۱۲] . ترجمه: «پروردگارا، بر من نشان ایمان بگذار وبرایم به نیکى پایان ده وعاقبتم را ختم به خیر کن، زیرا توعزیز وکریم هستى». فقه الرّضا، ص ۳۹۵؛ مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۳۲۴، ح ۲۵.
  • [۱۳] . ترجمه: «بار خدایا، بر من نشان ایمان بگذار وتاج کرامت بر سرم نِه وریسمان اسلام بر گردنم افکن وبندایمان را از گردنم برمدار». الامان من اخطار الاسفار والازمان، ص ۳۵؛ مکارم الأخلاق، ص ۹۳.

جنس انگشتر

انگشتر نقره در دست کردن مستحب و انگشتر طلا بر مردان حرام است. و انگشتر ساخته شده از آهن و برنج (برنز) و فولاد براى مردان و زنان کراهت دارد. (به روایاتى در این زمینه توجّه فرمایید:)

چگونگى انگشتر

۱. در حدیثى معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «انگشتر پیامبر صلی الله علیه و آله از نقره بود».[۱]
۲. در روایتى دیگر فرمود: «انگشتر حضرت رسول صلی الله علیه و آله از نقره بود، نگین نداشت و بر آن جمله «مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله» نقش بسته بود».[۲]

انگشترهاى نامناسب

۱. در چندین روایت معتبر آمده است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله به على علیه السلام فرمود: «انگشتر طلا در دست نکن که زینت تو در آخرت است».[۳]

۲. از حضرت على علیه السلام روایت شده است که فرمود: «انگشترى جز نقره در دست نکنید، زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: دستى که انگشترى از جنس آهن در آن باشد آلوده است».[۴]
۳. در حدیثى دیگر فرمود: «خداوند دستى را که انگشتر آهنى در آن باشد پاک نخواهد کرد».[۵]
۴. از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «به هنگام نماز، انگشتر آهنى در دست نکنید و در هیچ حال، انگشتر برنز نپوشید».[۶]

  • [۱] . کافى، ج ۶، ص ۴۶۸، ح ۱؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۳۹۳، باب ۴۶، ح ۱ و۲.
  • [۲] . مکارم الأخلاق، ص ۸۵؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۳۹۴، باب ۴۶، ح ۵.
  • [۳] . کافى، ج ۶، ص ۴۶۸، ح ۵؛ مکارم الأخلاق، ص ۸۶.
  • [۴] . کافى، ج ۶، ص ۴۶۸، ح ۶؛ خصال، ج ۲، ص ۴۰۱.
  • [۵] . کتاب من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۱۶۴، ح ۷۷۲؛ مکارم الأخلاق، ص ۸۶.
  • [۶] . مکارم الأخلاق، ص ۸۵؛ بحارالأنوار، ج ۸۳، ص ۲۵۲، ح ۱۶ و ج ۷۶، ص ۳۳۱.

اهمیّت عقیق در دست کردن

۱. در حدیثى از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله مى‌خوانیم که فرمود: «انگشتر عقیق با خود داشته باشید زیرا عقیق، نخستین کوهى است که به یگانگى خداوند و رسالت من و امامت علىّ بن ابى‌طالب اقرار کرد».[۱]
۲. در حدیثى معتبر آمده است که بشیر دهان مى‌گوید: از امام باقر علیه السلام پرسیدم چه نگینى بر انگشترم بنشانم؟
فرمود: «چرا از عقیق سرخ و زرد و سفید غافلى؟ اینها سه کوه هستند در بهشت؛ عقیق سرخ نام کوهى است که مُشرف بر خانه رسول صلی الله علیه و آله است. کوه عقیق زرد مُشرف بر خانه فاطمه زهرا سلام الله علیها و عقیق سفید مُشرف بر خانه حضرت على علیه السلام است و همه اینها یک خانه است. و از زیر هر کوهى نهرى جارى است که آب آن از برف سردتر و از شیر سفیدتر است و هر سه نهر از کوثر سرچشمه مى‌گیرد و به یک جا مى‌ریزد. و جز آل محمّد و شیعیانش از این نهرها نمى‌نوشند. این سه کوه (همواره) تسبیح و تقدیس و تمجید پروردگار کرده و براى محبّان آل محمّد آمرزش مى‌طلبند. پس هر کس از شیعیان آل محمّد یکى از این عقیق‌ها را در دست داشته باشد، جز نیکى و وسعت روزى و سلامتى از بلاها و امان از شرّ پادشاهان و هر آنچه انسان از آن بیم دارد، به او نرسد».[۲]

 

۳. در حدیث است که ربیعه الرأى مى‌گوید: انگشتر عقیقى در دست امام سجّاد دیدم، پرسیدم: این چه نگینى است؟ فرمود: «این عقیق رومى است».[۳]
۴. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «دستى که در آن انگشتر عقیق باشد، از تمام دست‌هایى که به آسمان بلند مى‌شود در نزد پروردگار محبوب‌تر است».[۴]
۵. آن حضرت در حدیثى دیگر فرمود: «انگشتر عقیق در دست کردن مستحبّ است».[۵]

 

آثار و خواصّ عقیق در دست کردن

۱. از امام حسین علیه السلام روایت شده است که فرمود: «حضرت موسى علیه السلام در کوه طور به هنگام مناجات با خداوند نگاهى به زمین کرد، خداوند عقیق را از نور صورت او آفرید، سپس فرمود: به ذاتم قسم، دستى را که انگشتر عقیق در آن باشد عذاب نمى‌کنم، مشروط بر اینکه به ولایت علىّ بن ابى‌طالب اقرار داشته باشد».[۶]

۲. از حضرت على علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نماز (جماعت) کسى که انگشتر عقیق در دست دارد، نسبت به نماز جماعتى که غیر عقیق در دست داشته باشد چهل درجه برترى دارد».[۷]

۳. از امام صادق روایت شده است که فرمود: «دو رکعت نماز با انگشتر عقیق، بسیار بهتر از نماز بدون آن است».[۸]

۴. در حدیثى دیگر فرمود: «انگشتر عقیق در سفر، پیام‌آور امنیّت است».[۹]

