×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : جمعه, ۲ آذر , ۱۴۰۳  .::.   برابر با : Friday, 22 November , 2024  .::.  اخبار منتشر شده : 0 خبر
بابا می‌گفت آرزوهای بزرگي برای ايران داشتم؛ نگذاشتند/ می‌گفت حصر برای نظام ننگ است/ خيلی پيگيری كرد تا برجام به نتيجه برسد/ وصیت‌نامه بابا هنوز پیدا نشده

فاطمه هاشمی که خود را در بین فرزندان مرحوم هاشمی به پدر نزدیک تر می داند و هرچند وقت یک بار موضوعی برای تشکیک در فوت پدر ۸۲ ساله اش یا وصیت نامه وی مطرح می کند، به تازگی با روزنامه اصلاح طلب اعتماد مصاحبه کرده و گفته است: «به پدر گفتم شما هيچ‌وقت از شكنجه‌هاي‌تان براي ما نگفتيد و از ايشان خواستم تعريف كند. پدر شروع كرد از شكنجه‌هايش گفتن. توضيح داد كه چه شد تفسير قرآن نوشت؛ مي‌گفت زير شكنجه به قرآن فكر مي‌كردم و آيات قرآن را مي‌خواندم. همه‌چيز را توضيح داد. حين اين بحث‌ها بود كه مادر گفتند چه فايده؟! اين همه براي انقلاب زجر كشيدي؛ خودت، من و بچه‌ها سختي كشيديم، آخرش چه شد؟ تو اين را براي انقلاب مي‌خواستي؟ پدر با آهي گفت من آرزوهاي بزرگي براي ايران داشتم؛ نگذاشتند».

پایگاه خبری«رهوا». بخش های مهم این گفتگو را درادامه خواهید خواند:

*مجموعه اصلاح‌طلبان از جمله آقاي خوييني‌ها از اين مصاحبه ضرر كردند، چون مطالب تازه‌اي درباره ايشان و عملكردشان در گذشته مطرح شد و اين سوال هم پيش مي‌آيد كه شما بگوييد در گذشته مثلا در اول انقلاب چه كرده‌ايد؟

*در مورد اتفاقي كه براي آقاي نجفي رخ داد بايد بگويم كه اتفاق بدي كه در كشور ما رخ مي‌دهد، كشاندن مسائل شخصي به جامعه است. .. نمي‌توانم تحليلي هم ارايه دهم.

*هيچ ارتباطي ميان صحبت‌هاي اعضاي كارگزاران با خانواده آيت‌الله هاشمي‌ رفسنجاني وجود ندارد. ثانيا آنها شخصيت‌هاي حقوقي مستقل دارند. ايشان فعالان سياسي و عضو حزب هستند. حتي اگر فرزندان آقاي هاشمي هم حرف‌هايي بزنند، بازهم نمي‌توان ايشان را به شخص آقاي هاشمي و بيت ايشان منتسب كرد.

*اصلاح‌طلبي از تفكر آقاي هاشمي سر بيرون آورد و با كارگزاران سازندگي ادامه يافت. زماني كه ايشان براي سازندگي آمدند، يك اصولگراي اصلاح‌طلب عملگرا توصيف مي‌شدند.

*يكي از دوستان پدر تعريف مي‌كرد زماني كه زندان بوديم به ما اعلام كردند كه حكم‌تان اعدام است. همه ناراحت، در گوشه‌اي نشسته ‌بوديم اما آقاي هاشمي يك نقشه ايران را جلوي خود گذاشته و نگاه مي‌كرد. به شوخي به ايشان گفته‌ بودند كه حكم ما اعدام درآمده اما تو نقشه ايران را نگاه مي‌كني؟ آقاي هاشمي مي‌گويد من نگاه مي‌كنم كه كجاها مي‌توان سد‌هاي خوبي ساخت. يعني قبل از انقلاب ايشان به فكر توسعه بوده است.

*ما كنار آقاي هاشمي زندگي مي‌كرديم. ايشان مي‌گفت هر صحبت من اختلاف را بيشتر خواهد كرد، بنابراين بايد سعي كنم به سمت اصلاح بروم نه به سمت اختلاف و دعوا. آقاي هاشمي خيلي از اختلافاتي را كه وجود داشت بروز نمي‌داد.

*من يك روز به پدر گفتم كه چرا شما ديگر به نماز جمعه نمي‌رويد؟ -نه اينكه از ايشان درخواست نشد، بلكه چندين‌بار درخواست شد- آقاي هاشمي گفت براي اينكه من اين حرف‌ها را زده‌ام. اگر اين حرف‌ها به اقدام عملي تبديل شود من باز هم به نماز جمعه خواهم رفت اما نمي‌شود.

*ما كه نمي‌دانيم چه فشارهايي در پشت پرده روي دولت وجود دارد. چقدر اصرار داشتند كه روحاني اعلام كند ما از برجام خارج مي‌شويم اما ايشان قبول نكرد و هزينه‌اش را هم داد و مي‌پردازد.

*تفكر ما قرابت زيادي با آقاي لاريجاني ندارد و در برخي موضوعات اختلاف سليقه داريم. زماني كه اعتدال و توسعه شكل گرفت اگرچه آقاي علي لاريجاني در جلسات اوليه شركت مي‌كردند، اما بعد ديگر حضور نيافتند، عضو موسسين هم نبودند. پس مشخص است كه زاويه‌اي با اعتدال و توسعه دارند كه ديگر حضور نيافتند.


