×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : جمعه, ۲ آذر , ۱۴۰۳  .::.   برابر با : Friday, 22 November , 2024  .::.  اخبار منتشر شده : 0 خبر
از دلسوزان انقلاب می‌خواهم در ادبیات‌ خود تجدیدنظر کنند/ عدم شفافیت برای مجلس ما خجالت‌آور است/ دوقطبیِ حقیقی در کشور ما این است: خیال‌پردازان و واقع‌بینان/ دلایل صحبت علیه آقازاده‌ها

پایگاه خبری«رهوا».متن حاضر مکتوب سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان در دهمین و آخرین شب عزاداری دهه دوم محرم سال‌جاری در «هیات هنر» است که از نظر استاد گذشته و اختصاصا برای نشر در اختیار «فرهیختگان» قرار گرفته است.

مبنای از بین رفتن دوقطبی کاذب «اصلاح‌طلب-اصولگرا»، در اصلاح ادبیات دینی و انقلابی است. تا وقتی ادبیات دینی ما سوءتفاهم‌برانگیز باشد و دین را این‌طور معرفی نکنیم که «دین چیزی غیر از واقع‌گرایی نیست»، دعوای اصلاح‌طلب-اصولگرا وجود خواهد داشت. دین و انقلاب یعنی واقع‌بینی و عقلانیت؛ مگر کسی سر اصل «عقلانیت» دعوا دارد؟! دین و انقلاب، پیامش همین است.

  باید یک «نهضت رفع سوءتفاهم» راه بیندازیم
ما باید دو مشکل بزرگ را در عرصه رسانه حل کنیم. رسانه‌های دینی ما رسانا نیستند. رسانه‌های ضددینی هم اغواگر هستند. لذا مردم باید بتوانند از اغوای رسانه‌های ضددین، عبور کنند و از اسارت آنها نجات پیدا کنند. رسانه‌های دینی ما هم -که در انتقال پیام دین، ناتوان هستند- باید بتوانند سوءتفاهم‌ها را کاهش دهند. ما به‌زودی باید همه باهم، به‌صورت هماهنگ، برای برپایی یک نهضتی به نام «نهضت رفع سوءتفاهم» اقدام کنیم. این نهضت رفع سوءتفاهم موجب می‌شود خیلی از کسانی که در دنیا با دین آشنا نیستند، تعریف حقیقی دین را پیدا کنند (یعنی تعریف دین، به‌طور کلی، نه‌فقط دین اسلام) و نیز موجب می‌شود که تعریف کلی انبیای الهی و رسالت آنها را پیدا کنند. بعدا می‌شود صحبت کرد کدام دین کامل‌تر است.

  دین باید یک امر عقلانی تلقی شود
یقینا اگر بتوانیم دین را خوب توضیح دهیم، مردم جهان، دین را به‌عنوان یک برنامه عقلانی و واقع‌بینانه خواهند پذیرفت. الان دین چیزی شبیه «قومیت» شده است. درحالی‌که موقع ورزش‌‌کردن یا غذاخوردن، قومیت مهم نیست و مثلا کسی نمی‌گوید که «من چون ایرانی هستم یا چون مسلمان هستم، ورزش می‌کنم یا غذا می‌خورم!» چون ورزش‌کردن و غذاخوردن یک امر عقلانی است. دین هم باید همین‌طور تلقی شود؛ یعنی فراتر از فرهنگ‌ها، فراتر از زبان‌ها، فراتر از قومیت‌ها، دین باید امری عقلانی تلقی شود. اگر مردم جهان، این تعریف ما را از دین بدانند، همه به دین علاقه‌مند خواهند شد؛ دین برنامه‌ای برای زندگی بهتر است، برنامه‌ای فوق‌العاده واقع‌بینانه و مثبت‌نگر است، دین برنامه‌ای است که اهل هر عصر و مصری، عقلانیت آن برنامه را می‌فهمند و می‌توانند اجرا کنند. البته آدم‌ها ممکن است در بهره‌برداری از دین متفاوت باشند، ولی اصل دین باید یک امر پذیرفته شده باشد؛ مانند اینکه کسی با اصل برنامه‌ریزی برای بهره‌وری بیشتر از امکانات در هیچ کجا مخالفت نمی‌کند. اما دین ما الان غریب مانده است و ما در پشت پرده‌های ادبیات خراب دینی خودمان، دین را غریب نگه داشته‌ایم.