۵. در حدیث است که کسى خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و از اینکه دزد در بین راه اموالش را برده بود شکایت کرد. حضرت فرمود: «چرا انگشتر عقیق در دست نداشتى که انسان را از بدى نگاه مى‌دارد؟».[۱۰]

۶. در روایتى آمده است که حاکمى حکم جلب شخص بیگناهى را صادر کرد. امام صادق علیه السلام فرمود: «انگشتر عقیق به او برسانید» این کار را کردند و گزندى به او نرسید.[۱۱]

۷. در حدیث است که مردى را از مقابل چشمان مبارک امام باقر علیه السلام عبور دادند که بسى تازیانه بر بدنش زده بودند. حضرت فرمود: «انگشتر عقیق او کجاست؟ اگر همراهش بود شلّاق نمى‌خورد».[۱۲]

۸. سلیمان اعمش مى‌گوید: خدمت امام صادق علیه السلام بودم کسى را که تازیانه خورده بود از قصر منصور عبّاسى بیرون آوردند. حضرت فرمود: «سلیمان، ببین نگین انگشترش چیست؟» عرض کردم: اى فرزند رسول خدا، نگین آن عقیق نیست. فرمود: «اى سلیمان، اگر عقیق بود تازیانه‌اش نمى‌زدند». عرض کردم : شرح بیشترى در مورد عقیق بفرمایید. فرمود: «نگین عقیق از قطع شدن دست انسان جلوگیرى مى‌کند». عرض کردم: دیگر چه؟ فرمود: «انگشتر عقیق از خون انسان محافظت مى‌کند». عرض کردم: دیگر چه؟ فرمود: «خداوند دوست دارد دستى را که به سوى او براى دعا بلند مى‌شود انگشتر عقیق در آن باشد». عرض کردم: دیگر چه؟ فرمود: «تعجّب مى‌کنم دستى که انگشتر عقیق در آن باشد، چطور از دینار و درهم خالى شود».

عرض کردم: دیگر چه؟ فرمود: «انگشتر عقیق انسان را از هر بلایى نگاه مى‌دارد». عرض کردم: دیگر چه؟ فرمود: «انسان را از فقر نگاه مى‌دارد». عرض کردم: اجازه مى‌فرمایید این حدیث را به نقل از جدّت امام حسین علیه السلام از پدرش امیرمؤمنان على علیه السلام نقل کنم؟ فرمود: «مانعى ندارد».[۱۳]

 

۹. در روایتى معتبر آمده است که امام رضا علیه السلام فرمود: «انگشتر عقیق، فقر و ندارى را برطرف و نفاق و دورویى را زایل مى‌کند».[۱۴]

۱۰. در حدیثى دیگر فرمود: «هر کس قرعه بزند در حالى که انگشتر عقیق در دست دارد، شانس بیشترى خواهد داشت».[۱۵]

۱۱. در روایتى معتبر مى‌خوانیم که امام صادق علیه السلام فرمود: «انگشتر عقیق در دست کنید که میمون و مبارک است و امید مى‌رود که دارنده آن، عاقبت به خیر شود».[۱۶]

۱۲. در حدیثى دیگر فرمود: «هر کس انگشتر عقیق به دست کند، پریشان خاطر نگردد و بى‌شک عاقبت به خیر مى‌شود».[۱۷]

۱۳. از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «هر کس انگشتر عقیق در دست داشته باشد، حاجتش برآورده مى‌شود».[۱۸]

۱۴. در حدیثى دیگر فرمود: «انگشتر عقیق به دست کنید، زیرا تا زمانى که در دست است اندوهى به صاحبش نمى‌رسد».[۱۹]

۱۵. در حدیث است که حضرت امیرمؤمنان علیه السلام چهار انگشتر در دست مى‌کردند: انگشتر یاقوت براى شرافت و زینتش، فیروزه براى نصرت و یارى‌اش، حدید چینى براى قوّتش، عقیق براى حرز و دفع دشمنان و بلاها.[۲۰]

 

  • [۱] . مکارم الأخلاق، ج ۱، ص ۲۰۰؛ عیون اخبار الرّضا، ج ۲، ص ۷۰، ح ۳۲۴.
  • [۲] . امالى طوسى، ج ۱، ص ۳۶ و۳۷؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۱، باب ۵۲، ح ۱.
  • [۳] . کافى، ج ۶، ص ۴۷۰، ح ۴؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۳۹۹، باب ۵۱، ح ۴ و۵.
  • [۴] . ثواب الأعمال، ص ۲۰۸، ح ۹؛ عدّه الدّاعى، ص ۱۱۸.
  • [۵] . ثواب الأعمال، ص ۲۰۹، ح ۱۱؛ عدّه الدّاعى، ص ۱۱۹.
  • [۶] . ثواب الأعمال، ص ۲۰۹، ح ۱۱؛ عدّه الدّاعى، ص ۱۱۹.
  • [۷] . مکارم الأخلاق، ص ۸۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۲۹۷، باب ۳۴، ح ۱. در مستدرک الوسائل به جاىچهل، عدد هفتاد ذکر شده ودر هیچ‌یک از این دو کتاب، سخنى از نماز جماعت نیست.
  • [۸] . عدّه الدّاعى، ص ۱۱۹؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۳، باب ۵۳، ح ۱۰.
  • [۹] . کافى، ج ۶، ص ۴۷۰، ح ۵؛ الامان من اخطار الاسفار والازمان، ص ۳۹.
  • [۱۰] . کافى، ج ۶، ص ۴۷۱، ح ۸؛ مکارم الأخلاق، ص ۸۸.
  • [۱۱] . کافى، ج ۶، ص ۴۷۱، ح ۷؛ مکارم الأخلاق، ص ۸۹.
  • [۱۲] . ثواب الأعمال، ص ۲۰۷، ح ۳؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۲، باب ۵۳، ح ۴.
  • [۱۳] . مکارم الأخلاق، ص ۸۸؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۳، باب ۵۳، ح ۱۲.
  • [۱۴] . کافى، ج ۶، ص ۴۷۰، ح ۱؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۳۹۹، باب ۵۱، ح ۱.
  • [۱۵] . کافى، ج ۶، ص ۴۷۰، ح ۲؛ ثواب الأعمال، ص ۲۰۸، ح ۱۰.
  • [۱۶] . کافى، ج ۶، ص ۴۷۰، ح ۳؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۳۹۹، باب ۵۱، ح ۳.
  • [۱۷] . کافى، ج ۶، ص ۴۷۱، ح ۶؛ ثواب الأعمال، ص ۲۰۷، ح ۱.
  • [۱۸] . کافى، ج ۶، ص ۴۷۰، ح ۴؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۳۹۹، باب ۵۱، ح ۴ و۵.
  • [۱۹] . عیون اخبار الرّضا، ج ۲، ص ۴۷، ح ۱۸۰؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۰، باب ۵۱، ح ۷.
  • [۲۰] . علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۵۷، باب ۱۲۶، ح ۱؛ مکارم الأخلاق، ص ۸۶.

