محمد اسماعیلی
۱- تنها چند ساعت بعد از ترور شهید فخریزاده، ایدهای تحت عنوان «تعلیق انتقام» با عملیات روانی- رسانهای گسترده به راه افتاد که ترور شهید فخریزاده صرفاً اقدام طیف تندرو صهیونیست– امریکایی و برخلاف فضای جدید حاکم بر دستگاه دیپلماسی دولت بایدن است و به دلایل متعدد از جمله مشکلات داخلی نباید به «دام توطئه» طرف مقابل افتاد!
مبلغان این قرائت «اصل ترور» را تا حدودی نکوهش کرده، اما معتقدند اقدام متقابل، همسطح و متوازن نباید مصلحتی بزرگتر به نام «مفاهمه با دولت بایدن و اروپا» را به مخاطره بیندازد؛ به همین دلیل به «محکوم کردن رسانهای ترور»، «نامهنگاریهای ویترینی با سازمانهای بینالمللی» و «دعوت کردن کشورهای اروپایی به اعلام برائت از ترور» بسنده میکنند.
بدیهی است که نمیتوان صرفاً با ارسال نامه به شورای امنیت، انتشار بیانیه و پیام تسلیت، از تکرار حوادث مشابه جلوگیری کرد، بلکه آنچه از تکرار ممانعت میکند شناسایی بسترهای امنیتی، اطلاعاتی، اقتصادی و اجتماعی است که ترور بر پایه آن شکل گرفته است. ترور شهید فخریزاده بر بستر ۱- نفوذ اطلاعاتی- امنیتی و ۲- اقتصادی– معیشتی روی داده است.
۲- جاناتان شانزر، معاون ارشد تحقیقات بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD) در واکنش به ترور شهید محسن فخریزاده میگوید: «اگر یکی از رهبران ایران بودم، خودم را برای چیزهای بیشتری آماده میکردم؛ ظاهراً کسی دست آنها را خوانده است. اصطلاحی که شنیدهام این است: تسلط اطلاعاتی کامل!» اگر چه بخشی از چنین ادعایی بلوف است، اما بدیهی است که بخش مهمی از این اشراف اطلاعاتی بهدلیل گسیل دادن افرادی به مراکز تصمیمگیری و تصمیمسازی کشور توسط موساد، سیا و MI۶ است.
نفوذ به مراکز تصمیمگیر و تصمیمساز کشور طی هفتسال اخیر رشد قابل توجهی داشتهاست، کما اینکه طی این مدت بارها افراد و شبکههای داخلی مرتبط با سرویسهای جاسوسی دستگیر شدهاند، از جمله اینکه چندتن از اعضای تیم مذاکره کننده هستهای کشور نظیر عبدالرسول دری اصفهانی جاسوس غرب در مذاکرات بود و کماکان تلاش برای تطهیر دُری و دوستان ادامه دارد. جالب آنکه در مذاکرات سالهای۸۱ تا ۸۳ نیز تعداد قابل توجهی از جاسوسان مرتبط با پرونده هستهای آن دوره مانند سید حسین موسویان، مورد شناسایی و دستگیری قرار گرفتند.
طی هفتسال اخیر افراد دیگری نظیر کاووس سید امامی، سیامک و باقر نمازی، نزار زکا و جیسون رضائیان توانستند تا عالیترین مراکز اجرایی و دولتی نفوذ کرده و اطلاعات محرمانه کشور را در اختیار غربیها قرار دهند، هر چند استتار نفوذیها و تطهیر افراد مرتبط با شبکههای جاسوسی موساد و سیا و MI۶، گرههای امنیتی- اطلاعاتی جهت شناسایی این افراد و شبکهها را کورتر کرده است.