*فكر نمي‌كنم فائزه بتواند كانديدا شود چون احتمالا رد صلاحيت مي‌شود. بقيه هم بعيد مي‌دانم به اين موضوع فكر كرده‌ باشند.

*يكي از اعضاي شوراي نگهبان به ايشان گفت كه شما تاييد مي‌شويد چون وقتي اسم شما در جلسه آورده شد، گفته‌اند كه بحثي در مورد شما وجود ندارد. بعد از اين قضيه، وزير اطلاعات آقاي احمدي‌نژاد به جلسه شوراي نگهبان مي‌رود. اول مي‌خواسته با معاونانش در جلسه شركت كند كه برخي اعتراض مي‌كنند، درنهايت آقاي مصلحي به جلسه شوراي نگهبان مي‌رود و مي‌گويد آقاي هاشمي راي بالايي دارد و اگر ايشان بيايد، تمام پنبه‌هاي ما رشته مي‌شود. به همين دليل چند راه بيشتر نداريم، يا بايد شخص آقاي هاشمي انصراف دهد يا رد صلاحيت شود. آقاي لاريجاني و آقاي روحاني، يكي شب و ديگري صبح اين پيام را به آقاي هاشمي مي‌رسانند و مي‌گويند كه مي‌خواهند شما از انتخابات كناره‌گيري كنيد. آقاي هاشمي هم كه پاسخ مي‌دهد من اين كار را انجام نمي‌دهم چون با خواست مردم آمدم و نمي‌توانم به مردم دروغ بگويم. اگر مي‌خواهند من را رد صلاحيت كنند.

*آقاي هاشمي هميشه مي‌گفت بعضي نمي‌گذارند كارهاي بزرگي در كشور انجام شود اما بعضي نمي‌خواهند اين كارهاي بزرگ انجام شود.

*در دوران آقاي هاشمي محدوديت‌هايي وجود داشت كه ايشان بازگو نمي‌كرد. در دوران آقاي خاتمي هم وجود داشت، اما براي آقاي روحاني بيش از بقيه است. فضاي سياسي در دوران آقاي روحاني بسيار تندتر شده است. الان براي رييس‌جمهوري هيچ احترامي قائل نيستند.

*وقتي آقاي هاشمي در قيد حيات بودند، كمك بزرگي براي آقاي روحاني بود. خيلي از مسائل را پدر پيگيري مي‌كرد. در دور دوم روحانی، آقاي هاشمي نبودند و همين كار را براي آقاي روحاني سخت كرد. بعد از آقاي هاشمي فشار روي دولت آقاي روحاني بيشتر شد.

*پدر يك دقيقه هم بيكار نبود. از صبح بعد از نماز، پشت كامپيوتر مي‌نشستند تا خبرها را بخوانند. بعد اخبار رسانه‌هاي مختلف را گوش مي‌كردند و همزمان گزارش‌ها را بررسي يا مطالعه مي‌كردند.

*خاطرم هست سر ماجراي برجام ايشان خيلي پيگيري كردند تا برجام به نتيجه برسد.

*هميشه دغدغه حصر را داشتند. مي‌گفتند چندين‌بار صحبت كردند كه حصر تمام شود چراكه براي جمهوري اسلامي يك ننگ محسوب مي‌شود.

*به پدر گفتم شما هيچ‌وقت از شكنجه‌هاي‌تان براي ما نگفتيد و از ايشان خواستم تعريف كند. پدر شروع كرد از شكنجه‌هايش گفتن. توضيح داد كه چه شد تفسير قرآن نوشت؛ مي‌گفت زير شكنجه به قرآن فكر مي‌كردم و آيات قرآن را مي‌خواندم. همه‌چيز را توضيح داد. حين اين بحث‌ها بود كه مادر گفتند چه فايده؟! اين همه براي انقلاب زجر كشيدي؛ خودت، من و بچه‌ها سختي كشيديم، آخرش چه شد؟ تو اين را براي انقلاب مي‌خواستي؟ پدر با آهي گفت «من آرزوهاي بزرگي براي ايران داشتم؛ نگذاشتند.»

*هيچ‌وقت اين حرف را به اين صراحت نزده بودند. اما اين‌بار گفت نگذاشتند انجام دهم اما هنوز هم نااميد نيستم. هنوز هم مي‌شود كاري كرد. يكشنبه شب پدر از دنيا رفت.

*وصیت نامه گم شده پدرم هنوز پيدا نشده است. من مطمئنم كه پدر وصيتنامه‌ ديگري داشتند. سالي كه مي‌خواستيم به عراق برويم وصيتنامه نوشتند كه مادر هم به وصيتنامه خود مطالبي اضافه كرد. يك‌بار ديگر هم دو، سه سال قبل از فوت‌شان ديدم كه پدر و مادر در مورد اين موضوع حرف مي‌زنند كه من خنديدم و به شوخي گفتم سهم من را بيشتر از بقيه بنويسيد. به هر حال اين وصيتنامه‌اي كه ما ديديم سال ۷۹ نوشته شده ‌بود… در مسائل خانوادگي من خيلي به پدر نزديك‌تر بودم، حتي بعد از وفات ايشان محسن از من پرسيد كه مي‌داني وصيتنامه پدر كجاست كه من گفتم بايد يا در گاوصندوق خانه يا گاو‌صندوق و چند كشويي كه در مجمع داشتند، باشد. در اين گاوصندوق‌ها هم برخي پرونده‌ها و مطالب مهمي را نگهداري مي‌كردند. اما وقتي به دفتر ايشان در مجمع مراجعه شد هيچ كدام از آن پرونده‌ها نبود.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.