گروه : خواندنیها
محمد اسماعیلی
به گزارش«رهوا».همه ما نام عهدنامه ترکمانچای را شنیده ایم و در مورد قراردادهای یکطرفه و سراسر خسارت نیز معمولاً از این عبارت استفاده می کنیم اما اکثر ما نمی دانیم ماجرای عهدنامه ترکمانچای دقیقاً چه بود، چگونه رخ داد و چه عواقبی برای حاکمیت ایران در دوره قاجار داشت.
در روز پنج شنبه ۲۱ بهمن بود که ادای احترام و تقدیم تاج گل لوان جاگاریان سفیر روسیه در ایران به بنای یادبود الکساندر گریبایدوف خبرساز شد.
الکساندر گریبایدوف تدوین کننده عهدنامه ترکمانچای و سفیر پیشین روسیه در ایران بود. جاگاریان با انتشار تصویری از ادای احترام خود به بنای یادبود الکساندر گریبایدوف به مناسبت روز دیپلمات در توییترش نوشت: «ما به یاد داریم». پیش از هر چیز باید بدانید که گریبایدوف در سال ۱۲۰۶ هجری شمسی در تهران توسط مردم معترض در برابر سفارت روسیه کشته شد، اتفاقی که پس از امضای قرارداد ترکمانچای بین ایران و روسیه رخ داد. در واقع بر اساس این قرارداد بخش هایی از قفقاز از ایران گرفته شده و به روسیه ملحق می شد در حالی که پیش تر نیز بخش های دیگری از قفقاز در جریان قرارداد گلستان به این کشور واگذار شده بود. اما الکساندر گریبایدوف کیست؟
الکساندر گریبایدوف که بود؟
الکساندر سرگیویچ گریبایدوف متولد ۱۵ ژانویه ۱۷۹۵ یک دیپلمات، نمایشنامه نویس، آهنگساز و نویسنده روسی بود که نمایشنامه کمدی او با عنوان فغان از زیرکی یکی از محبوب ترین آثار ادبی روسیه بوده و بزرگ ترین دستاورد گریبایدوف در زمینه هنری نیز به شمار می آید و بعدها الهام بخش نویسندگان بزرگی مانند نیکلای گوگول و میخاییل بولگاکوف شد. او در مسکو به دنیا آمد و در دانشگاه دولتی مسکو در رشته حقوق، ادبیات و علم تحصیل کرد. گریبایدوف در سال ۱۸۱۲ در مقابله با حمله ناپلئون به سواره نظام پیوست و در سال ۱۸۱۶ از ارتش کناره گیری کرد و به نمایشنامه نویسی روی آورد. اما سانسورهای آن دوران روسیه کار را برای نمایشنامه هایش سخت کرده بود و جالب اینکه اولین چاپ رسمی نمایشنامه فغان از زیرکی او چهار سال بعد از مرگش رخ داد.
بعد از دستگیری به جرم تلاش برای شورش علیه حکومت تزاری، گریبایدوف به کلی از نویسندگی سرخورده شده و به گرجستان رفت تا اینکه در جریان جنگ های ایران و روسیه در سال های ۱۸۲۶ تا ۱۸۲۸ به عنوان نماینده روسیه به سنت پترزبورگ فرستاده شد تا عهدنامه ترکمانچای را تدوین و با طرف ایرانی امضا کند. مدت کوتاهی بعد از امضای عهدنامه ترکانمچای و پس از ازدواجش با دختر شانزده ساله یکی از دوستانش، گریبایدوف به طور ناگهانی به عنوان سفیر تام الاختیار روسیه به تهران فرستاده شد. گریبایدوف در ۱۱ ژانویه ۱۸۲۹ به تهران آمد و روز بعد از ورود به تهران به نزد فتحعلی شاه رفت و استوارنامه خود را تقدیم کرد. مدت کوتاهی از ورود الکساندر گریبایدوف به تهران نگذشته بود که گروهی از مردم خشمگین از عهدنامه ترکمانچای و ظاهراً زورگویی های گریبایدوف در ماجرای بازگرداندن زنان مسلمان شدهی گرجی و ارمنی به روسیه، به سفارت روسیه حمله برده و گریبایدوف و دیگر کارمندان سفارت را به قتل رساندند.
