توئیتی تلخ که آه از نهاد خیلیها بلند کرد و نوعی احساس تحقیرشدگی را در بخشهایی از افکارعمومی رقم زد. هرچه باشد بعد از ترور سردارشهید سلیمانی -که در جامعه ایران بهعنوان نماد امنیت کشور شناخته میشد- توسط نظامیان آمریکایی، آنهم بهصورت رسمی و با فرماندهی مستقیم ترامپ، حس نفرت به آمریکا بیش از هر زمان دیگری اوج گرفته و دشمنی ایالات متحده با ایران نیز از همیشه روشنتر شده است.
واقعیت حرفهای ظریف چه بود؟
موج منفی شکلگرفته در پی گفتههای ظریف البته همانطور که پیشبینی میشد کار را به انکار و توجیه و تفسیر کشاند. رسانههای نزدیک به دولت از همان ساعات ابتدایی بعد از توئیت ترامپ بهخط شدند تا اینطور وانمود کنند که ظریف آنچه را منتقدان میگویند نگفته و اظهارات وزیر امور خارجه اساسا بهصورت نادرست ترجمه شده است. او خود نیز با انتشار متن انگلیسی این بخش از گفتگو با اشپیگل تلاش کرد قدری از سنگینی جو پدیدآمده بکاهد. آب رفته را، اما به این راحتی نمیشد به جوی بازگرداند. ترجمههای بعدی نیز همان برداشتی را تایید میکرد که در ابتدا مطرح شده بود. واقعیت از این قرار بود که جناب وزیر امور خارجه در پاسخ به سوالی مبنیبر اینکه «آیا مذاکره با آمریکا را پس از ترور سردار سلیمانی غیرمحتمل میدانید»، گفته بود: «خیر. من هرگز چنین امکانی را رد نمیکنم، به شرط آنکه آنها رویکرد خود را تغییر دهند و واقعیات را به رسمیت بشناسند. از نظر ما مهم نیست که چه کسی در کاخ سفید مینشیند. چیزی که اهمیت دارد، نحوه رفتار آنهاست. دولت ترامپ میتواند گذشتهاش را جبران کند، تحریمها را بردارد و پای میز مذاکره بازگردد. ما کماکان پای میز مذاکره هستیم و آنها میز را ترک کردهاند. آمریکا آسیب بزرگی به مردم ایران زده است. روزی که آنها برای جبران کاری بکنند، خواهد آمد. ما صبر زیادی داریم.»
صدایی که در وزارت امور خارجه شنیده نشد
گفتههای ظریف در حالی مطرح میشد که در فضای اجتماعی و سیاسی بعد از ترور سردار، موضوع مذاکره با آمریکا عملا منتفی بود و این مساله تا حد زیادی میان طیفهای مختلف سیاسی مورد اجماع بهنظر میرسید. در همین رابطه محسن میردامادی، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتگو با هفتهنامه صدا ضمن تاکید بر آنکه ما با آمریکاییها در یک بنبست دیپلماتیک قرار گرفتهایم تصریح کرده بود این تصور که ما میتوانیم با آمریکاییها سر میز مذاکره بنشینیم و توافق کنیم، واقعبینانه نبوده و فعلا شرایط گفتوگوی دوجانبه رودررو با آمریکا فراهم نیست. سعید لیلاز هم چند روز بعد از شهادت سردار سلیمانی در سرمقالهای در روزنامه اعتماد، راهبرد جمهوری اسلامی را بازدارندگی فعال و «نه مذاکره و نه جنگ» دانست و نوشت: «آمریکا میخواهد مقابل راهبرد «نه مذاکره، نه جنگ»، راهبرد «یا مذاکره یا جنگ» را پیش بگیرد و بر ماست که با این راهبرد مقابله کنیم.»
قهرمان دیپلماسی، اما گویا اساسا بهگونه دیگری به تحولات مینگرد و از همین بابت ترجیح میدهد چشم بر بلندشدن ترامپ از پای میز مذاکره و حضور در اتاق فرماندهی عملیات تروریستی بغداد ببندد و انگار نه خانی آمده و نه خانی رفته، ضمن سخن گفتن از صبر طولانیاش در مواجهه با آمریکا، بار دیگر از باز بودن راه برای بازگشت به مذاکره سخن بگوید.
فقط ما زبان دنیا را میفهمیم!
