×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : جمعه, ۲ آذر , ۱۴۰۳  .::.   برابر با : Friday, 22 November , 2024  .::.  اخبار منتشر شده : 0 خبر
برزخی بودند و روزگار مردم را هم برزخی کردند
زينب شريعتي

به گزارش«رهوا».اصلاح‌طلبان طی ۲۴ سال گذشته، دو سوم دولت‌ها را در اختیار داشته‌اند، اما مانیفستی برای اداره کشور نداشته‌اند و گرچه اکنون و با شکست در سه انتخابات دو سال گذشته، یاد فقدان مانیفست افتاده‌اند و از «روزگار برزخی» خود می‌نویسند، اما گویا تغافل کرده‌اند که با این بی‌برنامگی‌ها روزگار ملت را هم برزخی کرده‌اند.
«روزگار برزخی اصلاح‌طلبان» این فقط یکی از تیتر‌های اصلی صفحه یک دیروز روزنامه شرق نیست، توصیف دقیقی از حال و روز کنونی اصلاح‌طلبان است. آن‌ها در سه انتخابات گذشته (مجلس ۹۸ و ریاست جمهوری و شورا‌های ۱۴۰۰) نتوانستند پایگاه رأی خود را پای صندوق بیاورند و هر سه انتخابات را باختند. این در حالی ا‌ست که طی هشت سال گذشته دولت و چهار سال مجلس و شورا‌ها را در اختیار داشتند و این فرصت را داشتند تا آنگونه که می‌خواهند کشور را اداره کنند. از قضا همین چگونگی اداره کشور توسط آنان باعث شد حامیانشان از آن‌ها رویگردان شوند و، چون به اصولگرایان هم اعتمادی نداشتند، پای صندوق‌های رأی حاضر نشوند. حالا اصلاح‌طلبانی که امکان سازماندهی پایگاه اجتماعی خود را از دست داده‌اند، از سویی کمتر فردی را دارند که هم شاخص باشد و هم بتواند شرایط کاندیداتوری را داشته باشد و ردصلاحیت نشود، پس چه باید بکنند؟ آن‌ها برای انتخابات اخیر نهاد اجماع اصلاح‌طلبی ساختند، اما گرچه ابتدا با هیاهوی بسیار و نمایش سیاسی آن را علم کردند، در ادامه نتوانستند اعتماد حامیان خود را جلب کنند. در نتیجه در روز‌هایی که مردم با امید به دولت جدید، منتظر روز‌های روشن هستند، جریان اصلاحات در سیاهی‌های مانده از عملکرد هشت ساله خود دست و پا می‌زند.
تیر خلاص بر شقیقه اصلاح‌طلبی
اظهارات صادق زیباکلام، کنشگر سیاسی اصلاح‌طلب دو روز پس از انتخابات ماه گذشته، وضعیت اسفبار اصلاح‌طلبی به لحاظ پایگاه اجتماعی را به خوبی نشان می‌داد؛ جایی که زیباکلام از عبارت «تیر خلاص در شقیقه اصلاح‌طلبان» استفاده کرد: «رهبری اصلاحات اگرچه با تأخیر، اما تمام‌قد به حمایت از آقای همتی برخاست. یکی پس از دیگری چهره‌های اصلاح‌طلب از شخص آقای خاتمی گرفته تا جناب کروبی، غلامحسین کرباسچی، حسین مرعشی تا چهره‌های روشنفکری همچون دکتر عبدالکریم سروش و استاد مصطفی ملکیان مردم را به شرکت در انتخابات و رأی به آقای همتی دعوت کردند، اما هیچ یک از آن حمایت‌ها و دعوت‌ها نتوانست یخی را آب کند. ۲/۵ میلیون رأی برای آقای همتی در حقیقت تیر خلاصی در شقیقه اصلاح‌طلبان بعد از ۲۴سال حیات سیاسی‌شان بود. در بدبینانه‌ترین حالت دست‌کم ۱۰ میلیون و در خوشبینانه‌ترین حالت حتی رفتن به دور دوم را اصلاح‌طلبان برای نامزدشان پیش‌بینی کرده بودند، اما شکست آنان به مراتب سنگین‌تر از دیگران بود.»