گفته می شود جنازه مثله شده گریبایدوف تنها از طریق زخمی قدیمی که روی دستش بود و در جریان یک دوئل به او وارد شده بود، قابل تشخیص بود. جنازه الکساندر گریبایدوف به تفلیس برده شده و در صومعه سنت دیوید به خاک سپرده شد. عهدنامه ترکمانچای به نماد قربانی شدن و استعمار ایران توسط خارجی ها و به طور خاص روس ها تبدیل شد. سرنوشت این دیپلمات روسی جوان را نیز باید به ناسیونالیزم بدون آینده نگری آن روزها در روسیه نسبت داد که به تحمیل سخت ترین و تحقیر کننده ترین شرایط به حاکمان قاجار اصرار داشت و در نهایت با توهین به مقدسات اسلامی و شخصیت های محبوب نزد عامه مردم به مرگ گریبایدوف انجامید. گفته می شود که الکساندر گریبایدوف به شدت در ماجرای عهدنامه ترکمانچای ایرانیان را تحقیر کرده و اصرار داشته که ایرانیان تنها زبان زور را می فهمند. اصرار او بر اجرای تمام بندهای عهدنامه ترکمانچای در اسرع وقت و به شدیدترین شکل نقش مهمی در خشم مردم و حمله به سفارت روسیه داشت.
عهدنامه ترکمانچای چگونه امضا شد؟
درگیری های ایران و روسیه زمانی آغاز شد که روسیه در اوایل قرن نوزدهم گرجستان را در سال ۱۸۰۱ به خاک خود ملحق کرد در حالی که روسیه، ایران و امپراطوری عثمانی سعی داشتند نفوذ خود بر خانات قفقاز جنوبی و منطقه قره باغ، دربند، طالش و شیروان را حفظ کنند. جنگی که بین روسیه و ایران در سال ۱۸۰۴ درگرفت با فاجعه ای بزرگ برای ارتش ایران در سال ۱۸۱۳ به پایان رسید. بر اساس عهدنامه گلستان که بین دو کشور امضا شد، بخش های زیادی از گرجستان امروزی و جمهوری آذربایجان به حاکمیت روسیه درآمد. بدین ترتیب تنها کنترل بخش هایی از منطقه ایروان امروزی و نخجوان در دست ایرانی ها باقی ماند.
در آن دوران الکسیس پتروویچ یرمولوف فرمانده نظامی روسیه در قفقاز بوده و به شدت با مسلمانان منطقه بدرفتاری می کرد و با مرزبانان ایرانی بر سر مسائل مرزی مشکل داشت. همین اختلافات باعث شد که شاهان قاجار بار دیگر در سال ۱۸۲۵ به روسیه اعلان جنگ دهند، اقدامی که بسیار نابخردانه و نسنجیده بود. ضعف ارتش ایران و اتحاد روس ها با حاکمان مسلمان مناطق تازه استقلال یافته قفقاز باعث شکست نیروهای عباس میرزا در مقابل نیروهای روس شد. پس از رشته ای از شکست ها برای ارتش ایران بود که عباس میرزا در تابستان ۱۸۲۷ با فرمانده روس ها دیدار کرده و درخواست آتش بس کند. این گفتگوها که در تبریز انجام شد بیشتر اولتیماتوم هایی از جانب روس های فاتح بود تا مذاکره.