دو سال پیش حسن روحانی در تبلیغات انتخاباتی ۹۶ ضمن متهم کردن منتقدان به نفهمیدن زبان دنیا، اینطور وانمود کرد که فقط خود و یارانش به زبان و توان مذاکره مسلح و از تدابیر دیپلماتیک لازم برای مواجهه با دنیا برخوردارند. گذشت زمان حالا عیار ادعاهایی از ایندست را بهخوبی به سنجش گذاشته است. روزی اعلام آمادگی برای مذاکره با هر شخصی! با ترشرویی ترامپ پاسخ میگیرد، روزی دیگر جواب «اهلا و سهلا، ما آماده مذاکرهایم» با ترور نماد امنیت داده میشود و امروز نیز سخن گفتن از امکان مذاکره حتی در شرایط پس از ترور شهید سردار سلیمانی به دست نظامیان آمریکا و به دستور مستقیم ترامپ، با واکنش تمسخرآمیز «نه، مرسی!» پاسخ میگیرد. در این میان البته هرچه هست اثری از توجه به منطق قدرت در مناسبات تیم حاکم بر دولت به چشم نمیخورد و بهنظر میرسد بازی با کارت مولفههای قدرت، جایگاه چندانی در این دستگاه محاسباتی ندارد؛ دستگاه محاسباتیای که گویا احقاق حقوق کشور را صرفا از مسیر قواعد دیپلماتیک و مناسبات حاکم بر حقوق بینالملل و مذاکره و… دنبال میکند و هرجا نیز که مثل برجام به بنبست میخورد، راه برونرفت از آن را خارج از اعتراضهای توئیتری و انذارهای اخلاقی و… دنبال نمیکند.
تبعات دنبالهدار یک اظهارنظر
باید تنزل قدرت نرم ایران را یکی از بدیهیترین پیامدهای اظهارات ظریف دانست؛ پدیدهای که بیش از هر چیز ریشه در پشتوانهها و سرمایههای اجتماعی حاکمیت دارد. جامعه ایران بعد از شهادت سردار سلیمانی، سطحی از انسجام اجتماعی را تجربه کرد که مدتها بود طعم آن را نچشیده بود. این موضوع بهویژه یکماه بعد از حوادث آبانماه و اعتراضات ناظر به گرانی ۲۰۰ درصدی بنزین که شکافهای موجود در جامعه را به عمیقترین وضعیت خود رسانده بود، اهمیتی دوچندان داشت و میتوانست کشور را تا مدتها از این جهت بیمه کند. ماجرای سقوط هواپیما و سکوت رسانهای درخصوص علت آن اگرچه تا حد زیادی بر این انسجام سایه انداخت و به احیای سطحی از شکافهای ترمیمشده منجر شد، اما درخصوص نوع نگاه به مذاکره تغییر محسوسی را در جامعه پدید نیاورد و همچنان صدایی که در تمام سطوح حاکمیتی و مدیریتی و مردمی دراینباره به گوش میرسید، صدایی واحد بود.
طرح این قبیل مواضع و مواضعی از این دست، اما گذشته از شکل دادن مجدد به دوقطبیهای کاذب سیاست خارجی در داخل، انسجام یادشده را در این حوزه تنزل داده و نگاه بیرونی به کشور را نیز دستخوش تغییر قرار میدهد. هرچه باشد نوع مواجهه سایر کشورها با ایران، با همبستگی اجتماعی داخلی ارتباطی مستقیم دارد و این موضوع در یکی از نمونه های عینی متأخر آن، در ماجرای اسقاط پهپاد گلوبالهاوک جلوهگر شد؛ اتفاقی که ضمن به رخ کشیدن بخشی از مولفههای قدرت کشور، بهواسطه انسجام اجتماعی پیشگفته گردشی آشکار را در مواضع کشورهایی، چون عربستان و امارات رقم زد و اولی را به اعلام آمادگی برای مذاکره و دومی را به انعقاد پیمان امنیتی با تهران مجاب کرد.
پیام و پیامد آمادگی برای مذاکره در عصر پسا سلیمانی
اعلام آمادگی برای مذاکره در عصر پساسلیمانی در واشنگتن چیزی جز پیام ضعف تعبیر نمیشود و همین موضوع فضای مناسبی را در اختیار طیف تندروی حاضر در حاکمیت آمریکا قرار میدهد تا سیاستهای ضدایرانی خود را بهگونهای مضاعف پیگیری کند. این یعنی ظریف و باقی رفقا زین پس باید منتظر گام بعدی کاخ سفید در اعمال فشار بر ایران باشند و مردم نیز همچان باید به مقاومت خود در برابر فشارهای ناشی از خطاهای دیپلماتیک و غیردیپلماتیک مردان پاستور در زندگیشان ادامه دهند. ترامپ مدتهاست تلاش دارد ایران را نیازمند مذاکره معرفی کند و خود اصطلاحا برای آن طاقچه بالا بگذارد. پاس گل ظریف بیش از هر چیز پازل او را تکمیل کرده و راه را برای تشدید فشارها علیه ایران هموار میسازد؛ اتفاقی که ضمن تناقض با منافع ملی و اصول و اقتضائات دیپلماتیک، ژست کاردانی و عالم بودن به ادبیات گفتگو با دنیا و تامین منافع ملی از این مسیر را نیز به کلی از حیز انتفاع ساقط میکند.
عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران ضمن بازخوانی کارنامه دیپلماتیک وزیر امور خارجه عنوان کرد:
خطای ظریف، راهبردی است
محمدمهدی اسماعیلی، عضو هیاتعلمی دانشکده حقوق و علومسیاسی دانشگاه تهران کنشهای سیاسی یکی، دو روز اخیر میان مقامات دولت دوازدهم و رئیسجمهور آمریکا را بررسی کرد.