انگشتر یاقوت و رفع فقر و پریشانى

۱. در روایتى معتبر مى‌خوانیم که امام رضا علیه السلام فرمود: «انگشتر یاقوت پریشانى را زایل مى‌کند».[۱]
۲. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «انگشتر یاقوت در دست داشتن سنّت است».[۲]
۳. در حدیثى دیگر فرمود: «هر کس یاقوت زرد در دست کند فقیر نشود».[۳]

انگشتر زمرّد و راحتى و توانگرى

۱. از امام کاظم علیه السلام روایت شده است که فرمود: «انگشتر زمرّد به دست کردن چنان سهولت و آسانى به دنبال خواهد داشت که هیچ سختى در آن نباشد».[۴]
۲. از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «انگشتر زمرّد در دست داشتن، فقر را به توانگرى مبدّل مى‌سازد».[۵]

 

انگشتر زبرجد در دست کردن

در حدیثى مى‌خوانیم که امام رضا علیه السلام فرمود: «در دست کردن انگشتر زبرجد، چنان سهولت و آسانى به دنبال دارد که هیچ سختى در آن نباشد».[۶]

  • [۱] . کافى، ج ۶، ص ۴۷۱، ح ۴؛ ثواب الأعمال، ص ۲۱۰، ح ۱.
  • [۲] . کافى، ج ۶، ص ۴۷۱، ح ۵؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۴، باب ۵۴، ح ۲.
  • [۳] . مکارم الأخلاق، ص ۸۹؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۴، باب ۵۴، ح ۱ و۳ و۴. البتّه در روایات وسائلالشیعه، کلمه «زرد» وجود ندارد.
  • [۴] . کافى، ج ۶، ص ۴۷۱؛ ثواب الأعمال، ص ۲۱۰، ح ۱.
  • [۵] . مکارم الأخلاق، ص ۸۹؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۵، باب ۵۵، ح ۱.
  • [۶] . کافى، ج ۶، ص ۴۷۱، ح ۳؛ ثواب الأعمال، ص ۲۱۰، ح ۱.

خواص انگشتر فیروزه

۱. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «کسى که انگشتر فیروزه در دست کند، فقیر نمى‌شود».[۲]

۲. در حدیث است که حسن بن على بن مهران مى‌گوید: خدمت امام هفتم علیه السلام رسیدم، آن حضرت انگشترى در دست داشت که نگینش فیروزه و نقش آن «اللهُ الْمَلِکُ» بود. به انگشترش خیره شدم. امام فرمود: «به چه نگاه مى‌کنى؟» عرض کردم: امیرمؤمنان على علیه السلام نیز انگشتر فیروزه‌اى داشته که نقش آن «اللهُ الْمَلِکُ» بوده، امام فرمود: «آن را مى‌شناسى؟» عرض کردم: نه. فرمود: «این همان انگشتر است که جبرئیل آن را از بهشت براى رسول خدا هدیه آورد و حضرت رسول صلی الله علیه و آله آن را به حضرت على علیه السلام بخشید».[۳]

۳. على بن محمّد صیمرى مى‌گوید: با دختر جعفر بن محمود کاتب[۴]  ازدواج کردم و او را بسیار دوست مى‌داشتم، لیکن فرزندى از او به دنیا نیامد. خدمت امام هشتم علیه السلام رسیدم و مشکل را گفتم. حضرت تبسّمى کرد و فرمود: «انگشتر فیروزه‌اى تهیّه و آیه شریفه (رَبِّ لاَ تَذَرْنِى فَرْدآ وَأَنْتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ)[۵]  را بر آن نقش کن تا مشکل حل شود. به فرمایش حضرت عمل کردم و یک سال نگذشت که از آن زن، پسرى نصیبم شد.[۶]

۴. از حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «خداوند متعال مى‌فرماید: شرم مى‌کنم از دستى که انگشتر فیروزه در آن است و براى دعا به سوى من بلند مى‌شود، آن را ناامید برگردانم».[۷]

خواصّ انگشتر جزع یمانى

۱. از حضرت امیر المؤمنین على علیه السلام روایت شده است که فرمود: «انگشتر جزع یمانى در دست کنید که شیاطین سرکش را دور مى‌سازد».[۸]

۲. در روایتى از امام رضا علیه السلام نقل شده است که حضرت على علیه السلام فرمود :
«رسول خدا صلی الله علیه و آله با ما نماز خواند، در حالى که انگشتر یمانى در دست داشت. پس از نماز، انگشترش را به من داد و فرمود: این انگشتر را در دست کن و با آن نماز بخوان که نماز در جزع یمانى برابر با هفتاد نماز است. و این انگشتر تسبیح و استغفار مى‌کند و ثوابش براى صاحبش نوشته مى‌شود».[۹]