همان ایام، روزنامه اصلاح‌طلب آفتاب‌یزد هم مسئولیت این شکست را با خود اصلاح‌طلبان دانست: «شورای نگهبان از میان صد‌ها نامزد رسید به هفت نام، اما با قطعیت می‌گوییم، حتی اگر همه نام و نشان‌دار‌ها آمده بودند با همه سلایق، باز هم در دو مسئله هیچ خللی ایجاد نمی‌شد؛ یکی در جلب و جذب مشارکت، دیگری در پیروزی «سیدابراهیم رئیسی». این وسط فقط شورای نگهبان به داد پزشکیان و جهانگیری و لاریجانی رسید که در کشاکش قرار گرفتن در معرض قضاوت عموم به تیر غیب حسن روحانی و کلاب هاوس و کارگزاران سازندگی دچار نشوند.» در ادامه هم روزنامه آفتاب‌یزد این شکست را تاوان حمایت اصلاح‌طلبان از روحانی دانست: «ما اصلاح‌طلب‌ها یا با همراهی با حسن روحانی اعتماد و معیشت و هست و نیست مردم را سوزاندیم یا با سکوتمان که در هر دو صورت مقصر بودیم و باید تاوان پس می‌دادیم که دادیم. ظرفیت رأی اصلاح‌طلب‌ها همانی بود که دیدیم با/ یا بدون جهانگیری، پزشکیان و حتی علی لاریجانی، اصل ماجرا هیچ تغییری نمی‌کرد، چون ما در «مثلث برمودای سیاست» از نظر مردم «نیست و محو» شده بودیم و چاره‌ای جز پذیرش شکست نداشتیم!»
محمدعلی وکیلی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب هم در روزنامه ابتکار نوشت: «ما اگر از پشت عزای جمهوریت بیرون بیاییم، واقعیت‌های زیادی منتظرند تا با ما حریف شوند. همه ظرفیت ما خرج همتی شد، سقف رأی او مشخص شد، حتی دست به دامان تعصبات قومیتی به عریان‌ترین شکل برای همتی شدیم، اما عیار اقبالمان عریان شد. دیدیم که چگونه تشت اقبالمان فرو افتاده است. ادباری که به لیست جمهور شد (با همه اعتباری که به پایش خرج شد) نشان داد که ما صاحبِ مجلسِ عزای جمهوریت نیستیم! تعارف را کنار بگذاریم… مردم به کاندیدای اصلاح‌طلب اقبال نشان ندادند. حیثیت اکثر احزاب و نمایندگان رسمی اصلاح‌طلب به پای همتی آورده شد، اما افاقه نکرد. این یعنی نهاد‌های رسمی جریان اصلاح‌طلب، نمی‌توانند نماینده مطالبات اصلاح‌طلبانه باشند. اگر برای ریاست جمهوری بهانه ردصلاحیت آورده شود، برای لیست جمهور چه بهانه‌ای داریم.»
بن‌بست اصلاح‌طلبی
آیا اصلاح‌طلبی به بن‌بست رسیده است؟ این سؤالی است که در ابتدای گزارش روزنامه شرق از وضعیت کنونی اصلاح‌طلبان مطرح می‌شود: «بن‌بست اصلاح‌طلبی یا احیای اصلاحات؟ این پرسشی است که حالا اصلاح‌طلبان می‌توانند به آن پاسخ دهند؛ اینکه می‌خواهند تا دو سال یا چهار سال آینده دست روی دست بگذارند و در آستانه اولین انتخابات پیش‌رو، مثلاً مجلس ۱۴۰۲ باز‌هم در احزاب را باز کنند؟ یک تشکل جدید اصلاح‌طلبی‌خواه با هر نام تازه‌ای که انتخاب می‌کنند، ایجاد و از مردم درخواست رأی کنند و دلخوش به این باشند که با ایجاد یک موج انتخاباتی شاید برنده انتخابات باشند یا مأیوس از رأی مردم یا باز‌هم با دوگانه‌سازی بد و بدتر به مردم تذکر دهند که اگر به ما رأی ندهید، چنین می‌شود و چنان! واقعیت این است که اصلاح‌طلبان در سال‌های اخیر همین شیوه را پیش گرفتند و هیچ‌گاه تن به نگارش یک مانیفست جامع اصلاح‌طلبی ندادند، چه آنکه به گفته برخی اصلاً چنین ظرفیتی هم در کسانی که صرفاً در اندیشه چگونگی ورود به قدرت یا استمرار قدرت رسمی بودند، وجود نداشت و نظریه‌پردازان اصلاحات هم صرفاً بر مفاهیمی کلی مانند آزادی، عدالت، رفع فقر و تبعیض و… پرداختند و هیچ‌گاه کسی نگفت که برای رسیدن به این مفاهیم با در نظر گرفتن وضع سیاسی موجود و همه محدودیت‌هایی که می‌بینیم باید چه سازوکاری در نظر گرفته شود؟»