محمدجواد ظریف در گفتگو با اشپیگل درمورد امکان مذاکره با آمریکا بعد از ترور سردار سلیمانی سخن گفت و البته پاسخی هم از سوی رئیسجمهور آمریکا در توئیتر دریافت شد. از دیدگاه شما این نوع کنشها میتواند تامینکننده منافع جمهوری اسلامی باشد؟
برای پاسخ دقیق باید به شرایط امروز منطقه توجه کنیم. بعد از اقدام ناجوانمردانهای که آمریکاییها انجام دادند و ارشدترین مقام نظامی ما در حوزه خارج از کشور و البته شخصیتی محبوب یعنی سردار سلیمانی را ترور کردند و در کنار وی، از شخصیتهای مهم مقاومت در عراق، ابومهدی المهندس را هم هدف قرار دادند، فضایی در کشورهای اسلامی و اضلاع محور مقاومت ازجمله ایران شکل گرفته که هر نوع اقدامی را که منجر به مذاکره با آمریکا شود کاملا مغایر با اصل عزت و روحیه مقاومت دانسته و آن را مردود معرفی میکنند. از اینرو طرح چنین مسائلی ولو اینکه با نیاتی مانند آنچه آقای ظریف داشت، حتی با خوشبینی هم یک خطای دیپلماتیک آشکار است. این خطا البته از جانب شخصیتی مانند آقای ظریف که سالهاست در حوزه دیپلماتیک فعال هستند، یک خطای نابخشودنی خواهد بود، چراکه امروز جامعه در شرایط ویژهای قرار دارد و قلب مردم از اقدام آمریکاییها همچنان جریحهدار است، لذا انجام چنین مصاحبهای بیشتر یک پاس گل به رئیسجمهور آمریکا بود و موقعیتی را در اختیار وی قرار داد تا با یک توئیت همه این تحقیرهای این مدت را که از جانب انقلاب اسلامی بر سر او آمده است، پاسخ دهد. ترامپ دیروز با یک اقدام رسانهای تلاش کرد بهصورت مجازی پاسخ تحقیر ناشی از تشییع پیکر شهید سلیمانی، پاسخ تحقیر ناشی از اقدام قاطع جمهوری اسلامی در هدف قرار دان عینالاسد و… را بدهد؛ بنابراین باید از وزیر محترم امور خارجه به روشنی این سوال را بپرسیم که شما چطور، با چه برآورد و تحلیلی و با کدام ارزیابی راهبردی چنین مصاحبهای انجام دادید و چنین حرفی را بیان کردید که حالا اسباب قدرتنمایی پوشالی را برای رئیسجمهور آمریکا فراهم کرده است. بنده بهعنوان یک کارشناس در این حوزه، این رفتاری که از طرف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران رخ داده را بههیچوجه زیبنده نظام نمیدانم و فکر میکنم یک خطای بزرگ رخ داده و باید بتوانیم این موضوع را از طریق مجلس و مراجع قانونی پیگیری کنیم که چطور وزیر امور خارجه با این پیشینه و در چنین وضعیت اجتماعی و سیاسی اینگونه مغایر با عزت ملی موضع میگیرد.
احتمالا تحلیل ظریف و دوستان ایشان تداوم مسیر گفتگو و همان مسالهای بود که پیش از این مطرح میکردند و معتقد بودند در مسیر تعامل و گفتگو با دنیا، تخصص و تبحر لازم را دار هستند.