  • [۱] . «جَزْع» مهره یمانى، سنگى است سیاه وسفید داراى خال‌هاى سفید وزرد وسرخ وسیاه، که در معدنعقیق یافت مى‌شود (فرهنگ عمید).
  • [۲] . کافى، ج ۶، ص ۴۷۲، باب الفیروزج، ح ۱؛ ثواب الأعمال ص ۲۰۹، باب التختم بالفیروزج، ح ۱.
  • [۳] . مکارم الأخلاق، ص ۸۹؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۵، باب ۵۶، ح ۱.
  • [۴] . جعفر بن محمود الکاتب در دمشق مصاحب وهمنشین متوکّل عبّاسى بود ودر سال ۲۸۴ ه ق وزیرالمستعین وسپس وزیر المعتزّ بالله شد ودر سال ۲۸۶ ه ق از دنیا رفت (مختصر تاریخ دمشق، ج ۶، ص ۹۵).
  • [۵] .ترجمه:«پروردگارا،مراتنهامگذاروفرزندبرومندى به من عطاکن وتوبهترین وارثانى».سوره‌انبیاء،آیه ۸۹.
  • [۶] . امالى طوسى، ص ۸۴، ح ۳۰؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۶، باب ۵۶، ح ۴.
  • [۷] . عدّه الدّاعى، ص ۱۱۷؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۶، باب ۵۶، ح ۵.
  • [۸] . کافى، ج ۶، ص ۴۷۱، باب الجزع الیمانى، ح ۱؛ ثواب الأعمال، ص ۲۱۰، ح ۱.
  • [۹] . عیون اخبار الرّضا، ج ۲، ص ۱۳۲، ح ۱۸؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۷، باب ۵۷، ح ۲.

۱. در حدیث است که مفضّل بن عمر مى‌گوید: روزى خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم، در حالى که انگشتر فیروزه‌اى در دست داشتم. حضرت فرمود: «اى مفضّل، فیروزه دورکننده دردها از دیدگان مؤمنان است. دوست دارم هر مؤمن پنج انگشتر در دست داشته باشد :انگشتر یاقوت که فاخرترین همه است.
انگشتر عقیق که خالص‌ترین نوع انگشتر براى جلب رضایت خدا و اهل‌بیت است.

انگشتر فیروزه که نور چشم را زیاد و سینه را گشاده و بر قوّت دل مى‌افزاید و اگر کسى که در پى انجام دادن کارى است آن را در دست کند به هدف مى‌رسد.

انگشتر حدید چینى که دوست ندارم همیشه آن را در دست کند ولى بد نیست هنگامى که به دیدن کسى مى‌رود که از شرّ او مى‌ترسد آن را در دست کند تا از شرّ او در امان باشد. افزون بر اینکه این نگین، شیاطین را از انسان دور مى‌کند و براى همین دوست دارم که مؤمن آن را داشته باشد.

درّى که خداوند آن را در نجف اشرف ظاهر مى‌سازد چرا که هر کس آن را در دست کند در مقابل هر بار که به آن نگاه کند، خداوند ثواب زیارت حج یا عمره در نامه عمل او مى‌نویسد که ثوابش ثواب پیامبران و صالحان باشد. و اگر خدا بر شیعیان ما رحم نمى‌کرد، هر نگین آن به قیمت گرانى خرید و فروش مى‌شد. لیکن آن را ارزان کرده تا ثروتمند و فقیر بتوانند از آن استفاده کنند».[۱]

۲. ابوطاهر مى‌گوید: این حدیث را براى امام حسن عسکرى علیه السلام نقل کردم. حضرت فرمود: «این حدیث جدّم حضرت صادق علیه السلام است». عرض کردم: چرا شما هیچ انگشترى را بر عقیق سرخ ترجیح نمى‌دهید؟ فرمود: «فضایل فراوانى در مورد آن وارد شده است؛ جدّم (امام محمّد تقى علیه السلام) فرمود: اوّل کسى که انگشتر عقیق در دست کرد حضرت آدم علیه السلام بود. او دید که در عرش نوشته شده است: «اَنَا اللهُ لا اِلـهَ اِلّا اَنَا وَحْدی، مُحَمَّدٌ صَفْوَتی مِنْ خَلْقی، اَیَّدْتُهُ بِأَخِیهِ عَلىٍّ وَنَصَرْتُهُ[۲]  تا آخر نام‌هاى پنجگانه آل عبا» پس چون حضرت را از بهشت راندند و به زمین آمد و به آن نام‌هاى پنجگانه به خداوند توسّل جست و خداوند به برکت آن نام‌ها او را بخشود، حضرت انگشترى از نقره ساخت، نگینش را عقیق سرخ قرار داد و نام‌هاى پنجگانه مزبور را بر آن حک کرد و آن انگشتر را در دست راست خود نمود و از آن پس، انگشتر عقیق در دست راست کردن سنّتى شد که پرهیزگاران از فرزندانش به آن عمل کردند».[۳]

۳. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نگین بلور، نگین نیک و خوبى است».[۴]

[۱] . تهذیب، ج ۶، ص ۴۲، ح ۷۵؛ فرحه الغرى، ص ۸۶ و۸۷.
[۲] . ترجمه: «منم آن خداى یگانه‌اى که جز من خدایى نیست، محمّد برگزیده من از میان مخلوقات است، او رابه وسیله برادرش على ۷ تأیید کرده ویارى‌اش نمودم».
[۳] . فرحه الغرى، ص ۸۷ ـ ۸۹.
[۴] . کافى، ج ۶، ص ۴۷۲، باب الجزع الیمانى، ح ۲؛ ثواب الأعمال، ص ۲۱۰ و۲۱۱.


اهمیّت نقش نگین انگشتر

۱. در روایتى مى‌خوانیم که امام صادق علیه السلام فرمود: «عقل مردان را در سه چیز مى‌توان آزمود: بلندى ریش، نقش انگشتر، کنیه آنها[۱] ».[۲]
۲. در حدیث است که حسین بن خالد از امام رضا علیه السلام پرسید: آیا کسى که نقش نگین انگشترش «لا إلـهَ إلّا الله» است جایز است با آن حال خود را تطهیر کند؟ حضرت فرمود: «این کار را براى او خوب نمى‌دانم».[۳]
۳. در روایتى معتبر آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور دادند مسلمانان شکل حیوانات را بر نگین انگشتر خود حک نکنند.[۴]

نقش نگین انگشتر پیامبران

۱. از حضرت رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: نقش نگین انگشتر حضرت آدم علیه السلام «لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ» بود که از بهشت همراه خود آورده بود».[۵]

