در این میان، روح الله زم حسب اعتماد فیمابین، بی محابا از سایر عناصر اپوزیسیون بدگویی کرده و به نوعی پنبه آنان را میزند. به عنوان نمونه میگوید: «رضا پهلوی قدرت اداره کردن بخشداری را هم ندارد و از سرش هم زیاد است!».
نکته مهمی که لابلای گفتگوی زم با نفوذی نهادهای امنیتی مطرح می شود، ناامیدی اپوزیسیون از براندازی است که از ابطال ادعاهای ۴۰ ساله دشمنان حکایت دارد.
اما «ایستگاه پایانی دروغ» اولین و یا آخرین نمونه نفوذ اطلاعاتی دستگاه های امنیتی جمهوری اسلامی در میان اپوزیسیون نبوده است و می توان با جستجویی ساده به فهرست مفصلی از توانمندی های اطلاعاتی – امنیتی نظام دست یافت.
دستگیری عبدالمالک ریگی شرور شرق کشور، رها سازی حشمتالله عطارزاده دیپلمات ایرانی به گروگان گرفته شده در پیشاور پاکستان، نفوذ در کانون ضد انقلاب با پروژه الماسی برای فریب، جاسوسی وزیر اسرائیلی برای جمهوری اسلامی و جذب عضو سابق دایره ضدجاسوسی نیروی هوایی آمریکا جزو پروژههای بزرگ رسانهای شده وزارت اطلاعات در سال های اخیر بوده است.
تروریستی که در آسمان دستگیر شد
عبدالمالک ریگی، یکی از خطرناکترین تروریست های فعال در جمهوری اسلامی بود که در سال ۲۰۰۳ گروهک تروریستی جندالشیطان را تاسیس کرد.
حمله به یک پاسگاه نیروی انتظامی در نزدیکی شهر سراوان و دستگیری ۹ نفر از نیروهای انتظامی کشورمان، بستن جاده زابل – زاهدان در منطقه تاسوکی و به شهادت رساندن ۲۲ نفر از هموطنانمان، بمبگذاری در مسیر اتوبوس حامل اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و به شهادت رساندن ۱۳ نفر، گروگانگیری و به شهادت ۱۶ نفر از سربازان وظیفه پاسگاهی در سراوان که با سربریدن آن ها همراه بود، انفجار بمب در یکی از مساجد شیعیان زاهدان و به شهادت رسیدن ۲۵ نفر، از جمله عملیات هایی است که توسط این شرور شرق کشور انجام شد.
اما عملیات پیچیده دستگیری عبدالمالک ریگی یکی از نقاط قوت کارنامه ۴۰ ساله دستگاه های اطلاعاتی جمهوری اسلامی بود که سروصدای فراوانی را در رسانه های دنیا ایجاد کرد.
امیر سرتیپ خلبان حسین چیتفروش معاون فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران روایت دستگیری ریگی را اینگونه نقل کرده است: «در سال ۸۸ هواپیمای حامل ریگی، قصد داشت از دوبی به سمت قرقیزستان برود و توسط یک ایرلاین خارجی جابهجا شود.
این هواپیما قرار بود از فضای کشور ما برای تردد استفاده کند که نیروهای امنیتی به نیروی هوایی ایران اعلام کردند که این هواپیما حامل یکی از اشرار است و باید متوقف شود. ۱۱ شب به نیروی هوایی این امر اعلام شد و در ساعت ۱ شب، عملیات توسط یک هواپیمای فانتوم آغاز شد و عملیات تعقیب و گریز و حتی شلیک توسط هواپیمای ما صورت گرفت، ولی هواپیمای خارجی، حاضر به نشستن نبود که در نهایت ساعت ۳ شب با شلیک ۲۰۰ گلوله به گونهای که هواپیما نیز سرنگون نشود و با کمک دو فانتوم و یک هواپیمای اف ۱۴ این هواپیما به زمین نشست و ریگی دستگیر شد. این در حالی بود که خلبان هواپیمای خارجی حتی هویت ریگی را نمیشناخت.»
آزادسازی یک دیپلمات از چنگال تروریست ها
“حشمتالله عطارزاده”، دیپلمات ربوده شده ایرانی که در ۲۳ آبان ۱۳۸۷ توسط گروههای مسلح در پیشاور پاکستان ربوده شده بود، با تلاش سربازان گمنام امام زمان(عج) در وزارت اطلاعات، در روزهای ابتدایی فروردینماه ۱۳۸۹ در یک عملیات پیچیده اطلاعاتی، آزاد و به کشور بازگردانده شد.