اسم این رفتار، گفتگو نیست. این یک نوع انفعال در مقابل غرب است. هر چقدر تلاش میکنیم در فضایی که بعد از شهادت حاجقاسم ایجاد شد، این نوع انتقادها و مراجعه به تاریخ را در دستورکار قرار ندهیم گویا تعمدا جریانی علاقه دارد ما را مجبور کند پرونده قطور اقدامات منفعلانه و بهدور از عزت آنها را ورق بزنیم. من فراموش نمیکنم در انتخابات ریاستجمهوری نهم، ظریف و روحانی چطور به اروپاییها ابراز کردند با همراهی کاری کنند تا این جریان بتواند پیروز انتخابات ریاستجمهوری باشد. بهخاطر بیاورید، همین موضع را ظریف قبل از انتخابات دوره دوم روحانی در دیدار با اندیشکدههای آمریکایی بیان کرد؛ لذا من این رفتار را متفاوت از یک اظهارنظر دیپلماتیک میدانم و آن را ذیل انفعال و وادادگی دستهبندی میکنم. البته سابقه پرونده مذاکرات جریان حاکم بر دستگاه دیپلماسی، بیشتر از این یکی، دو مورد است و ریشه تاریخی دارد. برای مثال موضوع تبادل جاسوسان و گروگانهای آمریکایی در لبنان را هم داریم، در موضوع خلفوعده آمریکا در جریان گروگانگیری، آن روزها مذاکراتی انجام شد که نتایج آن شاید بدتر از قرارداد ترکمانچای بود؛ لذا چه آن روز که بهنوعی سالهای ابتدایی انقلاب بود و چه امروز، هرجا این فکر که متاسفانه خود را هم عقل کل میداند، وارد مذاکره با آمریکا شدند داشتههای کشور را از دست مردم خارج کردند و عایدی هم نداشتند. در همین برجام اتفاقات بدی رخ داد، بسیاری از تاسیسات ما دچار بلاهای فیزیکی شد، سانتریفیوژها را برچیدند و غنیسازی ۲۰ درصد را متوقف کردند و در قبال آن چند حرف نسیه تحویل گرفتند. حالا هم امروز مسببان وضع موجود بهجای اینکه استعفا دهند، مجددا در فضایی که جریان مقاومت پس از شهادت سردار سپهبد سلیمانی احیا شده، مسیر عکس را در پیش گرفته و کاری کردند تا رئیسجمهور زبون آمریکا بیاید زبان خود را نسبت به ما دراز کند و از موضع بالا با مردم ایران صحبت کند. از طرفی ما نگران آینده هم هستیم، چراکه میدانیم مسائل ما در عرصه سیاست خارجی به پایان نرسیده و چالشها ادامه خواهد داشت و لذا معلوم نیست با این رویکرد کار به کجا میکشد و چه تبعاتی در آینده در انتظار کشور و منافع ملی ماست و بنابر همین مساله هم معتقدم که باید اظهارنظر آقای ظریف و مدل رفتاری ایشان مورد بررسی رسمی و قانونی قرار گیرد و تکلیف کشور با این الگوی رفتاری مشخص شود.
کمیسیون امنیت ملی برای بررسی اظهارات ظریف تشکیل جلسه داد
سیدحسین نقویحسینی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی اظهارنظر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه درباره امکان شکلگیری مذاکره میان ایران و آمریکا حتی پس از ترور شهید سلیمانی و سپس توئیت رئیسجمهور آمریکا و رد این اظهارنظر را مورد بررسی قرار داد.
نقویحسینی اقدامات خصمانه آمریکاییها در قبال ملت ایران را دلیل اصلی شدت گرفتن درگیریها میان دو کشور دانست و گفت: «وقتی دولت ایالات متحده به تعهدات بینالمللی خود عمل نکرد، تحریمهای ثانویه را برگرداند و مانع انجام تعهدات اروپاییها در قبال ایران شد و هر روز تحریمهای جدیدی علیه ملت و کشور ما اعمال کرد و باعث شد توافق هستهای برای همه کملنیکن تلقی شود. از سوی دیگر پس از ترور شهید حاجقاسم سلیمانی که با مسئولیت مستقیم خود ترامپ صورت گرفت و آمریکاییها مستقیما این عملیات را انجام دادند و از آن با افتخار هم یاد کردند، شرایطی را به وجود آوردند که دیگر هیچ فرد ایرانی حاضر نیست از مذاکره صحبت کند، در عین حال که همه ملت ایران دنبال انتقام سخت هستند و همچنان معتقدند عملیات عینالاسد نتوانسته پاسخ کافی برای اقدام جنایتکارانه آمریکاییها باشد. از سوی دیگر مقام معظم رهبری در خطبههای نمازجمعه صراحتا فرمودند ما مذاکره میکنیم، ولی نه با آمریکا! بنابراین، این چارچوب دیپلماسی نظام جمهوری اسلامی باید باشد و ما انتظار نداریم وزیر امور خارجه خارج از این چارچوب اظهارنظر کند؛ بنابراین آنچه مقام معظم رهبری فرمودند فصلالخطاب و ختام در این زمینه است و ظریف نباید در این زمینه اظهارنظر اینچنینی میکرد که باعث شود ترامپ که تحقیر شده بود، با یک توئیت نسبت به تحقیر دستگاه دیپلماسی ما اقدام کند.»
نقویحسینی درخصوص نتیجه چنین اقداماتی در عرصه سیاست خارجی و تامین منافع ملی کشور هم متذکر شد: «دقت کنید که همه ما بهدنبال تامین منافع ملی کشور هستیم. مقام معظم رهبری در همان بیانات نمازجمعه هم به آن اشاره کردند. همه ما بهدنبال تامین امنیت و منافع ملی کشور خود هستیم، والا چه دلیلی دارد این اقدامات را انجام دهیم. اگر ما با آمریکاییها مقابله میکنیم، اگر مقابل آمریکا میایستیم، اگر با آمریکاییها مبارزه میکنیم، اگر پایگاهشان را با آن شدت درهم میکوبیم، برای تامین منافع ملی کشور خود، حتی تامین منافع جهان اسلام است، ولی آمریکاییها در ۴۰ سال گذشته نشان دادهاند اهل مذاکره و توافق نیستند، پایبند به تعهدات و موازین بینالمللی نیستند و تنها زبان زور و قدرت را میفهمند، لذا نباید در جریان مواجهه با آمریکاییها دچار اشتباه راهبردی شد.»