۲. در حدیث است هنگامى که حضرت نوح سوار بر کشتى شد خداوند به او وحى کرد: «هرگاه از غرق شدن ترسیدى هزار مرتبه «لا اِلـهَ اِلّا الله» بگو، سپس دعا کن تا تو و مؤمنین را از غرق شدن نجات دهم». کشتى حرکت کرد، باد تندى وزیدن گرفت، حضرت نوح از غرق شدن ترسید و فرصت پیدا نکرد هزار مرتبه «لا اِلـهَ اِلّا الله» بگوید، پس به زبان سریانى گفت:

«هَلُو لیا اَلْفاً یا مارا ثَقَنْ» سپس طوفان فرو نشست و کشتى به حرکت خود ادامه داد. آن‌گاه با خود گفت: «سخنى که خداوند مرا با آن نجات داد سزاوار است همیشه همراه من باشد». ازاین‌رو، جمله «لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ اَلْفَ مَرَّهٍ یا رَبِّ اَصْلِحْنی»[۶]  را به زبان عربى بر نگین انگشتر خویش حک کرد.[۷]

۳. در حدیث است هنگامى که نمرودیان ابراهیم علیه السلام را در کفّه منجنیق[۸]  نهاده تا در آتش افکنند، جبرئیل به خشم آمد. خداوند از جبرئیل پرسید: چه چیز تو را خشمگین ساخته است؟ عرض کرد: پروردگارا، ابراهیم خلیل (دوست) تو است چطور دشمن مشترکمان را بر وى که تنها یکتاپرست است مسلّط فرموده‌اى؟

خداوند فرمود: ساکت باش، کسى در امور عجله مى‌کند که همچون تو بنده است. من هر زمان اراده کنم او را از کام خطر نجات مى‌دهم. جبرئیل خیالش راحت شد وبه جانب ابراهیم رفت. از او پرسید: آیا در این هنگامه خطر حاجتى دارى؟ حضرت فرمود: با تو کارى ندارم واز تو حاجتى نمى‌طلبم. پس از آن خداوند متعال انگشترى براى آن حضرت فرستاد که جملات زیر بر نگین آن نقش بسته بود: «لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ، لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلاَّ بِاللهِ، فَوَّضْتُ اَمْرى اِلَى اللهِ، اَسْنَدْتُ ظَهْرى اِلَى اللهِ، حَسْبِىَ اللهُ»[۹] ، سپس به او وحى کرد: «این انگشتر را در دستت کن تا آتش را بر تو سرد و سالم گردانم».[۱۰]

نقش نگین انگشتر حضرت موسى علیه السلام دو جمله برگرفته از تورات بود: «إصْبِرْ تُوجَرْ اُصْدُقْ تَنْجَحْ» (صبر کن تا پاداشت دهند و راستگو باش تا نجات یابى).[۱۱]

۵. نقش نگین انگشتر حضرت سلیمان علیه السلام این جمله بود: «سُبْحانَ مَنْ اَلْجَمَ الجِنَّ بِکَلِماتِهِ» (منزّه است خداوندى که جنّ را با کلماتش مسخّر و تحت فرمان گرفت).[۱۲]

۶. در حدیث است که نقش نگین انگشتر حضرت مسیح دو جمله برگرفته از انجیل بود: «طُوبى لِعَبْدٍ ذُکِرَ اللهُ مِنْ اَجْلِهِ وَوَیْلٌ لِعَبْدٍ نُسِىَ اللهُ مِنْ اَجْلِهِ» (خوشا به حال بنده‌اى که منشأ یاد خداست وبدا به حال بنده‌اى که سبب فراموشى یاد خداست).[۱۳]

 

۷. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نقش نگین حضرت رسول صلی الله علیه و آله «مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله» بود».[۱۴]

۸. در حدیث است که عبداللّه بن سنان گوید: حضرت صادق علیه السلام انگشتر رسول خدا صلی الله علیه و آله را به من نشان داد. نگین انگشتر آن حضرت سیاه و جمله «مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله» در دو سطر بر آن حک شده بود.[۱۵]

۹. از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نقش نگین رسول خدا صلی الله علیه و آله «لا إلـهَ إلّا الله، مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله» بود».[۱۶]

نقش نگین انگشتر امامان :

۱. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نقش نگین حضرت على علیه السلام «اللهُ المَلِک» بود».[۱۷]

۲. از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «انگشتر حضرت امیر مؤمنان علیه السلام از نقره و نقش آن «نِعمَ الْقادِرُ اللهُ» بود».[۱۸]

۳. در برخى روایات نیز نقش آن «اَلْمُلْکُ لِلّهِ» ذکر شده است.[۱۹]

۴. در روایتى دیگر آمده است که حضرت على علیه السلام انگشترى از حدید چینى صاف داشت که جملات زیر در هفت سطر بر آن نقش بسته بود و آن را هنگام جنگ‌ها و کارهاى سخت به دست مى‌کرد :
اَعْدَدْتُ لِکُلِّ هَوْلٍ «لاإلهَ إلّااللهُ» وَلِکُلِّ کَرْبٍ «لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلّا بِالله» وَلِکُلِّ مُصیبَهٍ نازِلَهٍ «حَسْبِىَ اللهُ» وَلِکُلِّ ذَنْبٍ کَبیرَهٍ «اَسْتَغْفِرُ اللهَ» وَلِکُلِّ هَمٍّ وَغَمٍّ قادِحٍ «ماشاءَ اللهُ» وَلِکُلِّ نِعْمَهٍ مُتَجَدِّدَهٍ «الْحَمْدُ للهِِ» ما بِعَلِىِّ بْنِ اَبى‌طالِبٍ مِنْ نِعَمِ اللهِ فَمِنَ اللهِ».[۲۰]

۵. از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نقش نگین امام حسن علیه السلام «العِزّهُ لِلّهِ» بود».[۲۱]

۶. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نقش نگین امام حسن علیه السلام «حَسبِىَ الله» بود».[۲۲]

۷. در حدیثى دیگر فرمود: «نقش نگین امام حسین علیه السلام «حَسبِىَ الله» بود».[۲۳]

۸. از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نقش نگین امام حسین علیه السلام «اِنَّ اللهَ بالِغُ اَمْرِه» بود».[۲۴]

۹. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: نقش نگین امام علىّ بن الحسین علیه السلام «الْحَمْدُ لِلّهِ الْعَلِى» بود».[۲۵]