خبرگزاری تسنیم در این خصوص نوشت: عطارزاده دیپلمات ایرانی در شهر پیشاور بود که در فاصله ۵ دقیقهای تا منزل، در حالی که همراه وی یک محافظ مسلح پاکستانی بود، مورد حمله یک گروه مسلح قرار میگیرد و با شکستن شیشههای ماشین، ربوده میشود. وی پس از ربایش تا آزادی که ۱۷ ماه به طول میانجامد، توان دیدن چهره هیچکس را نداشت ولی صداهای متفاوتی از ربایندگان رابه یاد دارد. زبان ربایندگان اولیه، پشتو بوده ولی پس از تغییر مکان و استقرار در نقطه دوم در اختیار عدهای قرار میگیرد که با لهجه سلیس انگلیسی حرف میزنند و معلوم میشود که این افراد بومی نیستند. این در حالی بود که چشمان عطارزاده بسته و با کیسهای سرش را پوشانده بودند و او قادر به دیدن چهره افراد گروهک رباینده نبود.
بنابراین گزارش، عطارزاده اکثر دوران اسارتش را در نقطه دوم سپری کرده است و زمانهایی که درخواست کتاب میکرده، به او کتاب انگلیسی میدادند. این امر حکایت از این دارد که در محل جز کتاب انگلیسی کتاب دیگری در دسترس نبوده است.
عطارزاده به دلیل آشنایی به زبان انگلیسی با ربایندگان با این زبان گفتگو میکرد. وی در حدود ۱۷ ماه اسارت، حدود ۱۶ بار جابهجا شده و حداقل در ۱۵ محل جدید وی را جابهجا کردهاند. این حاکی از رعایت دقیق مسائل امنیتی و حفاظتی است که ربایندگان مجبور بودند در تمام جابجائیها عطارزاده را همراه خود ببرند.
اما گروه سومی که عطارزاده را تحویل میگیرند، لهجه انگلیسی سلیس داشتند. در نهایت اما گروه چهارم که در حال تلاش برای تحویل عطارزاده از گروه سوم بودند، توسط مأموران وزارت اطلاعات ردگیری میشوند. پس از شناسایی اطلاعاتی محل مبادله و پس از حذف گروه چهارم توسط سربازان گمنام امام زمان (عج)، این افراد در نقش گروه چهارم نامبرده را از گروه سوم تحویل گرفته و بلافاصله عملیات نجات برای انتقال عطارزاده به کشور آغاز میشود و سپس بعد از چند روز جابجایی و گذشتن از مناطق خطرناک این دیپلمات با سرافرازی به میهن اسلامی بازگردانده میشود.
الماس فریب وزارت اطلاعات در قلب ضدانقلاب
پاتک وزارت اطلاعات به پروژه دشمنان جمهوری اسلامی با عنوان دولت در تبعید از جمله پروژه های بزرگ دستگاه های امنیتی اطلاعاتی جمهوری اسلامی بود که عمق اشراف اطلاعاتی جمهوری اسلامی را نشان داد.
تسنیم پروژه الماسی برای فریب را اینگونه گزارش داده است: پروژه دیگر وزارت اطلاعات مربوط به فعالیت بنیاد آمریکایی دفاع از دموکراسی بود. این بنیاد در یکی از جلسات خود که ۳ ساعت درازا داشت، تشکیل«دولت در تبعید» را تصویب کرد که مأموریت اجرای این پروژه به دنیس راس معاون امور خاورمیانه اوباما سپرده شد.
تحقق دولت در تبعید نیازمند چهرهای برخوردار از سوابق اجتماعی و مذهبی بود و برهمین اساس سرویس اطلاعاتی آمریکا شناسایی و جذب عناصر مناسب برای رهبری دولت مذکور را در دستور کار قرار داد. در آن ایام محمدرضا مدحی که دارای وجه سابقه طولانی خدمت در نهادهای انقلابی بود و در بانکوک به تجارت جواهرات و سنگهای قیمتی اشتغال داشت، مورد توجه سفارت آمریکا در تایلند قرار گرفت و خیلی زود از طریق سرویس اطلاعاتی آمریکا برای پیوستن به جریان ضد انقلاب خارج از کشور جذب شد و در سفری به عربستان با مقامات آمریکایی از جمله هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه این کشور دیدار کرد.