وی افزود: «مقام معظم رهبری راه اصلی موفقیت را نشان ما دادند، «قویشدن» الگوی پیروزی در مقابل آمریکاست، لذا باید کشور را بهلحاظ دفاعی، اقتصادی، فرهنگی و… قوی کنیم؛ بنابراین منافع ملی کشور ما امروز در اثر آن مقاومت و قویشدن تامین میشود و برعکس، تامین آنها در مذاکره، التماس و درخواست نیست. ما معتقدیم منافع ملی کشور در اثر اقداماتی که منجر به ذلت و خواری خواهد بود، تامین نمیشود. این مسیر منافع ملی کشور را از بین میبرد و نابود میکند.»
سخنگوی کمیسیون امنیت ملی در پایان خبر داد: «امروز در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی این موضوع مطرح شد و انصافا اعضای کمیسیون عکسالعمل شدیدی نسبت به این موضوع نشان دادند و معترض بودند که چرا چنین بیاناتی صورت گرفته است، لذا قطعا این موضوع دستورکار جلسات آتی ما خواهد بود.»
حشمتالله فلاحتپیشه:
باید در مقابل آمریکا، ابزارها و رفتارهایش مقابلهبهمثل کنیم
حشمتالله فلاحتپیشه، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی درباره اظهارنظر اخیر محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه در گفتگو با نشریه آلمانی اشپیگل گفت: «معتقدم فضای فکری وزیر امور خارجه ما و رئیسجمهور آمریکا به کلی دو فضای فکری متفاوت است. ظریف میخواهد در یک فضای فکری واقعگرایانه اظهارنظر کند، ولی فضای فکری ترامپ یک فضای توهمی و خیالی است. ترامپ هنوز در یک فضای متوهمانه به سر میبرد، واکنشهای عقلانی به هیچ پدیدهای ندارد و حتی نتوانسته بپذیرد بزرگترین حقارتهای آمریکا در زمان او، در طول چند دهه اخیر به ایالاتمتحده تحمیل شد. در واکنش به اظهارنظر ظریف دیدیم که ترامپ چگونه رفتار کرد و نشان داد که همچنان در فضای غیرواقعی خود به سر میبرد. از اینرو معتقدم یکی از دلایل خنثیشدن سیاست خارجی او در سالیان اخیر به ویژه در قبال ایران هم همین موضوع است.»
او درباره انگیزههای محمدجواد ظریف از گفتگو با اشپیگل و بیان آن مواضع گفت: «رفتاری که آمریکاییها انجام میدهند، کاملا یک رفتار توام با مکر و حیله است ضمن اینکه ترور انجام میدهند، همزمان خود را بانی مذاکره نشان میدهند و لذا به نظرم صحبتی که ظریف مطرح کرد برای مواجهه با این رفتار بود. علاوه بر این معتقدم با وجود اینکه ایران پاسخ ترور شهید قاسم سلیمانی را در عینالاسد داد، طبق همان منطق مقام معظم رهبری، فقط زمانی میتوانیم بگوییم واکنش اصلی به اقدام ایالاتمتحده صورت گرفته که در آن زمان آمریکاییها از منطقه خارج شوند؛ بنابراین میتوان گفت بحث ظریف بدینمعنا نیست که ایران راهبرد خود را برای خروج آمریکاییها از منطقه کنار گذاشته است.»
استاد دانشگاه علامهطباطبایی در توضیح چگونگی مواجهه دستگاه دیپلماسی با مسائل این روزهای فضای بینالمللی و درگیریهای ناشی از اقدامات آمریکا گفت: «ما امروز با دو جهان متفاوت مواجه هستیم؛ یک جهان، جهانی است شامل آمریکا، صهیونیستها و مرتجعین که ویژگی اصلی آنها رادیکالیسم است و یک قسمت جهان، جهانی است که نگران اتفاقات آتی دنیا و برخی کشورهای آن است. اینها هرچند ممکن است در رفتار با آمریکا خنثی باشند، ولی نگرانیهای جدی دارند. از اینرو نوع رفتار ایران با این دو جهان باید متفاوت باشد. در مقابل دسته اول که همان رادیکالها هستند و در مقابل ابزارها، رفتارها و حتی لحن سخنهایی که به کار میگیرند باید عین همان رفتارها را از خود نشان دهیم، یعنی اگر بخواهند بترسانند باید بترسانیم. اگر رفتاری میکنند مقابلهبهمثل کنیم و..»
فلاحتپیشه با بیان اینکه آمریکا تلاش میکند «رفتاری یکنواخت از ایرانیان در مواجهه با همه کشورهای دنیا به نمایش بگذارد» گفت: «نباید اجازه دهیم آمریکا کشورهای دنیا را در مقابل ایران مرعوب کند، بنابراین در قبال این بخش از دنیا باید رفتاری متفاوت از دستهاول پیش بگیریم و کماکان به دنبال دیپلماسی باشیم، دقیقا به همان شکلی که رهبر انقلاب در سخنرانی خود (در ۱۹ دیماه) عنوان و دشمنان واقعی ما را از دیگر کشورها جدا کردند.»