از نگاه روزنامه شرق، اصلاح‌طلبان گرچه از اصلاح و تغییر می‌گویند، اما حتی نمی‌دانند چه چیزی را می‌خواهند تغییر دهند: «یکی از مهم‌ترین شعار‌های طیف‌هایی از اصلاح‌طلبان این است که اصلاحات فقط در صورتی زنده می‌ماند که در قدرت حضور داشته باشد، زیرا اصلاح جز با در دست‌داشتن قدرت میسر نمی‌شود، اما باز هم هیچ‌کس نمی‌گوید قرار است با قدرت چه چیزی اصلاح شود؟ یعنی اگر قدرت به دست آید، کمااینکه در مجلس دهم به صورت نسبی به دست آمد و البته در دولت روحانی خاصه در دور اول به دست آمد، اصلاح در چه زمینه‌ای رخ داد؟»
شاید هم اصلاح‌طلبان فقط شعار تغییر می‌دهند، اما در عمل خود سازنده وضع موجود هستند و بانیان وضع موجود چگونه می‌توانند خود تغییردهنده آن باشند؟ این موضوعی است که روزنامه شرق نخواسته به آن اعتنایی کند. اما شرق هم تلویحاً اذعان دارد که تأییدصلاحیت کاندیدا‌های متعدد اصلاح‌طلب هم تغییری در نتیجه انتخابات ایجاد نمی‌کرد: «همه این‌ها پرسش‌هایی است که اصلاح‌طلبان باید بعد از شکست در انتخابات ۱۴۰۰ به آن‌ها پاسخ دهند؛ خواه بگویند شکستی در کار نبود و ما حذف شدیم یا بپذیرند که سبد رأی‌شان به شدت نسبت به همین هشت سال پیش کاهش یافته است و بپذیرند که حتی اگر نامزد‌های مورد قبولشان در این دوره مانند جهانگیری، ظریف یا سید‌حسن خمینی هم به میدان می‌آمدند، بعید بود در نتیجه کلی انتخابات تفاوت محسوسی مشاهده شود.»
۲۴ سال بی‌برنامه!
۲۴ سال از دوم خرداد ۷۶ گذشته است و تازه اکنون روزنامه شرق در گزارش خود با نقل‌قول‌هایی از تئوریسین‌های جریان اصلاحات، مشکل اصلاح‌طلبی را نداشتن مانیفست می‌داند و می‌نویسد: «به نظر می‌رسد پاسخ اصلاح‌طلبان هم در این برهه دیگر نمی‌تواند به یک بیانیه و چند مصاحبه و چند جلسه درون‌تشکیلاتی منحصر شود و حالا بیش از هر زمان ضرورت نگارش یک مانیفست دقیق، عینی و اجرایی، با مشخص کردن راهبرد‌های واقعی و صدالبته مبتنی بر خواسته‌های امروز جامعه نگاشته شود.»
اصلاح‌طلبان طی ۲۴ سال گذشته، دو سوم دولت‌ها را در اختیار داشته‌اند، اما مانیفستی برای اداره کشور نداشته‌اند و گرچه اکنون و با شکست در سه انتخابات دو سال گذشته، یاد فقدان مانیفست افتاده‌اند و از «روزگار برزخی» خود می‌نویسند، اما گویا تغافل کرده‌اند که با این بی‌برنامگی‌ها روزگار ملت را هم برزخی کرده‌اند، همین است که پایگاه رأی آنان دیگر به دعوت آنان برای مشارکت در انتخابات توجه چندانی ندارد. اصلاح‌طلبان هرگاه می‌بازند، یاد ایرادات‌شان می‌افتند، اما باز به جای رفع آن ایرادات تلاش می‌کنند با دوقطبی‌سازی و تخریب رقیب رأی بیاورند. اینگونه است که پس از حدود سه دهه، همچنان در تعریف مفاهیم اولیه اصول خود درمانده‌اند.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.