 دین یعنی واقع‌بینی؛ یعنی برنامه‌ای که با واقعیت مطابقت دارد
دین یعنی واقع‌بینی، دین یعنی برنامه‌ای که با واقعیت‌های عالم هستی مطابقت دارد. خدا هم اگر در صدر موضوعات دین مطرح می‌شود، به این دلیل است که خدا اولا خودش بزرگ‌ترین واقعیت است، ثانیا از واقعیت‌های پیچیده و پنهان عالم خبر دارد و واقع‌بینانه ما را راهنمایی می‌کند. خدا اگر وحی فرستاده برای اینکه بسیاری از واقعیت‌ها پیچیده است و انسان‌ها نمی‌توانند آن را خوب درک کنند، پیامبرها آمده‌اند و به عقل بشر کمک کرده‌اند. هرکسی با تعقل با دین برخورد کند صحت پیام‌های دینی را می‌فهمد. هرکسی با عقل خودش سراغ دین بیاید، به دین علاقه‌مند می‌شود. اصلا دین چیزی جز بیدارکننده عقل نیست، امیرالمومنین(ع) می‌فرماید: پیامبر آمده است دفینه‌های عقل را کشف کند «وَ یُثِیرُوا لَهمْ دَفَائِنَ الْعُقُول» (نهج‌البلاغه/خطبه۱) دین انسان را واقع‌گرا می‌کند، دین انسان را تبدیل می‌کند به موجودی که خیلی به واقعیت‌ها اهتمام می‌ورزد. ببینید یک داروساز چطور می‌رود و واقعیت بیماری را نگاه می‌کند تا دارویی را تولید کند. کار دین هم شبیه همین است؛ یعنی اینکه شما بروید واقعیت‌ها را دقیق موشکافی کنید.

 حجاب یک امر عقلانی است؛ نه صرفا یک امر قدسی!
أمیرالمومنین علی(ع) می‌فرماید: «لَوْ لَمْ ینْه اللَّه سُبْحَانَه عَنْ مَحَارِمِه لَوَجَبَ ان یجْتَنِبَها الْعَاقِل» (غررالحکم/۷۵۹۵) اگر خدا نهی نکرده بود، عاقل خودش اجتناب می‌کرد. ما چقدر باید برای خودمان تأسف بخوریم، چقدر ضعیف هستیم در ساختن فیلمی که در آن به مردم جهان نشان بدهیم حجاب و پوشش صرفا امری دینی و قدسی نیست. حجاب امری عقلانی است، منتهی ما نمی‌توانیم فیلمی بسازیم که این را نشان بدهد و الا حجاب تا حالا جهانی شده بود. چرا ما تصمیم گرفته‌ایم امور دینی را صرفا اموری قدسی و ارزشی معرفی کنیم و عقلانیت آن را نشان نمی‌دهیم و غلط حرف بزنیم؟ چرا ما تصمیم داریم سوءتفاهم را افزایش دهیم؟!نیازی نیست شما حتما دین داشته باشید تا حجاب را بفهمید، کافی است که عقل داشته باشید. بقیه مسائل دین هم همین‌طور است. مثلا مقاومت و انقلاب هم یک امر عقلانی است. ما عقل داشتیم که انقلاب کردیم. بعضی‌ها واقعا برعکس می‌فهمند. مثلا می‌گوید: «احساسات انقلابی مثلا یک سال، دو سال، بس است دیگر». کدام احساسات؟ احساسات انقلابی یعنی چه؟ این انقلاب و مقاومت ما عین عقلانیت و منفعت‌طلبی است. انقلاب یعنی قیام و فدا شدن برای منافع یک ملت.

چرا روسای جامعه باید باتقوا باشند و اشرافی نباشند؟
چرا می‌گوییم روسای جامعه باید باتقوا باشند؟ چون تقوا و خویشتن‌داری از لذایذ دنیا عقل آدم را افزایش می‌دهد، لذا آدم متقی، خوش‌فکرتر می‌شود. چرا می‌گوییم که مسئولان نباید اشرافیت داشته باشند؟ چون کسی که نمی‌تواند راحت‌طلبی خودش را کنترل کند، کم‌کم عقل و فهمش کم می‌شود و واقعیت‌های عالم را اشتباه می‌بیند. مثلا یک موجود ضعیف را که در حد کدخدای یک ده هم نیست، این را کدخدای عالم تصور می‌کند؛ یعنی اشتباه می‌بیند. چرا باید مسئولان و فرمانداران پای رکاب امام‌زمان(ع) غذای بسیار ساده بخورند و لباس خشن بپوشند؟ چون همان‌طور که در روایات آمده: یک مسئول باید به اندازه تمام مردم، عقل داشته باشد؛ یعنی عقلش بیشتر از دیگران باشد. ولی آدم راحت‌طلب که عقل کاملی نمی‌تواند داشته باشد. این فرد باید بتواند خدمت کند و ابزارش عقل است، یعنی عقل و باهوش بودن، ابزار مدیریت است.