دونالد ترامپ که در هفتههای اخیر زیر فشار سنگین داخلی و بینالمللی است از اظهارنظر محمدجواد ظریف درباره مذاکره با آمریکا برای رهایی از وضع موجود بهره برد
پاسگل به ترامپ
«خواهیم دید چه اتفاقی خواهد افتاد؟» این تکهکلامی است که دونالد ترامپ در موضوعات حساس بینالمللی بارها و بارها از آن کمک گرفته است تا جواب مشخصی به سوال خبرنگاران ندهد. بخشی از این پاسخ شاید در چارچوب تئوری «مرد دیوانه» قابل تفسیر باشد، اما بخش دیگر آن به سیاست خارجی پاندولی و زیکزاکی دولت او بازمیگردد. ترامپ تا به حال ناکامترین رئیسجمهوری آمریکا در حوزه سیاست خارجی بوده و عملا تمام متحدان آمریکا را سرخورده کرده است. جدا از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که چارهای جز تبعیت از دستورات آمریکا ندارند، اروپا دیگر متحد دیرینه آمریکا نیز در تلاطم تصمیمات ترامپ گرفتار شده و برای رهایی از این وضعیت حتی صحبت از تشکیل یک ارتش اروپایی مجزا کرده است. در حوزه داخلی هم وضعیت او متفاوت نیست. او نخستین رئیسجمهوری استیضاحشدهای است که برای پیروزی مجدد در انتخابات شرکت میکند. نشریه هیل روز گذشته نوشت از دوران جرالد فورد که برای دور دوم انتخابات در رقابتها شرکت کرده و شکست خورده بود، ترامپ پایینترین میزان محبوبیت را در آمریکا داشته است. از طرف دیگر میزان مخالفت عمومی با ترامپ در سومین سال حضور وی در کاخ سفید ۹/۵۳ درصد بود، یعنی او تنها رئیسجمهوری است که میزان نامحبوبیتیاش بیش از ۵۰ درصد است. این درحالی است که کارشناسان امور سیاسی معتقدند محبوبیت ترامپ احتمالا از این ارقام هم که موسسه گالوپ اعلام کرده، کمتر است. ترامپ با این وضعیت، در حال حاضر تحت شدیدترین فشارهای داخلی و بینالملی است. در داخل آمریکا، بخشی از دموکراتها با استیضاح ترامپ در مجلس سنا در حال بازی با حیثیت او هستند و بخش دیگرشان نیز در جریان رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری، برایش تیغ کشیدهاند. در عرصه بینالملل فعالیتهای هستهای مجدد ایران و شکست مذاکرات با کرهشمالی فشارها بر او و راهبرد فشار حداکثریاش را افزایش داده است. در غرب آسیا نیز جنایت فرودگاه بغداد، هزینه سنگینی برای آمریکا در پی داشته و جدا از کشتههای عینالاسد که حداقل ۳۴ سرباز ضربه مغزی شدهاند؛ پارلمان عراق حکم به اخراج آمریکاییها داده است و گروههای مقاومت اعلام کردهاند از آمریکا انتقام خواهند گرفت. برآیند این وضعیت نشان میدهد ترامپ در هیچیک از مولفههای اثرگذار سیاست خارجی خود موفق عمل نکرده است. او و تیم سیاست خارجی دولتش، اما در کلام، خود را پیروز میدان میدانند و مدعی ایجاد یک بازدارندگی سهجانبه (سیاسی، اقتصادی و نظامی) علیه ایران شدهاند. سیاست خارجی ترامپ در غرب آسیا قفل شده است و او تنها در صحبتهایش میتواند از موفقیت خود سخن بگوید. در چنین شرایطی، بخشی از گفتوگوی اخیر محمدجواد ظریف با نشریه آلمانی اشپیگل، پیرامون مذاکره با آمریکا، فرصت خوب و پاس گل قابلاعتنایی برای ترامپ بود تا او با یک توئیت انگلیسی و فارسی آنچه را درخواست مذاکره ایران با آمریکا میداند، رد کند. سیاستهای ترامپ در غرب آسیا، به بنبست کشیده شده و او در چنین شرایطی برای نشان دادن موفقیتِ (!) سیاستهایش به هر ابزاری چنگ میزند. در چنین شرایطی انتظار میرود، تیم سیاست خارجی ایران به جای ادبیات منفعلانه، به بیان واقعیتهای سیاست خارجی بپردازد؛ واقعیتهایی که منجر به شهادت سپهبد قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس شد. در این گزارش به بررسی وضعیت شکننده دونالد ترامپ در حوزه داخلی و بینالمللی و همچنین ناکامی او در سیاست فشار حداکثری علیه ایران پرداخته شده است.
