به گزارش«رهوا».ملت ایران بعد از حضور پرشور در مراسم تشییع پیکر شهید سلیمانی و حماسهآفرینی ۲۲ بهمن با رأی به نمایندگانی با مواضع ضدآمریکایی، سیلی دیگری بر صورت رئیسجمهور جنایتکار آمریکا نواختند.
انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی روز جمعه ۲ اسفند ۹۸ در ۵۵ هزار شعبه اخذ رأی در سراسر کشور (۲۰۸ حوزه انتخابیه) برگزار شد تا ۲۹۰ نماینده به خانه ملت راه پیدا کنند.
بر اساس گزارشهای منتشرشده از نتایج شمارش آرای اکثریت حوزههای انتخابیه سراسر کشور، و نامزدهای «فهرست وحدت»، حائز اکثریت کرسیهای نمایندگی مجلس شدند.
دست رد مردم بر سینه اصلاحطلبان؛ مردم، اصلاحطلبان را رد صلاحیت کردند
بر پایه گزارش کیهان، مدعیان اصلاحات که پیش از این سعی میکردند به دلیل رد صلاحیت چهرههای رادیکال و مسئله دار، القا کنند که مردم در این دوره از انتخابات، روی خوشی به اصولگرایان نشان نمیدهند با نتیجهای برعکس تحلیلهای خود روبرو شدند. با اینکه بسیاری از چهرههای شاخص جریان اصلاحطلب در انتخابات شرکت کردند اما در نهایت پیشتازی به نفع اصولگرایان رقم خورد. گرچه مردم ایران، نامزدهای لیست وحدت را انتخاب کردند اما هنوز برخی از چهرهها و رسانههای طیف اصلاحات به صورت پراکنده و جستهگریخته و البته همنوا با ضد انقلاب، از «انتخابات بیرقیب!» سخن میگویند.
لازم به یادآوری است، اصلاحطلبان که پیش از این از تحریم انتخابات، قهر با صندوقهای رأی و انتخابات مشروط سخن میگفتند و در مقطعی هم در اعتراض به حوادث آبانماه، مسئله ضرورت انصراف از نمایندگی مجلس را کلید زدند! در نهایت به صحنه انتخابات آمدند. آنها که نتوانسته بودند حقیقت تورم و تراکم کاندیداها در اردوگاه اصلاحات را پنهان کنند سرانجام به انتشار چندین لیست انتخاباتی روی آوردند.
علاوهبر چهرههای شاخص اصلاحات مانند محمدرضا خباز، سید افضل موسوی، جلال میرزایی، احمد مازنی و… در لیستهای انتخاباتی شهرستانها، در فهرستهای انتخاباتی چندگانه آنان در تهران هم چهرههای مشهوری مانند مجید انصاری، سهیلا جلودارزاده، مصطفی کواکبیان، محمدعلی وکیلی، علیرضا محجوب، پروانه مافی، زهرا ساعی، محمدرضا نجفی، ابوالفضل سروش، محسن علیخانی، سیدفرید موسوی، فریده اولاد قباد، داوود محمدی، مهدی شیخ، محمدحسین شیخ محمدی، افشین علاء، محمدرضا راهچمنی، محمدرضا بادامچی، محمدحسین مقیمی و…. حضور داشتند که با عدم اقبال مردم مواجه شدند؛ به عبارت دیگر این مردم بودند که اصلاحطلبان را رد صلاحیت کردند.
سیلیهای پیدرپی بر چهره منحوس آمریکا
پنجاه و چند روز پیش بود که خون شهید سلیمانی، بر کالبد ملت ایران بار دیگر روح وحدت و همبستگی را دمید و در چله دوم انقلاب، ایران اسلامی را مقتدرتر و عزیرتر از گذشته کرد و در برابر چشم جهانیان، نظام رو به افول آمریکا را به بنبست کشانید. حضور مردم در مراسم تشییع پیکر سردار دلها، اولین سیلی بر صورت ترامپ بود. عملیات موشکی سپاه پاسداران علیه مواضع آمریکاییها در عراق، سیلی سخت دیگری بود که از سوی سربازان جان بر کف نظام اسلامی بر چهره منحوس قاتل شهید سلیمانی نواخته شد. ۲۲ بهمن امسال هم حماسه دیگری از حضور ملت ایران و ضربه دیگری بر اندام پوشیده آمریکاییها بود. اکنون حضور مردم در انتخابات و به ویژه رأی به نمایندگانی با مواضع ضدآمریکایی، سیلی دیگری بر صورت آمریکاییهای خبیث است.
از همین رو بود که نیویورک تایمز، رسانه مشهور آمریکایی جمعه ۲ اسفند، پیشبینی کرد که در انتخابات مجلس ایران گروهی که مواضع ضدآمریکایی دارند و از سیاستهای واشنگتن در قبال تهران حمایت نمیکنند پیروز خواهند شد. در این گزارش همچنیناشاره شده بود که بسیاری از نامزدهای اصولگرا شعار «من قاسم سلیمانی هستم» را انتخاب کردهاند.