مدحی با پذیرش همکاری با آمریکا و اپوزیسیون خارج نشین و طرح ادعای سازماندهی هزاران نفر از نیروهای داخلی جنبشی را تحت عنوان «جمع یاران» تشکیل داد. وی پس از سفر به واشنگتن با هواپیمای اختصاصی و استقرار در ویلایی در حومه این شهر با جو بایدن دیدار کرد که در این ملاقات، معاون رئیسجمهور آمریکا حمایت کامل کشورش از نامبرده را اعلام کرد. در پی موافقت مدحی با همکاری در پروژه دولت در تبعید دنیس راس که مأموریت تشکیل این دولت را داشت، پروژه خود را با توجه به ویژگیهای شخصیتی و سوابق همکار جدیدش تکمیل شده دید.
مدحی پس از مدتی به فرانسه میرود و در آنجا با امیرحسین جهانشاهی سرمایهدار ایرانی دارای تابعیت فرانسوی- اسرائیلی که پدرش از چهرههای نزدیک به رژیم پهلوی به ویژه اشرف بود و خود او نیز مسئولیت سازمانی موسوم به (موج سبز) را برعهده داشت و ۹ سال برای اقدامات براندازانه در سرزمینهای اشغالی دوره دیده بود و همچنین مهرداد خوانساری از عناصر سلطنتطلب وابسته به دفتر به اصطلاح مطالعاتی سازمان جاسوسی MI6 انگلیس که پدر وی نیز از دیپلماتهای رژیم شاه بود، ملاقات کرد. در این دیدار خصوصی که در هتل آتلانتیک پاریس (محل کار جهانشاهی) انجام شد و در همان مکان نیز آغاز همکاری این ۳ نفر در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام شد و پروژه تشکیل شورای رهبری دولت در تبعید رسماً کلید خورد.
اپوزیسیون در نیمه دوم سال ۱۳۸۹ کنفرانسی تحت عنوان «گوادالوپ ۲» برای همفکری در زمینه براندازی جمهوری اسلامی برگزار کرد که گوادالوپ ۱ در ژانویه ۱۹۷۹ (دیماه ۱۳۵۷) با حضور رؤسای ۴ قدرت مهم بلوک غرب برای بازگرداندن شاه مخلوع به در جزیرهای به همین نام برگزار شده بود. در این نشست که سران تمام جریانات و گروههای ضدانقلاب از منافقین تا سلطنتطلبان و از تجزیهطلبان تا جریان فتنه و حتی فرق منحرف اخلاقی و اجتماعی حضور داشتند، دولت در تعبید رسماً اعلام موجودیت کرد.
عبدالله مهتدی رهبر گروهک منحله کومله، حسن شرفی رهبر گروهک منحله دموکرات، علیرضا نوریزاده سلطنتطلب عضو MI6، رضا حسینبُر از رهبران یکی از گروههای تجزیهطلب، محسن مخملباف رابط اپوزیسیون خارج کشور با سران فتنه، امیرحسین جهانشاهی از عناصر سازمان موساد و همچنین مسئول میز ایران در سازمان جاسوسی فرانسه به نمایندگی از نیکلا سارکوزی رئیسجمهور این کشور حضور داشتند. در این جلسه راههای براندازی جمهوری اسلامی از جمله تداوم حیات جریان فتنه از طریق اقدامات آشوبگرانه و اغتشاش و حتی ترور چهرههای منتسب به جریان مذکور در داخل کشور و همچنین نفوذ در ساختارهای قدرت جمهوری اسلامی از طریق جذب نیرو از مراکز مهم مورد بررسی قرار گرفت و ۷ میلیارد دلار آمریکا نیز برای آغاز این تحرکات اختصاص یافت.
پس از انتخاب مدحی به رهبری دولت در تبعید و جهانشاهی به جانشینی وی و ایجاد شورای ۳۰ نفره برای فعالیتهای اجرایی در حوزههای سیاسی و اقتصادی و رسانهای در حقیقت پروژه مذکور وارد فاز جدیدی شد. یکی از اقدامات صورت گرفته در این مرحله جذب دیپلماتهای ایرانی در خارج کشور بود که برای آن کمپینی هم تشکیل شد اما با افشای هویت احمد ملکی دیپلمات ایرانی در ایتالیا که خواهرزاده مهدی کروبی بود، این پروژه با شکست مواجه شد.