۱۰. از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نقش نگین امام زین‌العابدین، همچون پدر بزرگوارش، «اِنَّ اللهَ بالِغُ اَمْرِه» بود».[۲۶]

۱۱. در حدیثى دیگر فرمود: «نقش نگین امام سجّاد علیه السلام ، جمله «خَزِىٌّ وَشَقِىٌّ قاتِلُ حُسَینِ بْنِ عَلىٍّ» بود».[۲۷]

۱۲. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نقش نگین پدرم «اَلْعِزَّهُ لِلّهِ» بود».[۲۸]

۱۳. از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نقش نگین امام باقر علیه السلام همچون جدّش امام حسین علیه السلام ، «اِنَّ اللهَ بالِغُ اَمْرِهِ» بود».[۲۹]

۱۴. در حدیثى دیگر فرمود: «نقش نگین امام باقر علیه السلام جمله «ظَنّى بِاللهِ حَسَنٌ وَبِالنَّبِىِّ الْمُؤْتَمَنْ وَبِالْوَصِىِّ ذِى الْمِنَنَ وَبِالْحُسَیْنِ وَالْحَسَن» بود».[۳۰]

۱۵. در حدیث است که از امام صادق علیه السلام پرسیدند: آیا کراهت دارد که انسان در نگین انگشترش غیر از نام خود و پدرش، چیز دیگرى حک کند؟ فرمود : نقش نگین انگشتر من، جمله «اللهُ خالِقُ کُلِّ شَىْءٍ» است».[۳۱]

۱۶. در حدیثى معتبر آمده است که نقش نگین امام صادق علیه السلام جمله «اَللّهُمَّ اَنْتَ ثِقَتى فَقِنى شَرَّ خَلْقِکَ» بوده است.[۳۲]

۱۷. در حدیثى صحیح و معتبر مى‌خوانیم که امام رضا علیه السلام فرمود: «نقش نگین انگشتر امام جعفر صادق علیه السلام «اَنْتَ ثِقَتی فَاعْصِمْنی مِنَ النّاسِ» بوده است».[۳۳]

۱۸. از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نقش نگین انگشتر امام صادق علیه السلام جمله «اَللّهُ وَلِیّى وَعِصْمَتی مِنْ خَلْقى» بود».[۳۴]

۱۹. اسماعیل بن موسى مى‌گوید: انگشتر امام صادق علیه السلام به طور کامل از نقره بود و بر نگین آن، جمله «یا ثِقَتی قِنی شَرَّ جَمیعِ خَلْقِکَ» نقش بسته بود».[۳۵]

۲۰. از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نقش نگین حضرت کاظم علیه السلام «حَسْبِىَ الله» بود و در زیر آن گُل و در بالایش هلالى نیز نقش بسته بود».[۳۶]

۲۱. در حدیث است که حسین بن خالد مى‌گوید: امام رضا علیه السلام فرمود: «نقش نگین امام کاظم علیه السلام «حَسبِىَ الله» بود». حسین بن خالد ادامه مى‌دهد: سپس امام رضا علیه السلام دست مبارک را دراز کرد و انگشتر پدرش را که در دست داشت به من نشان داد.[۳۷]

۲۲. در روایتى صحیح و معتبر مى‌خوانیم که نقش نگین امام رضا علیه السلام ، جمله «ما شاءَ اللهُ لا قُوَّهَ إلّا بِالله» بود.[۳۸]

 

آثار و خواصّ نقش نگین

 

۱. سیّد بن طاووس به نقل از قاسم بن العلا از صافى، خادم امام هادى علیه السلام چنین نقل مى‌کند: از امام محمّد نقى علیه السلام اجازه گرفتم که به زیارت جدّش امام رضا علیه السلام (در خراسان) بروم. حضرت فرمود: «انگشترى با نگین عقیق زرد که جمله «ما شاءَ اللهُ لا قُوَّهَ إلّا بِاللهِ، اَسْتَغْفِرُ الله» بر آن نقش بسته و بر روى دیگر نگین، نام‌هاى محمّد و على حک شده باشد همراه داشته باش، زیرا اگر چنین انگشترى با خود ببرى از شرّ دزدان و راهزنان در امان خواهى بود و براى سلامتى‌ات مؤثّر و از دین تو حفاظت مى‌کند».

صافى خادم مى‌گوید: از خدمت حضرت بیرون شدم و انگشترى که وصف فرمودند تهیّه کردم و براى خداحافظى نزد آن حضرت رفتم. پس از خداحافظى، مقدارى از آن حضرت دور شدم، مرا صدا زد، خدمتشان رسیدم، فرمودند: «لازم است انگشتر فیروزه نیز همراه داشته باشى، زیرا در بین راه طوس و نیشابور، شیرى سدّ راه تو و کاروان همراهت مى‌شود.

انگشتر فیروزه‌ات را به شیر نشان بده و بگو مولایم مى‌گوید: از جلوى راه ما دور شو! بر یک روى نگین فیروزه جمله «اللّهُ الْمَلِکُ» و بر روى دیگر آن جمله «اَلْمُلْکُ لِلّهِ الْواحِدِ الْقَهّار» را حک کن، چرا که نقش نگین حضرت على علیه السلام «اَللهُ الْمَلِک» بود و چون خلافت آن حضرت برگشت، جمله «اَلْمُلْکُ للهِِ الْواحِدِ الْقَهّار» را بر نگین انگشترش که از فیروزه بود حک کرد. و چنین نگینى انسان را از حیوانات درنده در امان مى‌دارد و موجب پیروزى در جنگ‌ها مى‌شود».

صافى خادم مى‌گوید: به سفر رفتم. به خدا سوگند، در همان مکانى که حضرت فرموده بود شیرى بر سر راه ما ظاهر شد. به فرمایش حضرت عمل کردم و شیر بازگشت. هنگامى که از سفر برگشتم آنچه بر من گذشته بود خدمت حضرت گزارش دادم.

