مجله خبری«رهوا».سیدمحمد بطحایی، وزیر سابق آموزشوپرورش در گفتوگو با کیهان ناگفته هایی را به زبان آورده است که بخش های مهم آن را در ادامه خواهید خواند:
*در دولتهای یازدهم و دوازدهم متاسفانه به دلایل مختلف با تغییرات مکرر وزرای آموزشوپرورش مواجه شدهایم، اما بخشی از تغییرات متعدد به این دلیل بوده است که در دولتهای یازدهم و دوازدهم و به ویژه در دولت دوازدهم جایگاه و توجه به آموزش و پرورش حتی از آنچه که قبلا هم بوده پایینتر آمد، یعنی مسائل دیگری در اولویت بالاتری قرار گرفت و آموزش و پرورش را به پلههای پایینتری هل داد.
*وقتی صحبت از توجه به آموزش و پرورش میشود، مطمئناً در گام نخست، مستلزم توجه رئیسجمهور، معاونین، نمایندگان مجلس و روسای سایر قوا است که به تبع این توجه افکار عمومی متوجه آموزش و پرورش میشود. حوزۀ تعلیم و تربیت از دیده نشدن بسیار رنج کشیده است و بسیاری از مشکلاتش به دلیل عدم توجه است.
جامعه باید نسبت به مدرسه حساس باشد و این حساسیت در واکنش نسبت به تمامی مسائل یک مدرسه باید نمود پیدا کند؛ جامعه باید کمیها و کاستیهای مدرسه را مطالبه کنند، باید میزان مهارت معلم را مطالبه کنند، باید توان مدیریتی مدیر مدرسه را جویا شوند.
*به عنوان کسی که بیش از ۳۰ سال در حوزۀ آموزش و پرورش فعالیت کرده است، معتقدم توجه به این حوزه، نگرانی دربارۀ مسائل و مشکلات مدارس، توجه به مشکلات معلمها و نگاه به نقطه ضعفها، دائماً رو به افول است؛ اهمیت آموزش و پرورش به اندازهای است که به عقیدۀ من وزیر آموزش و پرورش باید در تمامی جلسات هیئت دولت مورد سؤال رئیسجمهور قرار گیرد.
*مدیران پس از ورود به آموزش و پرورش، متأسفانه به دلیل گستردگی جریانهای روزمره و امورات وزارتخانه، تابع مسائل و جریانها میشوند؛ همین مسئله بزرگترین آفت کیفیتبخشی به آموزشوپرورش است. بنده زمانی که در آموزش و پرورش به عنوان وزیر حضور داشتم، دائماً این جمله را با خودم مرور میکردم، تا بلکه بتوانم از گرداب روزمرگی فرار کنم. آموزش و پرورش همواره دچار کمبود بودجه بوده است، آموزش و پرورش همواره دچار مشکلات معیشتی معلمان بوده است، آموزش و پرورش همواره با کمبود تجهیزات و امکانات آموزشی رو به رو بوده است، آموزش و پرورش همواره با مشکلات ایاب و ذهاب دانشآموزان و معلمان مواجه بوده است بنابراین مشاهده میکنید که مشکلات و امورات روزمره و همیشگی آموزش و پرورش یا همان آفتها به اندازهای است که مدیران را در خود میبلعد!
*زمانی که مدیران توسط آفتها بلعیده میشوند، حتماً و حتماً یا سند تحول بنیادین اجرا نخواهد شد یا تحت فشار افکار عمومی یک لایۀ بسیار بسیار سطحی از سند تحول اجرا میشود؛ بررسی عملکرد وزرای آموزش و پرورش نشان میدهد، سند تحول بنیادین آنطور که باید اجرا نشده است. سنگین بودن موج آفتها، سبب شد تا در دوران مدیریتم حدود ۱۵ پروژۀ مرتبط با سند تحول را به شخصه مدیریت کنم، چراکه حدود ۸۰ درصد انرژی وزارت صرف کارهای روزمره میشود، بنابراین باید با برنامهریزی ۲۰ درصد باقی مانده را صرف پروژههای استراتژیک کرد.
*سند تحول یک سند استراتژیک است و متأسفانه به زبان عمل ترجمه نشده است؛ با اینکه معلم و مدیر یک مدرسه این سند مفهومی را میخوانند و درک میکنند، اما سؤال اینجاست که مدیران یک مدرسه باید چه کنند تا این سند از روی کاغذ به عرصۀ عمل انتقال پیدا کند؟ متأسفانه در ترجمۀ سند تحول به زبان عملیاتی ضعیف عمل کردیم؛ همواره دربارۀ اهداف متعالی سند تحول صحبت شده است، صحبتهایی که به آرزوهای آسمانی تشبیه میشوند! هیچکس در بدنۀ آموزش و پرورش مخالف سند تحول بنیادین نیست، اما کسی هم نمیداند که چگونه آرزوهای آسمانی سند تحول را جامه عمل بپوشاند
*رئیسجمهور باید باور داشته باشد که تنها مسئول سیاست خارجه نیست، تنها مسئول برجام نیست، رئیسجمهور همانقدر که باید درباره برجام پاسخگو باشد به همان میزان باید دربارۀ آموزش و پرورش احساس مسئولیت کند و نگران باشد و به تبع آن مدیران استانی نیز درباره آموزش و پرورش و مدارس احساس مسئولیت خواهند کرد؛ متاسفانه به استثنای برخی، اکثر استانداران تنها در مناسبتها و مراسمهای تشریفاتی به مدارس سر میزنند و در این مراسم به بیان جملههای ایدهآل و تکراری بسنده میکنند.
*جا دارد به یکی از سخنرانیهای رهبر معظم انقلاب که مربوط به حدود ۱۰ تا ۱۲ سال پیش است اشارهای داشته باشم، ایشان بیان میکنند که آموزش و پرورش این نیست که دانشآموزان را برای قبولی در بهترین رشتههای دانشگاههای برتر کشور آماده کنیم، به عبارت دیگر ایشان آموزش و پرورش را سوادآموزی نمیدانند، بلکه دستگاهی میدانند که وظیفۀ ساخت نسلهای آینده را به عهده دارد، نسلهایی که وقتی در جامعه قرار میگیرند بتوانند خشم خودشان را کنترل کنند، تواضع و فروتنی داشته باشند، کشورشان را دوست داشته باشند، به محیط خانه و خانواده علاقهمند باشند و احترام بگذارند؛ این تعریف و توقع رهبری از آموزش و پرورش را بارها به همکارانم گفته بودم و معتقدم خلاصۀ سند تحول بنیادین همین بیانات رهبر معظم انقلاب است.
*در ایامی که بنده در وزارت آموزش و پرورش بودم یکی از اصلیترین وظایفم را مقابله با این مسائل میدانستم و تنها مدیری که در این مسیر، تاکید میکنم تنها مدیری که در این مسیر شفاهاً و کتباً به بنده کمک کردند، شخص مقام معظمرهبری بودند! برای بنده خیلی عجیب بود هر زمانی که در محضر ایشان حاضر میشدم پیش از اینکه مطلبی را عنوان و گزارشی را ارائه دهم، گردش کار کاملی را از عملکرد بنده داشتند؛ آنقدری که ایشان به فعالیتها و عملکرد بنده در آموزش و پرورش اشراف داشتند، شاید من نسبت به عملکرد معاونین و مدیرانم به این اندازه اشراف نداشتم!