هنگامی که قرار شد شورای رهبری دولت در تبعید برای مدیرت و هدایت عملیاتهای خرابکارانه در ایران و براندازی جمهوری اسلامی از طریق کودتا، ظرف یک سال در پادگان سیکلن تلآویو مستقر شوند، عملیات نجات مدحی توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) کلید زده شد و او به کشور بازگشت.
وزیر اطلاعات مدحی را فردی دانست که غربیها برنامهریزی کرده بودند از وی استفاده کنند اما تشکیلات اطلاعاتی کشور توانست با اقدامات اطلاعاتی او را از آنِ خود کرده و در مجموعه آنها نفوذ بدهد.
پیچیدگی و دقت بالای این عملیات نفوذ، به حدی بیسابقه و غیر قابل باور بود که تا مدتها اپوزیسیون و به ویژه نوریزاده که ارتباط بسیار نزدیکی با وی برقرار کرده بود، در شوک آن فرو رفته و با وجود پخش صحبتهای مدحی از تلویزیون هنوز آن را باور نمیکرد. بغض ناباورانه نوریزاده و گریه وی روی آنتن شبکهاش، از خاطرهانگیزترین صحنههای مربوط به این عملیات پیروزمندانه بود.
نفوذ در بیخ گوش «نتانیاهو»
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی همواره به بلوف زنی در خصوص اشراف اطلاعاتی دستگاه های امنیتی اسرائیل به ایران عادت دارد اما شاید هیچوقت فکر نمی کرد که وزیر وی به جاسوسی برای ایران متهم شود!
ماجرا از این قرار است که «گونِن سِگِو» از وزیران پیشین کابینه رژیم صهیونیستی، به اتهام جاسوسی برای ایران بازداشت و دادستانی اسرائیل علیه وی کیفرخواست صادر کرد.
بنابر گزارش رسانه های اسرائیلی این وزیر پیشین کابینه رژیم صهیونیستی به «همکاری آگاهانه» در «انتقال اطلاعات به دشمن در زمان جنگ» و «جاسوسی علیه کشور» متهم بوده و در نهایت به ۱۱ سال حبس محکوم شد.
چندی پیش نیز مدیرکل ضدجاسوسی وزارت اطلاعات در واکنش به اظهارات اخیر بنیامین نتانیاهو مبنی بر تردد دورهای مدیران امنیتی رژیم صهیونیستی برای نظارت بر برنامههای هستهای جمهوری اسلامی ایران گفته بود: نتانیاهو حق دارد از این داستانسراییها داشته باشد؛ زیرا او به خاطر لو رفتن جاسوسی وزیر اسرائیل برای جمهوری اسلامی ایران و نفوذ گسترده دستگاههای اطلاعاتی ایران در سرویسهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی تحت شدیدترین فشارهای داخلی و خارجی قرار دارد.
جذب نیرو از قلب ارتش آمریکا
ماه گذشته وزارت دادگستری ایالات متحده با انتشار بیانیه ای در خصوص یکی از افسران سابق ضدجاسوسی نیروی هوایی این کشور، پرده از یکی دیگر از نفوذهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی برداشت.
در بیانیهای که وزارت دادگستری آمریکا روز چهارشنبه (۱۳ فوریه) منتشر کرده از مونیکا آلفرد ویت، ۳۹ ساله، به عنوان افسر دایره ضدجاسوسی نیروی هوایی آمریکا یاد شده که در خلال سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۸ در استخدام این نیرو بوده و پس از خروج از ارتش هم از سال ۲۰۱۰ به طور قراردادی و پاره وقت با وزارت دفاع آمریکا همکاری داشته است.
بنابر این بیانیه، ویت در سال ۲۰۱۳ شروع به همکاری با ایران کرده و اطلاعات فوقسری از جمله هویت چند نفر از جاسوسان آمریکایی را در اختیار مقامهای ایرانی قرار داده است.
عملیات های فوق تنها گوشه ای از قدرت اطلاعاتی جمهوری اسلامی است که در کنار سایر اقدامات، باعث به جود آمدن امنیتی مثال زدنی در پرالتهاب ترین منطقه جهان است و از طرفی نشان از نفوذ در عمق استراتژیک دشمنانی است که سال ها برای براندازی تلاش های فراوانی کرده اند.