استیضاح در سنا
از هفته گذشته پرونده استیضاح (محاکمه) دونالد ترامپ در سنای آمریکا آغاز شد. ترامپ پیش از شروع فرآیند استیضاح در سنا، بهقدری از این اتفاق ناراحت بود که عبارات بسیار «حرامزاده» را درباره خودش به کار برد. او شاید به مدد ۵۳ سناتور جمهوریخواه از بند استیضاح جان سالم به در ببرد، اما دموکراتها میخواهند ترامپ را بیحیثیت کنند تا در انتخابات ۲۰۲۰، مهر پایان بر حضورش در کاخ سفید بزنند. دموکراتها در پروسه استیضاح ترامپ، هر چه میخواستند گفتند و هر کار که میخواستند کردند، اما در رایگیریها موفقیتی کسب نکردند. برخلاف ظاهر بیروح ترامپ، درون او خشم و خشونت بیوصفی از استیضاحش جاری است. ترامپ آنگونه که آدام شیف، رئیس کمیته اطلاعاتی مجلس نمایندگان آمریکا در جلسات استیضاح در مجلس سنا گفته، «سناتورهای جمهوریخواه را در صورت رای به برکناریاش تنبیه خواهد کرد و سر آنها را خواهد برید.» تهدید ترامپ به بریدن سر سناتورهای جمهوریخواه نشان میدهد رئیسجمهور آمریکا به آخر خط رسیده است و چیزی برای از دست دادن ندارد، بنابراین باید با برای بقا بجنگد. ترامپ که به دلیل افشاگری یک مامور اطلاعاتی در حال محاکمه است، این نگرانی را دارد که در روزهای آتی بار دیگر با افشاگریهای جدیدی از سوی نهادهای اطلاعاتی آمریکا و رسانهها روبهرو شود. وضعیت ترامپ در بین افکار عمومی نیز تعریفی ندارد بر اساس نظرسنجی امرسون، در روزهای ۲۱ تا ۲۳ژانویه (یکم تا سوم بهمن)، ۵۱درصد مردم آمریکاخواهان عزل او هستند. در مجموع او در داخل آمریکا با فشار سنگین افکار عمومی و آنچه در سنا میگذرد، مواجه است. این فشار علاوهبر ترامپ، دولت او را نیز احاطه کرده است تا جایی که مایک پمپئو اواخر هفته گذشته در پاسخ به سوال یک خبرنگار درباره «پرونده اوکراین» در دفتر کارش بر سر او فریاد کشیده است.
بازنده در انتخابات ۲۰۲۰
وضعیت دونالد ترامپ در نظرسنجیها و در میان طرفهای سیاسی در سطحی نیست که بشود آن را خوب یا حتی بد نامید. او وضعیتش را به حد بحرانی رسانده است. دموکراتها که در سال ۲۰۱۶ علیرغم داشتن چهارمیلیون رای بیشتر، نتیجه را به رقیب خود واگذار کردند حالا دیگر از انتخابات ۲۰۲۰ تفسیری در حد رقابت ندارند. دموکراتها و دیگر جریانات سیاسی آمریکا و اقشار این کشور ترامپ را مانند ۲۰۱۶ دیگر رقیب نمیبینند و او را علنا دشمن تلقی میکنند. هیلاری کلینتون رقیب اصلی ترامپ در انتخابات ۲۰۱۶ هفتهگذشته اولویت آمریکا و جهان را «برکناری ترامپ از قدرت» اعلام کرده بود. این وضعیت نشان میدهد دموکراتها که حالا در میانه نبرد استیضاح با ترامپ قرار دارند، با اقدامات سیاسی خود نشان دادهاند دیگر حتی برای بیش از یکسال نیز تحمل ادامه یافتن قدرت ترامپ را ندارند، چه رسد به تمدید چهار ساله آن. ترامپ وضعیت خود را در کاخ سفید تحکیم کرده، اما در عرصه سیاسی و در میان افکار عمومی جایگاه خود را متزلزل کرده و حالا فشار سیاسی و افکار عمومی به دنبال متزلزل کردن قدرت ترامپ در کاخ سفید است. نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد کفه ترازو در میان افکار عمومی به نفع دشمنان ترامپ است. نظرسنجی دانشگاه «مانموث» در بازه زمانی ۱۶ تا ۲۰ ژانویه (۲۶ تا ۳۰ دی) نشان میدهد ۵۵درصد افکار عمومی آمریکا از ترامپ بهعنوان رئیسجمهوری نامحبوب یاد میکنند. در نظرسنجی شبکه «سیانان» که در روز ۲۲ ژانویه (۲ بهمن) برگزار شد و به پیشبینی انتخابات ۲۰۲۰ مربوط بود، ترامپ به ترتیب از بایدن، سندرز، وارن، بوتجیج، مایک بلومبرگ شهردار پیشین نیویورک و ایمی کلوبوچار سناتور مینهسوتا، به ترتیب ۹، ۷، ۵، ۴، ۹ و ۳ درصد عقب مانده بود. درصورتی که ترامپ با هریک از ۶ نامزد اصلی دموکراتها در انتخابات روبهرو شود، در آرای عمومی بازنده خواهد بود.
