مجله خبری«رهوا».«حمله به مباني و نهادهاي انقلاب از جمله سپاه پاسداران، شوراي نگهبان، جوانان حزباللهي و روحانيون انقلابي از جمله روشهاي بيگانگان… براي تهي شدن نظام از عناصر دروني قدرت است»، اين يکي از مهمترين بخشهاي سخنان مقام معظم رهبري در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري است.
مقام معظم رهبري در حالي در اين ديدار سپاه پاسداران، شوراي نگهبان و جوانان و روحانيون انقلابي و حزباللهي را از جمله عناصر قدرت جمهوري اسلامي ايران ميدانند که طي ۳۷ گذشته تمرکز اصلي دشمن جهت تخريب و به چالش کشيدن انقلاب اسلامي روي اين نهادها و جريانهاي انقلابي بوده است؛ جريان غربگراي داخلي هم موازي با تحرکات دشمنان بيروني بخش مهمي از تمرکز خود را جهت تخطئه کارکرد نيروها و نهادهاي انقلابي متمرکز کرده و همواره جهت تضعيف آن قدم برداشته است. در طول سالهاي حاکميت دوم خرداد، ميتوان موارد متعددي را جستوجو کرد که در آن تئوريسينهاي اين جناح با «پروندهسازي» و «اتهامافکني» تلاش کردند جناح مؤمن و انقلابي جامعه را به چالش کشيده و آنها را «خشونتطلب»، «اقتدارگرا» و «تماميتخواه» نامگذاري کنند.
حزباللهيها مساوي با خشونتگرا به جامعه معرفي شوند
نظريهپردازان اين طيف در کنار هدف ذکر شده هدف مهم ديگري مبني بر «حمله به نهادهاي انقلابي و وابسته به نظام» را هم مورد توجه قرار داده و با عملياتي چند وجهي به نبرد در اين حوزه روي آوردند.
«جريان دوم خرداد در سال ۷۷ در ماجراي قتلهاي زنجيرهاي، وزارت اطلاعات را مورد هجمه قرار داده و آن را به شدت تضعيف کرده»، «در اوايل سال ۷۸ در ماجراي غائله مشکوک کوي دانشگاه به سراغ نيروي انتظامي رفت و اين نهاد را سيبل حملات خود قرار داده»، «در همين سال بازي ترور حجاريان آن هم توسط سعيد عسگر که اصلاحطلبان سعي داشتند وي را يکي از فعالان بسيج نشان دهند جهت تخطئه نيروهاي بسيج و سپاه» و «پروژه نوارسازان جهت تخريب وجهه نيروهاي حزباللهي» همگي با دو هدف «حمله به نيروهاي مؤمن و وفادار به انقلاب» و «تخريب نهادهاي وابسته به نظام» صورت گرفته بود.
اين روند در طول سه سال اخير هم به روشهاي ديگري دنبال شده است و جريان تجديدنظرطلب و حاميان آن تلاش داشتند به بهانههاي مختلف از يکسو نهادهاي معتمد انقلاب را مورد تخريب قرار داده و از سوي ديگر نيروهاي حزباللهي و متدين جامعه را مورد تخطئه قرار دهند. به عنوان نمونه شخصيتها و رسانههاي وابسته به طيف جريان غربگرا با موجسواري روي اخبار مربوط به اين حوادث تلاش ميکنند جريان انقلابي جامعه را متهم به تندروي کرده و اين اقدامات خلاف اخلاق و انسانيت را به پاي جريان متدين جامعه بنويسند. آن هم در شرايطي که رهبر معظم انقلاب اسلامي در همان بستر زماني در ديدار مسئولان نظام ميفرمايند: «من ميبينم در صحنه سياسي کشور؛ با شعار اعتدال، با شعار پرهيز از افراط، سعي ميکنند جريان مؤمن را کنار بزنند.»
در طول انتخابات برگزار شده پس از رحلت حضرت امام (ره) هم بارها تكرار شده كه شخصيتها و رسانههاي وابسته به جماعت تجديدنظرطلب اقدامات و عملكرد شوراي نگهبان را زير سؤال برده و در مسير سلب اعتماد عمومي نسبت به نهادهاي انقلابي و از جمله شوراي نگهبان قدم برداشتهاند.
تخطئه شوراي نگهبان با هدف زير سؤال بردن مردمسالاري ديني
مجمع روحانيون مبارز به عنوان مهمترين تشکل سياسي جريان غربگرا در خبرگان دوم تلاش كرد رد صلاحيت برخي از افراد وابسته به خود را توطئه شوراي نگهبان قلمداد كرده و در انتخابات هفتم مجلس نيز جريان تجديدنظرطلب در اعتراض به ردصلاحيت برخي از عناصر تندرو خود حكم به تعطيلي مجلس ششم داد. در انتخابات دهم رياست جمهوري شبيه همين رويكرد اتخاذ شد و وابستگان به اين جريان در قالب كميته صيانت از آراي ستاد آقايان هاشميرفسنجاني، موسوي و كروبي، پنج ماه پيش از برگزاري انتخابات مقدمات برپايي فتنه ۸۸ را کليد زدند.