روس ها خواستار الحاق نخجوان و ایروان به روسیه و جبران تمام هزینه های روس ها در جنگ و مبلغ قابل توجهی غرامت از جانب ایران بود. مذاکرات به جایی نرسید اما گریبایدوف که یکی از نمایندگان روس ها بود به این نتیجه رسید که پس از سقوط ایروان، ایرانی ها با درخواست های روس ها موافقت خواهند کرد. در اکتبر ۱۸۲۷، نیروهای روس نه تنها توانستند ایروان را فتح کنند بلکه تبریز و اردبیل را نیز به تصرف درآورده و مقاومت نیروهای ایرانی را در هم شکستند. در فوریه ۱۸۲۸، نمایندگان ایران و روسیه از جمله الکساندر گریبایدوف معاهده ترکمانجای را امضا کردند که حاوی مفاد زیر بود:
- واگذاری مناطق شمال رود ارس، از جمله ایروان و نخجوان به روسیه و استقرار مرز تالش
- پرداخت ۲۰ میلیون روبل به عنوان غرامت و بعد از پرداخت این مبلغ، نیروهای روسی رفته رفته بخش آذربایجان ایران را ترک خواهند کرد.
- روسیه حق انحصاری برای تجارت و دریانوردی در دریای خزر را دارد.
- در صورت وقوع جنگ بین روسیه و امپراطوری عثمانی، ایران بی طرف باقی خواهد ماند.
- مهاجرت آزاد و بدون مانع شهروندان ایرانی و به ویژه ارمنی هایی که می خواهند در مناطق جدید تحت تسلط روسیه زندگی کنند.
- به رسمیت شناخته شدن عباس میرزابه عنوان ولیعهد قاجار از طرف روس ها
- تاسیس کنسولگری روسیه در ایران برای حفاظت از تاجران روسی و مصونیت این کنسولگری ها در برابر قوانین ایران
حمله به سفارت روسیه و مرگ الکساندر گریبایدوف چگونه رخ داد؟
این مفاد یک طرفه به معنای تسلیم کامل ایران در برابر روس ها بود. غرامت درخواستی روس ها بیش از پیش خزانه ورشکسته قاجار را خالی کرد و نیروهای بیگانه به مرزهای آذربایجان ایران رسیدند که ثروتمندترین و استراتژیک ترین منطقه در ایران آن زمان بود. بعد از بازگشت به سنت پترزبورگ، از گریبایدوف مانند یک قهرمان پذیرایی شد و سزار نیکولای اول به او مدال افتخار و جایزه نقدی داد و وی را به سمت نایب سفیر روسیه در ایران منصوب کرد. در جولای ۱۸۲۸ گریبایدوف به تفلیس بازگشت و یک ماه بعد با همسر باردارش، نینا، به تبریز آمد. در سرمای سخت زمستان و در ۳۰ دسامبر بود که الکساندر گریبایدوف به تهران آمد تا استوارنامه خود را تقدیم فتحعلی شاه کرده و برخی دیگر از مفاد عهدنامه ترکمانچای را اجرا کند.
او مانند یک فاتح رفتار می کرد، سران قاجار را تحقیر کرده و اهمیتی به خشم و سرخوردگی مردم ایران از فاجعه ترکمانچای نمی داد. او می خواست خیلی زود به تبریز نزد همسرش برگردد، سفری که برای ۳۱ ژانویه ۱۸۲۹ برنامه ریزی کرده بود. ماجرا از این قرار بود که یکی از خواجه های دربار شاه یک ارمنی گرویده به اسلام به نام میرزا یعقوب بود که به سفارت روسیه پناهنده می شود. فرار چنین شخصیت مهمی برای دربار قاجار که اطلاعات زیادی در مورد امور محرمانه دربار داشت موضوعی بسیار بغرنج و تحقیر کننده بود. گریبایدوف نیز بر اساس عهدنامه ترکمانچای ، خود را حافظ و مدافع ارمنی های ایران می دانست و حساسیت گرویدن میرزا یعقوب به اسلام و دسترسی اش به اسرار دربار شاه را به خوبی درک نکرد.