چرا ما علیه آقازاده‌ها صحبت می‌کنیم؟
چرا ما علیه آقازاده‌های راحت‌طلب صحبت می‌کنیم؟ هر مسئولی که جلوی دنیازدگی آقازاده‌هایش را نگیرد، هرچقدر اینها دنیازدگی کنند از عقلش کم می‌شود، لذا خطرناک است کار را به دست او بدهید. کسی که اسیر فرزندانش باشد، همان‌قدر عقلش پایین می‌آید. یکی از آقایان، درباره آن بنده‌خدایی که جلوی امام ایستاد و امام عزلش کرد، این‌طور می‌گفت: ما رفتیم او را متقاعدش کنیم که جلوی امام نایست، امام راست می‌گوید، از آن فردِ اعدامی دفاع نکن، او آدم کشته است… هرچه به او گفتیم، قبول نکرد و آخر سر یک‌دفعه‌ای گفت: «خُب جواب بچه‌ها را چه بدهم؟ بچه‌ها از من می‌خواهند»! خب کسی که اسیر بچه‌هایش باشد، عقلش کم می‌شود. تو هرچقدر نتوانستی بچه‌ات را جمع کنی، فهم و عقلت به همان نسبت کم می‌شود و مدیریت هم نیاز به عقل فراوان دارد. بااین‌حال برخی از این افراد، بعضا می‌روند در مجلس شورای اسلامی و مثلا می‌گویند: «ملت رشد کافی ندارند که ما شفاف رأی بدهیم!» و این توهین به ملت است. رشد کافی را کسی ندارد که نمی‌تواند از رانت‌خواری فرزندانش جلوگیری کند.

 از دلسوزان انقلاب می‌خواهم در ادبیات‌ خود تجدیدنظر کنند
آیا ما دنبال ارزش‌ها هستیم یا واقعیت‌ها؟ ما دنبال عقل هستیم که مطابق واقعیت‌ها رفتار کنیم. مگر کسی سر اصل عقلانیت دعوا دارد؟ این واقع‌بینی را، این عقلانیت را به انواع معانی‌اش، حتی عقل تجربی، این را ملاک قرار بدهیم، دین و انقلاب پیامش همین است. من از کسانی که دلسوز انقلاب هستند و دلسوز دین هستند، خواهش می‌کنم در ادبیات‌تان تجدیدنظر کنید. در ادبیات خودتان بازنگری کنید. بگذارید اگر کسی خواست به‌عنوان ضدانقلاب، به شما به‌عنوان یک انقلابی فحش بدهد این‌جوری بگوید: «این فلان‌فلان‌شده چقدر زیاد می‌فهمد. چقدر عاقلانه با همه‌چیز برخورد می‌کند. خسته شدیم از بس تحلیل عقلانی ارائه کرد.»

