به گزارش«رهوا».در بخشی از این گزارش آمده:
* بار دیگر یک خانواده ایرانی در راه مهاجرت از سرزمین مادری خود جان باختند و اینبار هم یکی اهالی سردشت به سوگ عزیزی نشستند. زن جوانی در مقابل چشمان همسر و فرزندانش در اولین لحظات رسیدن به مقصد از شدت خستگی جان باخت. در این گزارش روایت کامل ماجرا و علل بروز پدیده مهاجرتهای سریع و قاچاقی در مناطق کردنشین مورد بررسی قرار گرفته است.
* در کمتر از یک سال دو خانواده ایرانی کُرد در راه مهاجرت از ایران دست از جان و مال شسته و راهی خارج از کشور شدند. خانوادههایی که آنقدر خود را در وطن غریب میدانستند که ترجیح دادند با سرعت، اندکی پولی جمع کرده و از راههای غیررسمی و با کمک گرفتن از قاچاقبرها خود را به اروپا برسانند و خطرات آن را نیز به جان بخرند. اول نوبت خانواده ایراننژاد بود که در این مسیر تمامی اعضای خود را از دست داد. این روزها هم خانواده ابراهیمنژاد با مرگ دلخراش مادر خانواده در مسیر مهاجرت سوگوار شدند. خانوادههایی که هر دو اهل سردشت از توابع آذربایجان غربی بودند.
روایت مهاجرت خانواده ابراهیم نژاد
* سردار ابراهیمنژاد جوان ۳۴ ساله اهل شهر ربط از توابع شهرستان سردشت واقع در آذربایجان غربی ۳ سال پیش تصمیم میگیرد همراه با خانواده از ایران مهاجرت کند. سردار کارگر است و هر روز هم شرایط یافتن کار برای او سختتر میشود. عزم رفتن میکنند به امید رسیدن به زندگی بهتر و در آرامش. خانه و زندگی را میفروشد و از راههای غیررسمی عازم ترکیه میشود. این خانواده کُرد مدتی در آنجا میمانند و زندگی میکنند تا اینکه همین روزهای اخیر تصمیم میگیرند عازم یونان شوند و لابد از آنجا هم راهی اروپا.
* به گفته برخی آشنایان پول زیادی هم در بساط خانواده نمانده و آنچه هست باید برای آینده و زمان استقرار در کشور موردنظر پسانداز شود. پس سردار با خانواده ۴ نفرهاش به همراه گروهی از مهاجران دیگر پای پیاده راهی یونان میشوند، خانواده چند روزی از وضعیت سردار و خانوادهاش بیخبر است.
* مهری مادر ۳۰ ساله خانواده در حالی که به مدت ۳ روز و در ساعات طولانی در جنگل پیادهروی کرده است آنهم در این شرایط گرمای هوا کمکم توانش را از دست میدهد و بعد از رسیدن به یونان از پا میافتد به نحوی که حتی توان خوردن آب و غذا هم ندارد. هیچ کمکی نیست. همراهان هم با مشاهده حال وخیم مهری و معطل شدن خانواده در مسیر آنها را ترک میکنند.
* سردار به زبان انگلیسی و یونانی مسلط نیست پس توان کمک گرفتن از سازمانهای امدادی یونان را هم ندارد. صبح با برادر همسرش تماس میگیرد و ماجرا را تعریف میکند نگران و مضطرب است. تلاش او برای کمک به همسر جوانش فایدهای ندارد و مهری از شدت خستگی و احتمالا گرما حوالی بعدازظهر روز دوشنبه ۲۴ خرداد در مقابل چشمان نگران همسر و فرزندان کوچکش دچار ایست قلبی شده و جانش را از دست میدهد.
* مرد جوان پیکر همسرش را به دوش میکشد آنها عهد بستهاند که تا همیشه کنار هم باشند پس این مرحله را هم باید با هم طی کنند. کودکان هم دردناکترین صحنه را شاهد هستند، اما آنقدر کوچک هستند که دقیقا نمیدانند چه حادثه تلخی رخ داده است. سردار کیلومترها راه را در حالی طی میکند که پیکر بیجان همسر جوانش را بر دوش میکشد. سرانجام کنار جاده میرسد اینبار کمک میآید، اما به شدت دیر. خودرویی با دیدن شرایط این خانواده متوقف شده و با پلیس تماس میگیرند.
* سردار تصمیم میگیرد به راه خود ادامه دهد. مهری جانش را از دست داده و به رسیدن به مقصد شاید تنها راهی باشد که نشان دهد جان او بیجهت از دست نرفته است.
* آنطور که میگویند سردار ابراهیمزاده و دو فرزندش اکنون به کمپ «فلایکو» در خاک یونان و در مرز بلغارستان فرستاده شدهاند و شرایط روحی بسیار بدی را پشت سر میگذارند. بهویژه ۲ فرزند خانواده مدام بهانه مادر را میگیرند. در میان غریبهها بدون حضور مادر، مادربزرگ و پدربزرگ و هر کسی که بتواند مرهمی بر زخمشان باشد آنجا در کمپ تنها پناه این دو کودک پدری است که در سوگ نشسته و قطعا با به دوش کشیدن پیکر همسرش شرایط روحی بدتری را هم تحمل میکند.