اين در شرايطي است كه تجربه برگزاري ۳۲انتخابات در طول سالهاي عمر انقلاب اسلامي نشان داده است كه حضور مؤثر شوراي نگهبان در حفاظت از قانون و نگهباني از آراي مردم توانسته است همواره موجي از اميد و شور حضور را در ميان جامعه رأيدهندگان در ايران اسلامي ايجاد كند. اميدي كه همواره منجر به مشاركت بالاي مردم در انتخاباتهاي ايران شده و در هر انتخابات جديد نيز بشارتدهنده حضوري گستردهتر به دوستان و دشمنان انقلاب اسلامي است. نگاهي به كارنامه شوراي نگهبان نشان ميدهد كه ساختار روشمند و خردورز اين شورا توانسته همواره با اجراي بدون سليقه و بدون اعمال قوانين كشور منظرهاي را در پيش روي دوستان و دشمنان ايران اسلامي قرار دهد كه در آن، قانون همواره بيكم و كاست اجرا ميشود و مردمسالاري ديني نيز از تمام عناصر بروز خود برخوردار است. دو مقولهاي كه بايد اذعان كنيم اگر گاهي شاهد حملههاي شديد و پروندهدار عليه شوراي نگهبان هستيم، بايد انگيزههاي آن را در وجود همين دو عامل يعني اجراي بيكم و كاست قانون و فراهم آوردن بسترهاي مردمسالاري ديني توسط شوراي نگهبان جستوجو كنيم.
سپاهي که بايد مستمراً تخريب شود
نقشآفريني سپاه پاسداران در حفظ و حراست از ارزشها و دستاوردهاي انقلاب اسلامي، باعث شد كه تخريب و تهاجم به اين نهاد از روزهاي نخستين شكلگيري آن همواره خط ثابت فعاليتهاي دشمنان انقلاب باشد و در سالهاي اخير رويکردي جريان متمايل به غرب در داخل کشور باشد.
جريان تجديدنظرطلب طي سالهاي ۷۶ تا ۸۴ براي عملياتي كردن هدف غايي كه همان براندازي نظام بود غائلههايي نظير حوادث كوي دانشگاه و قتلهاي زنجيرهاي را پيادهسازي كرد تا ضمن زمينگير كردن سپاه براي نقشآفريني در عرصههاي فرهنگي و اجتماعي، نظام را هم دچار استحاله كند. موج ديگر هجمه عليه سپاه و بسيج در اين مقطع زماني در حادثه كوي دانشگاه و انتشار نامه سرداران عاليرتبه سپاه پاسداران و فرماندهان جنگ به خاتمي شكل گرفت. در اين موضوع هم سپاه ضمن تحمل حجم گستردهاي از تخريب، متهم به دخالت در امور سياسي و زمينهسازي براي انجام كودتا شد. در ماجراي ترور سعيد حجاريان نيز تخريب به شدت افزايش يافت و غائلهآفرينان تمام نهادهاي امنيتي و نظامي را به دست داشتن در اين حادثه متهم ميكردند.
تضعيف نظام با تخريب عناصر قدرت انقلاب
همانطور که رهبر معظم انقلاب اسلامي هم فرمودند هدف اصلي نظام سلطه و جريان غربگراي داخلي از فشار به نيروهاي مؤمن و انقلابي و تلاش براي تخريب نهادهاي وابسته به حاکميت «هزينهزايي براي نظام و فشار به حاکميت اسلامي» است؛ هدفي که علويتبار از تئوريسينهاي حزب مشارکت در رابطه با قتلهاي زنجيرهاي در آن سال بيان ميکند و هدف اصلي اتهامزنيها را کاربرد اهرم فشار در مقابل نظام ميداند: «ما در واقع به عنوان يک اهرم فشار از آنها استفاده ميکنيم والا اينها تحليلي است يا براساس اطلاعات شفاهي است و اين حربهاي است که اگر از ما گرفته شود يا به دادگاه کشيده شود، ديگر قادر به اثباتش نيستيم.» به باور نظريهپردازان اين جبهه، استحاله و فروپاشي حاكميت ديني، مستلزم ايجاد انفعال و سلب اعتماد ملي از نهادهاي منسوب به رهبري نظير صداوسيما، شوراي نگهبان يا سپاه پاسداران است. به همين دليل برخي مطبوعات هواخواه ليبراليسم و تجديدنظرطلب درصدد برآمدند با متهم كردن سپاه به خشونت، كودتا و ترور، آن را به عنوان يك نيروي سركوبگر به افكار عمومي معرفي كرده يا شوراي نگهبان را متهم به سليقهگري و تبعيضمحوري در مورد نامزدهاي انتخاباتي نموده و صداوسيما را آلوده به نگاههاي حزبي و جناحي كنند.