میرزا یعقوب به تحریک یکی از زیردستان گریبایدوف که مردی گرجستانی تبار به نام رستم بیک بود، از ارمنی های مسلمان شده خواست که از روس ها کمک بخواهند. آن ها دو زن ارمنی مسلمان شده در حرم الهیارخان را کاندید جلب حمایت از جانب روسیه دانستند. الهیار خان یکی از اشراف زادگان دربار قاجار بود که نقش مهمی در تهییج شاه برای جنگ دوم و فاجعه بار با روس ها داشت و از گریبایدوف و رستم بیک کینه داشت. بعد از مدتی این دو زن به سفارت روسیه پناهنده شدند. علیرغم تلاش طرفین برای حل این منازعه، رستم بیک از خواسته خود دست نکشیده و گریبایدوف نیز اگر چه از بی ملاحظگی و دردسرسازی رستم بیک عصبانی بود نیز وخامت اوضاع را به طور کامل درک نکرده و بر اجرای دقیق و کامل بندهای معاهده ترکمانچای اصرار داشت. در ۲۹ ژانویه ۱۸۲۹ رستم بیک آخرین تیر خلاص را به صبر ایرانی ها زد و دو زن ارمنی را به حمامی در نزدیکی سفارت روسیه در تهران فرستاد.
او هدف از این کار را آماده سازی این زنان برای ازدواج اعلام کرد که توهینی بزرگ به شوهر ایرانی و مسلمان آن ها، الهیار خان، بود. بدین ترتیب در شهر پیچید که میرزا یعقوب به اسلام خیانت و توهین کرده و اینکه روس ها نه تنها دو زن را از شوهر ایرانی مسلمانش جدا کرده اند بلکه می خواهند آن ها را به دین مسیحیت برگردانند. صبح روز بعد گروهی از مردم در مسجد جامع تهران جمع شده و به دستور امام جماعت مسجد برای نجات این دو زن و دستگیری میرزا یعقوب رهسپار سفارت روسیه شدند. پس از فرار نگهبانان ایرانی سفارت، میرزا یعقوب، یک نگهبان قزاق، چندین خدمتکار سفارت و چند نفر از مهاجمان کشته شدند. مردان الهیار خان نیز توانستند دو زن ارمنی را به او بازگردانند. اواخر همان روز مهاجمان بار دیگر به سفارت روسیه حمله کردند و برخلاف دستور گریبایدوف، یکی از نیروهای قزاق نگهبان سفارت، به یکی از مهاجمان شلیک کرده و او را کشت.
بدنبال این ماجرا مهاجمان وارد سفارت شده و تمام روس های داخل سفارت را کشتند، از جمله خود گریبایدوف. تلاش های فرماندار نظامی تهران برای متوقف کردن مهاجمان نیز بی نتیجه ماند و وی را به بی غیرتی در مقابل فعالیت های ضد اسلامی سفارت روسیه متهم کردند. به مدت چهار روز، شاه و حرمش در داخل قصرهایشان باقی ماندند و پس از مدتی قائله خوابید. واکنش روس ها به کشته شدن گریبایدوف و دیگر کارکنان سفارت با خویشتنداری همراه بود زیرا نمی خواستند منافعی که در عهدنامه ترکمانچای بدست آورده بودند را در معرض تهدید قرار دهند و در حالی که در اروپا و آسیا با امپراطوری عثمانی درگیر بودند، مجبور شوند حضور نظامی شان در ایران را افزایش دهند. در نهایت با عذرخواهی شاه و ولیعهد و اظهار بی اطلاعی و عدم دخالت در ماجرای حمله به سفارت روسیه و کشته شدن الکساندر گریبایدوف، قائله به پایان رسید.
پسر عباس میرزا همراه با هدایایی و مبلغ دیه گریبایدوف به سنت پترزبورگ فرستاده شد. برخی از این هدایا شامل الماس بزرگی بود که یک قرن قبل و پس از تصرف هند بدست آمده بود. همسر گریبایدوف که از ماجرا خبر نداشت در تبریز ماند. او سه ماه آخر بارداریش را می گذراند و بی خبر از همه جا به تفلیس بازگشت اما آنجا بود که از مرگ شوهرش مطلع شد. غم از دست دادن همسرش باعث شد بچه اش را سقط کند. او هرگز دیگر ازدواج نکرد و در سال ۱۸۵۷ در اثر ابتلا به وبا درگذشت. جسد او نیز کنار همسرش در صومعه سنت دیوید در نزدیکی تفلیس به خاک سپرده شد.
https://rahva.ir/?p=25119