* در حال حاضر، اما این خانواده نه تنها سوگوار که دل نگرانند. پیکر مهری در یکی از سردخانههای یونان باقی مانده و سردار تصمیم گرفته که مهری را برای خاکسپاری به زادگاهشان بفرستد، اما شرکتهایی که باید کار حمل و نقل جسد مهری به ایران را انجام دهند مبالغ هنگفتی پول طلب میکنند که پرداخت آن از عهده سردار خارج است. حالا در سردشت همه درصدد جمعآوری پول برای بازگرداندن پیکر مهری به سرزمین مادری هستند؛ ارتباطاتی با برخی از مسئولان شهر گرفته شده است، اما هنوز این کار به انتها نرسیده و حکایت این خانواده همچنان باقی است.
* اما سردشت داغهای دیگری نیز از مرگ جوانانش در سینه دارد. جوانانی که در آرزوی به حق برای داشتن زندگی بهتر و در فرار از تنگناها و ناکامیهای تلخ و مکرر سرزمین مادری در مسیر مهاجرت جانشان را از دست دادهاند. هنوز یکسال هم از مرگ دردناک خانواده ایراننژاد در آبهای فرانسه نمیگذرد.
نبود شغل عامل اصلی مهاجرت مردم سردشت
* در آن زمان کمال حسین پور نماینده سردشت که پیگیر بازگرداندن اجساد این خانواده به کشور بود گفته بود: تاکنون بیش از هزار نفر از مردان و زنان جوان سردشتی از کشور مهاجرت کردهاند. بیشتر این مهاجران را مردان و حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد را مردمی تشکیل دادهاند که به صورت خانوادگی اقدام به مهاجرت کردهاند و طی ۵ ماه بالغ بر هزار نفر از مردم این شهرستان مهاجرت کردهاند.
* او نبود شغل و امکانات رفاهی درمانی در اولین شهر شیمیایی جهان و کمتوجهی به معیشت مردم این شهر را عامل اصلی این مهاجرتها دانسته و عنوان کرده بود: مردم نیاز به شغل دارند و شرایط به گونهای شده که مردم مانند آقای رسول ایران نژاد که جان خود و خانوادهاش از دست رفت، هرچه دارند میفروشند و با کمک قاچاقچیان کشور ترکیه به این کشور رفته و از آنجا راهی اروپا میشوند.
دلایل افزایش مهاجرت
دکتر کامل دلپسند جامعهشناس توسعه اجتماعی و استاد دانشگاه میگوید:
* در مهاجرت، پدیدهای به نام دافعه از مبدا و جاذبه مقصد وجود دارد. دافعه مبدا به لحاظ زیست شهروندی در ایران برای تمام افرادی که در ایران قصد مهاجرت دارند صدق میکند و مجموعه عواملی از دافعه مبدا افراد را به سوی مهاجرت از کشور سوق میدهد، از سوی دیگر جاذبه مقصد هم نقشی تعیینکننده در میل و رغبت افراد به مهاجرت دارد.
* کشورهای کانادا، آمریکا، استرالیا و برخی کشورهای اروپایی از مناطقی هستند که جاذبه زیادی داشته و ایرانیهای تمایل زیادی به مهاجرت به این کشورها دارند. بالا بودن شاخصهای توسعهای، شاخصهای انسانی و شاخصهای حمایت اجتماعی در این کشورها به شکلی است که هر انسانی علاقه دارد که در کشور خودش هم چنین مواردی وجود داشته باشد و به همین میزان از تنعم اقتصادی، رفاهی، امنیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را برخوردار باشد.
* (با بیان اینکه در سردشت کوهی از مشکلات اقتصادی و اجتماعی را داریم که فشار آن روی مردم محلی است): این کوه مشکلات یا خود را به صورت آسیبهای اجتماعی نشان داده و وارد گودال تولید بسیاری از ممنوعیتهای اجتماعی شده است، یا اینکه خود را به صورت خودکشی یا مهاجرت نشان میدهد.
* تا زمانی که سردشت به عنوان مهاجرفرستترین شهر جزو بدنه مورد توجه برای ایجاد تبعیض مثبت نشود تمام چالشهای اجتماعی از قبیل مهاجرت، کولبری، خودکشی و … تداوم خواهد داشت.
* وقتی در نگاه ما رویکرد این است که یک خانم مجری میگوید آنهایی که دوست ندارند، بروند نباید انتظار زیادی از جامعه داشت. وقتی با من اینگونه صحبت میشود آیا نباید انتظار داشت فردی که در نقطه صفر مرزی زندگی کرده و مجبور است برای تداوم زندگی به کولبری و … روی آورد، از ایران مهاجرت کند.
https://rahva.ir/?p=21879