محمد اسماعیلی:
پایگاه خبری«رهوا».«من هنوز همان وزیر امور خارجهای هستم که با جان کری به روشی قابل احترام رفتار کردم… مقصر بحران میان ایران و امریکا، ترامپ است.» این بخشی از سخنان محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران در مصاحبه با شبکه nbc است که تأکید بر یک پیش فرض برخی از سیاستمداران در عرصه سیاست خارجه است مبنی بر اینکه «سطح تنازع ایالات متحده امریکا به طور محسوسی کاهش یافته است» و علت تامه افزایش طی ماههای گذشته شخص دونالد ترامپ و نه هیئت حاکمه امریکا بوده و انعقاد برجام میان ایران-امریکا را مصادیق بارز استدلال خود عنوان میکنند.
۱- دو هدف اصلی از اصرار بر چنین پیش فرضی در عرصه سیاست خارجه، نخست ممانعت از مرگ برجام به عنوان مهمترین سند عادیسازی روابط میان ایران- امریکا و دوم، بزرگ نمایی رفتارهای ضدایرانی دونالد ترامپ و محدود کردن دشمنی ایالات متحده به این فرد میتواند بستر سرپوش گذاشتن بر حفرههای حقوقی-سیاسی توافق هستهای که علت اصلی هدر رفت منافع ملی طی چهار سال اخیر شده است باشد. در واقع عامل «نقض چندین باره برجام» توسط غرب و «عدم اجرای تعهدات» چهارکشور فرانسه، آلمان، انگلیس و امریکا در بخش تعلیق تحریمهای تجاری و اقتصادی متن نامتوازن توافق هستهای است که حتی اگر در سازوکار حل و فصل اختلافات برجام نیز بدیهیترین اصول حقوق بینالملل جهت پیشگیری از نقض برجام توسط امریکا-اروپا پیشبینی میشد بی تردید غرب بدون پرداخت کمترین هزینه نمیتوانست توافقنامه را نقض و حتی از آن خروج رسمی کند.
۲- اگرچه دونالد ترامپ تلاش میکند ژست «طرد سیاستهای دولت دموکرات اوباما» را در برابر ایران اتخاذ کند، اما اهداف ثابت دولت فعلی امریکا مبنی بر «استانداردسازی و توأمان فروپاشی حداقل سیاسی»، «ایران کشوری ناقض قواعد و قوانین آمره بینالمللی»، «استحاله فرهنگی- سیاسی» و «تضعیف توان نظامی- دفاعی»، «ضد صلح و امنیت جهانی معرفی کردن رفتار و اقدامات ایران»، «کشاندن ایران به میز مذاکرات غیرهستهای» و «استمرار پروژه ایرانهراسی» و «فعال کردن حفرههای قطعنامه۲۲۳۱ از جمله فعال سازی مکانیسم ماشه و احیای شش قطعنامه سابق جهت وارد کردن ضربات نهایی به ایران بر اساس مفاد برجام» همان مولفههایی است که دولت باراک اوباما بهدنبال آن بود و چنانچه دونالد ترامپ از برجام خارج شد، بر اساس یک طرح از پیش پی ریزی شده در دولت باراک اوباما رفتار کرد. سال گذشته جان کری وزیر خارجه اسبق امریکا در مصاحبهای میگوید: «ما هم به وقتش از برجام خارج میشدیم … میشد این توافق را به عنوان اهرم فشاری برای وادار کردن ایران به امتیازدهی در موضوعات دیگر از جمله مسائل موشکی و منطقهای مورد استفاده قرار داد … ما حتی در حالی که درباره برجام در حال مذاکره با آنها بودیم، [تحریمها را]افزایش دادیم.» تصویب و اجرای قانون «محدودیت ورود شهروندان ۳۸ کشور به ایران» و «آیسا» در دوران باراک اوباما و اجرای قانون «کاتسا» و تحریمهای «۹۰» و «۱۲۰» روزه در دوران ترامپ و دهها مورد مشابه و موازی با آن پیشنهاد مذاکره جدید با طرف ایرانی نمایانگر همین مسئله است.
دولت باراک اوباما قبل از ۱۸ اردیبهشت (زمان خروج رسمی امریکا از برجام) به صورت غیررسمی با اجرای قوانینی مانند «قانون ویزا» و «آیسا» و «کاتسا» مستمر برجام را نقض کرد و در ادامه ضمن عدم اجرایی کردن تعهدات برجامی طی سه سال بارها ایران را ناقض روح برجام و صلح و امنیت بین المللی معرفی کرد و چندین بار با ادعای نقض قطعنامه ۲۲۳۱ توسط ایران جلسه شورای امنیت سازمان ملل تشکیل شد.
۳- دستگاه محاسبه سنج امریکا-اروپا محاسبات جامع و مدونی نسبت به نوع تفکرات حاکم بر کشور داشته و رفتارسنجی مناسبی از فضای حاکم بر دستگاه دیپلماسی کشورمان به دست آورده و براساس همین ذهنیت علاوه بر «نقض مکرر» برجام بهواسطه بازگرداندن تحریمهای ضدایرانی به بهانههای غیرهستهای، خروج رسمی از آن، ایران را بارها ناقض برجام معرفی کردهاند. تخصیص و تحدید میزان و کیفیت دشمنی امریکاییها به یک فرد، محاسبات مورد اشاره را به میزان قابل توجهی تقویت میکند و این برآورد را برای آنها به وجود میآورد که طرف ایرانی درک صحیح و واقعی از اصل و گستردگی دشمنی نسبت به خود ندارد و بر همین اساس میتواند با جابهجایی عناصر در کاخ سفید (چه در سطح رئیس جمهور و چه در سطح وزیر خارجه) به صورت نمادین، اطمینان طرف ایرانی را جلب کرده و متنی مشابه برجام را به کشور تحمیل کند.
در واقع، کنشگری امریکا در عرصه روابط بینالمللی بر اساس «مجموعه محاسباتی است که از رویه و رویکردهای طرف مقابل» به دست میآورد و رفتار خاکستری ایران در برابر رفتارهای امریکا طی شش سال اخیر آنها به یقین رسیدهاند که طرف ایرانی اساسا ارادهای برای پاسخ دهی به رفتارهای ضدایرانی نداشته و غروب دشمنیها را تا پایان دولت دونالد ترامپ ارزیابی کردهاند!
https://rahva.ir/?p=17243