  یکی از بحث‌های به‌شدت عقلانی، شفافیت است
ما باید عقلانیت را وسط بگذاریم و از رسانه‌ها هم بخواهیم که شما هم کمک کنید؛ یعنی جدا از رسانه دین، رسانه‌های اجتماعی هم شروع کنند عقلانیت را افزایش دهند. اگر این عقلانیت افزایش پیدا کند مردم کم‌کم به‌سمت بهبود اوضاع می‌روند، لذا هر امرِ عقلانی‌ای را طبیعتا می‌پذیرند.
یکی از بحث‌های به‌شدت عقلانی، شفافیت است. اولا بگذارید ریشه‌های دینی شفافیت را به شما بگویم. امیرالمومنین علی(ع) داشتند از بصره بیرون می‌آمدند و کیسه غذای خودشان را نشان دادند و فرمودند: «ببینید من از شهر شما چیزی نبردم بیرون جز همین. این غذا هم مال خودم است، خودم در باغم کاشتم، از مدینه برداشتم آوردم، این آذوقه سفر من، چیزی است که از باغات خودم در مدینه دارم، یعنی حضرت خیلی شفاف با مردم برخورد کردند.» (وَ أَشَارَ إِلَى صُرَّةٍ فِی یدِه فِیها نَفَقَتُه فَقَالَ وَ اللَّه مَا هی إِلَّا مِنْ غَلَّتِی بِالْمَدِینَةِ فَإِنْ أَنَا خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِکمْ بِأَکثَرَ مِمَّا تَرَوْنَ فَأَنَا عِنْدَ اللَّه مِنَ الْخَائِنِینَ؛ الجمل و النصرة/ص ۴۲۲)
أمیرالمومنین(ع) می‌فرماید: «وَ ان لَکمْ عِنْدِی أَلَّا أَحْتَجِزَ دُونَکمْ سِرّا إِلَّا فِی حَرْبٍ» (نهج‌البلاغه/نامه۵۰) یک حقی که شما به گردن من دارید این است که من هیچ چیزی را از شما پنهان نکنم مگر در جنگ. یعنی آن چیزی که اگر من به شما بگویم به گوش دشمن می‌رسد و دشمن به ما ضربه می‌زند. غیر از آن مسائل امنیتی و اموری که با دشمن مقابله داریم، بقیه مسائل باید شفاف باشد. این خیلی حرف عقلانی‌ای است.
مقام معظم رهبری یک‌سال پیش، درباره همین کلام امیرالمومنین(ع) فرمودند: «این شفافیتی که حالا سر زبان‌هاست که «آقا شفاف، شفاف»، در کلام امیرالمومنین است. بعضی‌ها عادت کرد‌ه‌اند هر چیز خوبی که در جامعه‌ اسلامی است را نسبت دهند به غربی‌ها. واقعا انسان تعجب می‌کند از کوته‌فکری بعضی‌ها! توجه به مردم، آرای مردم، اهتمام به مردم، می‌گوید «ما از غربی‌ها یاد گرفتیم اینها را»؛… وقتی مراجعه به منابع اسلامی نمی‌کنید، وقتی کلمات امیرالمومنین و رسول مکرم اسلام را نمی‌خوانید و بلد نیستید، خب بله، از غربی‌ها باید یاد بگیرید. بعضی‌ها می‌گویند و می‌شنوید که «بله، این شفافیت را هم آنها به ما یاد دادند»؛ نخیر، شفافیت را امیرالمومنین یاد داده؛ می‌گوید حق شما بر من -یعنی حقی که شما پیش من دارید- [این است که] هیچ رازی را از شما پنهان ندارم، هیچ حرفی را از شما پنهان نکنم، مگر در جنگ و مسائل جنگ و مسائلی که با دشمن طرف هستیم، اینجا نمی‌شود حرف‌ها را زد؛ چون حرف را وقتی که گفتیم، شما شنفتی، دشمن هم می‌شنود… مسئولان جز در موارد نظامی امنیتی و اموری که با دشمن مقابله داریم باید شفاف باشند، و هیچ رازی را از مردم پنهان نکنند.» (۳۰/۰۷/۱۳۹۷)

  عدم شفافیت برای مجلس ما خجالت‌آور است؛ در برخی کشورها علاوه‌بر شفافیت آرا، هزینه‌های انتخاباتی هم شفاف است!
امیرالمومنین علی(ع) فرمود: «مواظب باشید، آنهایی که ایمان به خدا ندارند (یعنی آن واقعیت‌های بزرگ را درک نکردند) در اجرای دین از شما سبقت نگیرند.» (لَا یسْبِقُکمْ بِالْعَمَلِ بِه غَیرُکمْ؛ نهج‌البلاغه/نامه۴۷) واقعا برای مجلس شورای اسلامی ما خجالت دارد، بعضی از کشورها نه‌تنها شفافیت آرا را گذاشتند، بلکه هزینه‌های انتخاباتی را هم دقیق مشخص می‌کنند که چه‌کسی از کجا گرفته است.
این برای مجلس شورای اسلامی و دولت و شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام، خجالت‌آور است که کشورهای دیگر در شفافیت از ما جلو بزنند. اخیرا قوه قضائیه شروع کرده است شفافیت در اموال خود و خانواده و تغییر آنها در طول مسئولیت را اجرا کند، خجالت‌آور است که تا حالا این شفافیت نبوده است. و باید ببینیم ان‌شاءالله این شفافیت چه وقت کامل می‌شود.
یکی دیگر از موارد، شفافیت در مکاتبات و توصیه‌نامه‌هاست، یعنی اینکه یک نماینده مجلس به چه‌کسانی نامه می‌نویسد؟ می‌دانید چرا برخی از نمایندگان حاضر نشدند در موضوع شفافیت بگویند که ما اشتباه کردیم و ما باید شفاف شویم؟ برای اینکه این شفافیت، «الف» است که بعدش باید بگوید «ب» و بعد هم باید تا آخر «ی» برود! لذا اگر بتواند همینجا بایستد به‌نفعش است؛ چون خودش می‌داند چه‌کار کرده است.
یکی دیگر، شفافیت در سفرهای خارجی و هزینه‌های آن است. همچنین، شفافیت در برگزاری جلسات با اشخاص مختلف رسمی و غیررسمی و اینکه موضوع جلسه چه بوده است؟ همه اینها باید بیاید روی بُرد و همه ببینند.