مخفیکاری در عینالاسد
آمریکا دقیقا تا الان به زخمی شدن ۳۴ نظامی خود در حمله موشکی ایران به عینالاسد اعتراف کرده است. رئیسجمهور و وزیر دفاع آمریکا در روزهای ابتدایی مدعی شده بودند حملات ایران هیچگونه تلفاتی نداشته است. با این حال ۹ روز پس از حمله ایران، در روز ۲۷ دی زخمی شدن ۱۱ سرباز را در عینالاسد تایید کردند. مقامات پنتاگون در واکنش به رسانهها اعلام کردند خود آنها نیز روز قبل متوجه این تعداد تلفات شدهاند. آنچه مشخص نیست این مساله است که چرا این ۱۱ نفر پس از گذشت یک هفته از حملات دچار مصدومیت شدهاند و چرا این تعداد در دوهفته پس از حمله به ۳۴ تن افزایش یافته است؟ در حالی که اگر آنها واقعا دچار ضربه مغزی شده باشند، از همان دقایق ابتدایی اثرات آن با فریادهای قطعنشدنی از سر درد مشخص میشود. این پنهانکاری باعث شده است ترامپ که پس از حملات ایران در توئیتی وضعیت را خوب خوانده بود و در کنفرانس خبری خود نیز مدعی صدمه ندیدن سربازان آمریکایی شده بود، بهشدت از سوی سیاستمداران، رسانهها و مردم آمریکا تحت فشار قرار بگیرد. ترامپ برای توجیه پنهانکاریاش به خبرنگاران گفته بود این افراد تنها سردرد گرفتهاند. یک پزشک آمریکایی که در عراق به ارتش آمریکا خدمت کرده است با رد ادعای ترامپ گفته بود هیچکس به خاطر سردرد به درمانگاه لاند استول در آلمان فرستاده نمیشود. درباره تعداد کشتهها دولت ترامپ همچنان پنهانکاری میکند، ولی افشای بخشی از مصدومان حمله ایران، باعث شده نامزدهای دموکرات انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نیز از فرصت پنهانکاری ترامپ برای ضربه زدن به او استفاده کنند. سناتور الیزابت وارن در این باره در صفحه توئیتر خود نوشت: «ترامپ به درگیری با ایران دامن زد و سپس سربازان مصدوم شده ما را پنهان کرد و کماهمیت نشان داد. این وحشتناک است.» جو بایدن نیز در صفحه توئیتر خود نوشت: «نظامیان آمریکایی که در حمله موشکی ایران آسیب دیدهاند برای مصدومیت ملایم مغزی تحت معاینه قرار دارند، اما برای ترامپ این فقط سردرد است. ما به رئیسجمهوری نیاز داریم تا به نظامیان ما احترام بگذارد.»
درگیریهای توافقی
ترامپ تقریبا اغلب رویهها و حتی توافقات دولتهای پیشین بهخصوص دولت باراک اوباما را کنار گذاشته است. او از توافقاتی خارج شد که اغلب آنها پس از چندین سال، به توافق نهایی منجر شده بودند. توافق اتمی با ایران پس از ۱۲ سال مذاکره و پیمان تجاری اقیانوس آرام یا شراکت ترنس-پسیفیک پس از هفتسال مذاکره به دست آمده بودند تنها دو نمونه از توافقاتی است که ترامپ از آنها خارج شده است. مشکل البته تنها در خروجهای رئیسجمهور آمریکا نیست بلکه او به دنبال تصمیم بر خروج از یک توافق، ادعا میکند که به دنبال مذاکره با توافقی بهتر از توافق قبلی خواهد رفت. این ادعاهای ترامپ، اما تاکنون با موفقیتی نهایی روبهرو نشده است. پیمان نفتا و جنگ تجاری با چین گرچه در مراحل ابتدایی به توافقاتی منجر شده است، اما به دلیل حلوفصل نشدن اختلافات کلی در تنظیم توافقات اولیه کارشناسان این توافقات را مانند آتشبس و نه یک توافق میدانند. ترامپ برخلاف آنچه تصور میکرد در سه سال گذشته در هیچپروندهای به موفقیت دست پیدا نکرده است. شاید تنها موفقیت او را بتوان خروج از پیمانها و نابودی میراث گذشتگانش دانست. مقامات سابق و کارشناسان بینالمللی، اقدامات او را باعث انزوای آمریکا و دور کردن متحدان این کشور از آمریکا دانستهاند. بهعنوان نمونه عربستان و امارات به جای آمریکا، متمایل به روسیه و چین شدهاند. رفتارهای ترامپ نهتنها به آمریکا منفعتی نرسانده که منافع دو قدرت بزرگ یعنی چین و روسیه را تضمین کرده است تا جایی که امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه از گفتگو با روسیه و افزایش تعاملات با این کشور سخن گفته بود.
نحوه مواجهه ترامپ با ایران