درسهای شکست اصلاحطلبان برای نیروهای انقلاب
بر پایه گزارش جوان، حالا که اصولگرایان توانستهاند در رقابتهای سیاسی با حداکثر آرا مجلس را در اختیار بگیرند، باید توجه به مشکلات اصلی کشور در دستور کار جبهه انقلاب قرار بگیرد. اکنون فصل کار و تلاش آغاز شده و شعارها باید جامه عمل بپوشاند.
نگاهی به شرایط فعلی کشور نشان میدهد عطش جامعه برای تغییر شرایط فعلی بسیار زیاد است. این عطش میتواند در مسیر ایجاد انتظارات کنترل نشده از حاکمیت حرکت کند یا از طریق یک برنامه درست و صحیح تبدیل به فرصتی بی نظیر برای نهادینه شدن تفکر انقلابی در نظام اجرایی کشور بشود. علاوه بر این انفعال گروههای اصلاحطلب به دلیل عملکرد بد دولت در شرایط اقتصادی فعلی نیز به این عطش در درون طبقات مختلف مردم دامن زده و همین مسئله به سقوط محبوبیت دولت و اصلاحطلبان در جامعه منجر شده است. انفعال اصلاحطلبان در نیروسازی به خصوص میان اقشار جوان سبب شده تا نامزدهای ثبتنامکننده آنها نیز اغلب از مهرههای قبلی و امتحان پسداده باشند که همین مسئله سبب شد کاندیداهای جبهه اصلاحات اغلب از میان گروههای بسته سیاسی و بدون هیچگونه سابقهای قابل دفاع انتخاب شوند. این عملکرد بد به همراه فشارهای سنگین اقتصادی سبب شد تا چهره اصلاحطلبان آنچنان در بین افکار عمومی مغشوش شود که حتی بدنه سنتی اصلاحطلبان نیز حاضر به رأی به آنان نشوند.
همین اتفاق چندین درس مهم برای جریان پیروز دارد که باید روی آن تمرکز کنند. متأسفانه نکتهای که برخی نیروهای جبهه انقلاب روی آن تمرکز کردهاند، بحث دستاوردهای قبلی چهرههای مطرح این جبهه به خصوص در زمان تصدی مناصب اجرایی بوده است. اگرچه این کارنامه موفق میتواند به عنوان یک برگ برنده در رقابتهای سیاسی ظاهر شود، اما هرگز یک برگ تمامکننده نخواهد بود. اگر قرار است این دستاوردها در جلب نظر مردم به خصوص طبقات پایین جامعه کارساز باشد، باید در قالب یک گفتمان جدی و مشخص بیان شود؛ گفتمانی که بتواند یک پیام روشن را به تمام اقشار جامعه برساند. اگر این پیام روشن و قابل قبول نباشد، این کارنامه به راحتی میتواند با تکیه بر نقاط ضعف آن به یک ابزار برنده تبدیل شود.
انتظار مردم از نیروهای انقلاب چیست
حال که نیروهای انقلاب بر اساس دادههای موجود توانستهاند بخش اعظمی از کرسیهای مجلس یازدهم را به دست بگیرند وظیفه سنگینی برای عوض کردن شرایط بر دوش دارند. واقعیت این است که از خرداد ماه سال آینده و پایان مجلس دهم دیگر نمیتوان به نقد مجلس گذشته اکتفا کرد. از خرداد ماه سال آینده است که مستأجران جدید مجلس یازدهم، باید در مقابل مردم پیرامون اعمال خود جوابگو باشند. اگر باز هم توان جبهه انقلاب به نقد گذشته ختم شود همان ایرادی به آن وارد خواهد بود که در دوره چهار ساله اول دولت روحانی وارد بود.
از آنجا که بحث اقتصاد و معیشت مهمترین دغدغه مردم است باید از هم اکنون بحث اجرای طرحهایی برای مقابله با فساد و به خصوص بهبود وضعیت معیشتی مردم در دستور کار مجلس شورای اسلامی قرار بگیرد. نباید این نکته را فراموش کنیم که سقوط نرخ مشارکت در برخی از مناطق به خصوص حاشیه شهرها فشارهای معیشتی گسترده بر مردم به خصوص قشر فقیر بود. اصلاح قیمت برخی از کالاهای اساسی و یا تثبیت آنها مسئلهای است که میتواند از سوی مجلس مورد توجه قرار بگیرد.
مردم انتظار یک تحول جدی و ورود افکار جدید به نهادهای تصمیمگیری در انتخابات را دارند و اگر چنین نکتهای را از سوی جبهه انقلابی دریافت نکنند سراغ انتخابهای قدیمی خواهند رفت؛ همان مسئلهای که بارها موجب خسارتهای گسترده برای کشور شده است.