حضرت فرمود: «مطلبى را نقل نکردى، مى‌خواهى من بگویم؟» عرض کردم: شاید فراموش کرده باشم. حضرت فرمود: «شبى که در طوس نزدیک ضریح مطهّر امام رضا علیه السلام خوابیده بودى، گروهى از جنّیان به زیارت قبر آن حضرت مى‌رفتند. آن نگین را در دست تو دیدند و نقش آن را خواندند، آن را از دست تو درآوردند، نزد بیمارى که همراه داشتند بردند و آن را در آبى شسته، آب را به بیمار خود نوشاندند و بیمارشان شفا پیدا کرد.

سپس انگشتر را بازگردانده و آن را در دست چپ شما کردند، در حالى که شما آن را در دست راست خود کرده بودید. هنگامى که از خواب برخاستى، از این مطلب تعجّب کردى ولى علّت آن را نفهمیدى و بر بالین خود یاقوتى یافتى و آن را برداشتى که اکنون همراه تو است، آن هدیّه جنّیان است که براى تو آورده‌اند. آن را به بازار ببر که به هشتاد اشرفى از تو خواهند خرید».

صافى خادم مى‌گوید: آن را به بازار بردم و به فرمایش حضرت به هشتاد دینار فروختم.[۳۹]

 

۲. سیّد بن طاووس مى‌گوید: در حدیث است که کسى خدمت امام صادق علیه السلام رسید و عرض کرد: مى‌ترسم دشمنانم خشم حاکم شهرمان را علیه من برافروزند و در نتیجه جانم به خطر افتد. حضرت فرمود: انگشترى که نگین آن حدید چینى باشد تهیّه کن و بر روى نگین آن سه جمله در سه سطر حک کن: در سطر اوّل «اُعُوذُ بِجَلالِ الله» و در سطر دوم «اَعُوذُ بِکَلِماتِ الله» و در سطر سوم «اَعُوذُ بِرَسُولِ الله» و در زیر نگین نیز سه جمله به ترتیب زیر حک کن: «آمَنْتُ بِاللّهِ وَکُتُبِه»، «اِنّى واثِقٌ بِاللهِ وَرُسُلِه»، «اَشْهَدُ اَنْ لا إلـهَ إلّا اللهُ مُخْلِصآ» و آن را هنگامى که حاجتى دارى و از دشمن ترسان هستى در دست کن که حاجات تو برآورده و ترس تو به آرامش و امنیّت تبدیل مى‌شود.

 

و اگر آن انگشتر را در دست زنى که زایمان بر او سخت شده کنید، به خواست خدا به زودى وضع حمل مى‌کند. همچنین اثر چشم زخم را از بین مى‌برد. امّا مراقب باش که نجاست و چربى به نگین آن نرسد و آن را همراه خود به حمّام و حاجتگاه نبر و آن را به خوبى حفظ کن که از اسرار خداست. و شما شیعیان که از دشمنان خود ترسان هستید لازم است هماره این انگشتر را همراه داشته باشید و آن را از دشمنان خود پنهان سازید و آن را جز به کسانى که به آنها اعتماد دارید تعلیم ندهید». راوى مى‌گوید: من تجربه کردم و آثار آن را دیدم.[۴۰]

 

۳. از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر که شب را به صبح برساند در حالى که انگشتر عقیق در دست راست داشته باشد و پیش از آنکه نگاهش به کسى بیفتد نگین آن را به سمت کف دست بچرخاند و در حالى که به آن نگاه مى‌کند سوره قدر را تا آخر بخواند، سپس بگوید: «آمَنْتُ بِاللهِ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَکَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَالطّاغُوتِ وَآمَنْتُ بِسِرِّ آلِ مُحَمّدٍ وَعَلانِیَتِهِمْ وَظاهِرِهِمْ وَباطِنِهِمْ وَاَوَّلِهِمْ وَآخِرِهِمْ»[۴۱]  خداوند دو جهان او را از شرّ آنچه در زمین و آسمان است در آن روز نگه مى‌دارد و تا شب در حمایت پروردگار باشد».[۴۲]

 

۴. در حدیثى دیگر فرمود: «هر کس آیه‌اى از قرآن بر نگین انگشتر خود حک کند آمرزیده مى‌شود».[۴۳]
۵. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر که انگشترى از عقیق بسازد و جمله «مُحَمَّدٌ نَبِىُّ اللهِ وَعَلِىٌّ وَلىُّ اللهِ» را بر نگین آن حک کند، خداوند او را از مرگ بد حفظ مى‌کند و جز بر دین حق نمى‌میرد».[۴۴]

۶. در حدیثى دیگر فرمود: «هر که جمله «ما شاءَ اللهُ لا قُوَّهَ إلّا بِاللهِ اَسْتَغْفِرُ اللهَ» را بر نگین انگشترش حک کند از فقر در امان خواهد بود».[۴۵]