۳- پیش از این گفته شد این تلقی در غرب شکل گرفته که ایران به دلیل مشکلات ناشی از مدیریت اجرایی کشور در دوران پسابرجام، دچار بحرانهای مالی، اقتصادی، معیشتی و سیاسی است و در چنین بستری نمیتواند پاسخ مناسبی به اتفاقاتی اینچنینی بدهد. در واقع امریکا و صهیونیسم بهترین «زمان انجام عملیات ترور» را مقطعی در نظر گرفتهاست که بهدلیل برخی رویکردهای اجرایی، نارضایتی عمومی به بالاترین سطح خود رسیده و اقدامات تقابلی ایران به دلیل گرانی، تورم، رکود و بیکاری ممکن است از حمایتهای مردمی برخوردار نشود، در حالی که زیر ساخت امنیتی- اقتصادی انجام عملیاتهای پیچیده ضدایرانی مختلف از جمله ترور، تهدید و جنگ بهدلیل اهمال و فقدان مسئولیت پذیری (فراهم ساختن بسترهای امنیتی- اقتصادی) مسئولان اجرایی فراهم شده است و همین مسئولان تنها دو روز بعد از ترور شهید فخریزاده به بیان مواضع سرگرم هستند که به پیشگیری از اتفاقات مشابه نمیانجامد بلکه عین فرار از پاسخگویی است.
۴- رئیس دستگاه دیپلماسی کشور تنها چند ساعت بعد از ترور شهید فخریزاده در گفتوگویی به جای درخواست اقدام متقابل متوازن نظیر درخواست تعلیق بخشی از تعهدات برجامی ایران، صرفاً از اروپاییها میخواهد تا این ترور را محکوم کنند! و جالب اینکه اروپاییها تا به امروز هیچگونه عکس العملی به درخواست ظریف نداده و ترور را محکوم نکردهاند.
وزیر خارجه کشورمان در بخشی از گفتگو میگوید: «ترامپ شکست خورده، اما کماکان برخی در ایران به خاطر نگرانیای که دارند، از آن حمایت میکنند! آقایان شما از ترامپی حمایت میکنید که سردار سلیمانی را شهید کرده و هزاران ایرانی را کشته است.» این در حالی است که او در ۵ /۱۱ /۹۸ به اشپیگل میگوید: «ایران حتی پس از ترور سردار سلیمانی مذاکره با امریکا را نامحتمل نمیداند، به شرطی که تحریم را بردارد.» وی امروز، اما کمافی السابق و تنها چند روز بعد از ترور شهید فخریزاده همچنان از مذاکره با غرب سخن میگوید. ظریف در بخش دیگری از گفتوگوی خود به جای پاسخ به حفرههای امنیتی، حقوقی، سیاسی و اقتصادی که برجام برای کشور به ارمغان آورده است، بدون ارائه سند و مدرک قابل قبولی تیم قبلی مذاکرهکننده کشور را با اتهاماتی که میتواند شکاف اجتماعی کنونی را تعمیق بخشیده و از شکلگیری وفاق ملی بعد از ترور جلوگیری کند، به انعقاد قرارداد یکجانبه با آژانس متهم میکند، آن هم در حالی که ارائه اطلاعات محرمانه آژانس به مراکز جاسوسی غرب برای ترور شهید فخریزاده نقل محافل خبری است. ظریف در این گفتگو، بدون پذیرش هزینههای بهوجودآمده ناشی از برجام تمام تلاش خود را معطوف به اتهامافکنی علیه طیف منتقد خود قرار میدهد: «بعضی دوستان به امریکا گرا میدهند که با ما بهتر میتوانید کار کنید؛ ما که سکوت میکنیم، ولی دلیل نمیشود که متوجه این گراها نیستیم.»
وی نه تنها قائل به پاسخگویی نسبت به پیامدهای امنیتی- اقتصادی برجام که ناامنسازی محیط داخلی کشور یکی از آنهاست، نیست بلکه بعد از گذشت پنجسال از برجام هنوز نتوانسته نسبت به ضعفهای محتوایی و نگارشی برجام نظیر: «فقدان ضمانت اجرای طرف مقابل جهت اجرای تعهدات»، «پذیرفتن صلاحیت تامالاختیار شورای امنیت در رفع اختلافات و تفاسیر در متن برجام»، «تعهدات کلی، مبهم و قابل تفسیر امریکاییها در متن در مقابل تعهدات، عینی و متقن ایران»، «تفسیرپذیر بودن متن برجام»، «فرآیند غیرواقعی و یکجانبه بودن چهار مرحلهای رفع اختلاف برجام» و «کمتوجهی به مبادلات تجاری و اقتصادی که به وسیله دلار انجام میشود و ضرورت تصریح به چنین مسئلهای در متن برجام» پاسخ محکمهپسندی ارائه دهد و همچنان مشغول فرافکنی است.
https://rahva.ir/?p=20002