  • [۱] . اشاره به اینکه اگر نقش نگین‌اش پرمعنا باشد وکنیه خوب انتخاب کند وریش او بیش از حد بلند نباشد،دلیل بر عقلانیّت اوست.
  • [۲] . بحارالأنوار، ج ۱، ص ۱۰۷، ح ۲؛ سفینه البحار، ج ۷، ص ۵۸۴.
  • [۳] . عیون اخبار الرّضا، ج ۲، ص ۵۴، ح ۲۰۶؛ امالى صدوق، ص ۴۵۷، ح ۵.
  • [۴] . کتاب من لایحضره الفقیه،ج۳،ص۵؛ وسائل‌الشیعه، ج۴، ص ۴۴۳، ح۵۶۶۷؛ امالى صدوق، ص۴۲۶، ح۱.
  • [۵] . عیون اخبار الرّضا، ج ۲، ص ۵۴، ح ۲۰۶؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۴۱۱، باب ۶۲، ح ۹.
  • [۶] . ترجمه: «هزار بار لا اله الا الله و گفتن یارب اصلحنى (پروردگارا کار مرا سامان بخش)».
  • [۷] . عیون اخبار الرّضا، ج ۲، ص ۵۴، ح ۲۰۶؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۴۱۱، باب ۶۹، ح ۹.
  • [۸] . «مَنْجَنیüق» آلتى است که در جنگهاى قدیم براى پرتاب کردن سنگ یا گلوله‌هاى آتش به کار مى‌رفت… درعربى منجلیق نیز مى‌گویند. ودر فارسى منجنیک هم گفته شده است. (فرهنگ عمید)
  • [۹] . ترجمه: «خدایى جز الله نیست، محمّد رسول اوست، هیچ پناهگاه وقدرتى جز به ذات خداوند نیست،اموراتم را به خدا واگذار کردم، تکیه‌گاهم خداست واو براى من بس است».
  • [۱۰] . همان ؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۴۱۱، باب ۶۲، ح ۹.
  • [۱۱] . عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۵۴، ح ۲۰۶؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۴۱۱، باب ۶۲، ح ۹.
  • [۱۲] . عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۵۴، ح ۲۰۶؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۴۱۱، باب ۶۲، ح ۹.
  • [۱۳] . عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۵۴، ح ۲۰۶؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۴۱۱، باب ۶۲، ح ۹.
  • [۱۴] . کافى، ج ۶، ص ۴۷۳، ح ۱؛ مکارم الأخلاق، ص ۸۹.
  • [۱۵] . کافى، ج ۶، ص ۴۷۴، ح ۷؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۳۹۴، باب ۴۷، ح ۲.
  • [۱۶] . عیون اخبار الرّضا، ج ۲، ص ۵۴، ح ۲۰۶؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۹، باب ۶۲، ح ۱.
  • [۱۷] . کافى، ج ۶، ص ۴۷۳، ح ۱؛ مکارم الأخلاق، ص ۸۹.
  • [۱۸] . مکارم الأخلاق، ص ۹۰.
  • [۱۹] . الامان من اخطار الاسفار والازمان، ص ۳۴؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۴۱۲، باب ۶۲، ح ۹.
  • [۲۰] . ترجمه: «براى هر ترسى ذکر «لاإله إلّاالله» وبراى هر اندوهى ذکر «لا حول ولا قوّه إلّا بالله» وبراى هرمصیبتى که نازل مى‌شود ذکر «حسبى الله» وبراى هر گناه بزرگى ذکر «استغفر الله» وبراى هر اندوه زیانبارىذکر «ما شاء الله» وبراى هر نعمت تازه‌اى ذکر «الحمد لله» را آماده کرده‌ام؛ هر نعمتى که به علىّ ابن ابى‌طالبرسیده از ناحیه خداست». مکارم الأخلاق، ص ۹۱.علّامه مجلسى مطابق آنچه در بحار الأنوار، (ج ۴۳، ص ۱۹) نقل کرده، معتقد است که نقش نگین حضرتفاطمه ۳ «أمن المتوکّلون» بوده است.
  • [۲۱] . عیون اخبار الرّضا، ج ۲، ص ۵۴، ح ۲۰۶؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۴۱۲، باب ۶۲، ح ۹.
  • [۲۲] . کافى، ج ۶، ص ۴۷۳، ح ۲؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۸، باب ۶۰، ح ۱.
  • [۲۳] . کافى، ج ۶، ص ۴۷۳، ح ۲؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۸، باب ۶۰، ح ۱.
  • [۲۴] . عیون اخبار الرّضا، ج ۲، ص ۵۴، ح ۲۰۶.
  • [۲۵] . کافى، ج ۶، ص ۴۷۳، ح ۲.
  • [۲۶] . عیون اخبار الرّضا، ج ۲، ص ۵۴، ح ۲۰۶.
  • [۲۷] . کافى، ج ۶، ص ۴۷۳، ح ۶؛ عیون اخبار الرّضا، ج ۲، ص ۵۶.
  • [۲۸] . کافى، ج ۶، ص ۴۷۳، ح ۱.
  • [۲۹] . عیون اخبار الرّضا، ج ۲، ص ۵۴، ح ۲۰۶.
  • [۳۰] . ترجمه: «گمانم به خداوند وپیامبر امین‌اش وجانشین پربرکت پیامبرش وبه امام حسن وامامحسین :، خوب ونیکوست». عیون اخبار الرّضا، ج ۲، ص ۲۷، ح ۱۵، مکارم الأخلاق، ص ۹۲.
  • [۳۱] . کافى، ج ۶، ص ۴۷۳، ح ۲.
  • [۳۲] . کافى، ج ۶، ۴۷۳، ح ۳، دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۱۶۳، ح ۵۹۲.
  • [۳۳] . کافى، ج ۶، ص ۴۷۳، ح ۴.
  • [۳۴] . عیون اخبار الرّضا، ج ۲، ص ۵۴، ح ۲۰۶.
  • [۳۵] . مکارم الأخلاق، ص ۹۱.
  • [۳۶] . کافى، ج ۶، ص ۴۷۳، ح ۴، مکارم الأخلاق، ص ۹۰.
  • [۳۷] . عیون اخبار الرّضا، ج ۲، ص ۵۴، ح ۲۰۶.
  • [۳۸] . کافى، ج ۶، ص ۴۷۳، ح ۵.نقش نگین امام جواد ۷ «نعم القادر الله» (سفینه البحار، ج ۲، ص ۳۵۴) ونقش نگین امام هادى ۷ «حفظالعهود من اخلاق المعبود» (بحارالأنوار، ج ۵۰، ص ۱۱۷) ونقش نگین امام حسن عسکرى ۷ «إنّ اللهشهید» (بحارالأنوار، ج ۵۰، ص ۲۳۸) بود.گفتنى است که برخى از آن بزرگواران، دو یا چند انگشتر با نقش‌ها ونگین‌هاى متفاوت داشتند.
  • [۳۹] . الامان من اخطار الاسفار والازمان، ص ۳۴ و۳۵.
  • [۴۰] . الامان من اخطار الاسفار والازمان، ص ۳۷ و۳۸.
  • [۴۱] . ترجمه: «به خداوند یگانه‌اى که همتا ندارد ایمان آوردم وبه جبت وطاغوت کافر شدم وبه پنهان و آشکارآل محمّد وظاهر وباطنشان واوّل وآخرشان ایمان آوردم».
  • [۴۲] . الامان من اخطار الاسفار والازمان، ص ۳۹؛ عدّه الدّاعى، ص ۱۱۸.
  • [۴۳] . مکارم الأخلاق، ص ۹۱.
  • [۴۴] . ثواب الأعمال، ص ۲۰۸، ح ۸.
  • [۴۵] . همان، ص ۲۱۴، ح ۱.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.