 وقتی مجلس شفاف نباشد، چطور می‌شود دولت را شفاف کرد؟!
وقتی شما مجلس را شفاف کردید، آن‌وقت مجلس می‌تواند دولت را شفاف کند. عامل شفاف‌سازی دولت‌ و قراردادهای دولتی، مجلس است. حالا اگر مجلس خودش شفاف نباشد چطور می‌شود دولت را شفاف کرد؟ منظور، شفافیت در حقوق و مزایای دولتی و خیلی از موارد و فسادهای دیگر است که اصلا با قانون و قوه قضائیه نمی‌شود جلویش را گرفت.
اگر شما صددرصد هم شفافیت در مملکت ایجاد کنید؛ در همه سازوکارهای دولتی و اجرایی و… بازهم نمی‌شود جلوی خیلی از رانت‌خواری‌ها را گرفت؛ بقیه‌اش را باید با تقوای مسئولان، دنبالش باشیم. تقوا یعنی اینکه از روی رفتار یک مسئول، بفهمیم که او نوعا کارش درست است یا نه؟ وقتی که می‌بینیم، او شکم‌بارگی می‌کند و اشرافی‌گری می‌کند، اگر هم دزدی نکرده باشد و همه کارهایش هم شفاف باشد، ولی او به‌درد مدیریت نمی‌خورد، چون عقل درست و حسابی برای مدیریت‌کردن ندارد!
البته اگر کسی ثروتمند باشد، ولی اشرافی‌بازی درنیاورد، مشکلی ندارد، کمااینکه امیرالمومنین علی(ع) هم ثروتمند بود، ما با ثروت، مخالفت نداریم. ما با اینکه کسی تجارت و پولش را زیاد کند مخالفت نداریم، ولی اگر چنین کسی آمد و مسئول شد، باید مثل امیرالمومنین(ع) زندگی کند و حتی ثروت خودش را هم در اختیار محرومان بگذارد، نه اینکه ثروتش را جداگانه بسته‌بندی کند و افزایش دهد. تازه از بیت‌المال حقوق هم بگیرد. این دستورات اخلاقی دین سلسله اموری عقلانی‌ هستند.

 شفافیت هم جلوی دزدی و رانت را می‌گیرد هم باعث می‌شود بفهمیم «کی باعرضه است، کی بی‌عرضه است؟»
ما وقتی که درباره «شفافیت» صحبت می‌کنیم، این را براساس یک سلسله اصول واقع‌بینانه می‌گوییم.
اگر شفافیت نباشد، همین ام‌الفساد است، شفافیت اگر باشد، فقط جلوی دزدی گرفته نمی‌شود، فقط جلوی رانت‌های پنهان گرفته نخواهد شد، بلکه یک اتفاق دیگر هم می‌افتد که هیچ‌وقت قوه‌قضائیه نمی‌تواند به آن رسیدگی کند و آن هم اینکه «ما می‌فهمیم؛ کی باعرضه است، کی بی‌عرضه است؛ کی باشعور است، کی بی‌شعور است» این را می‌فهمیم! ما که فقط نمی‌خواهیم جلوی دزد را بگیریم. بلکه باید شعور سیاسیون را هم بفهمیم، چون با شعور آنها مملکت اداره می‌شود، شعور آنها درواقع گواهینامه و مجوز کارشان است.

شفافیت دیر یا زود محقق خواهد شد، ولی آن چیزی که در انسان درد ایجاد می‌کند که باعث می‌شود فریاد بزنیم، این است که بعضی‌ها برای عدم شفافیت، توجیه زشت و تحقیرآمیز برای ملت می‌آورند که این واقعا جای داد و فریاد دارد. آیا این عقلانیت است که برخی رسانه‌ها یا سیاسیون برجسته، دوقطبی‌های کاذب درست می‌کنند؛ مثل دوقطبی «اصولگرا-اصلاح‌طلب»؟ آیا این درست است؟ آیا این نتیجه یک بررسی عقلانی است؟ آیا این ناشی از شعور سیاسی سیاسیون است؟!
چرا به این رفتارها در عرصه سیاست پایان نمی‌دهیم؟ آیا معروف و منکر، در نگاه برخی نخبگان جایش عوض نشده است؟ اگر یک کسی را با متهم‌کردن به اینکه عضو یک جناح است خفه‌ بکنند؛ به‌عنوان یک منتقد و تحلیلگر، یا به‌عنوان یک فریادگر نهی از منکر-برای منکری که یک حماقت بسیار واضح است- آیا این منکر نیست و بداخلاقی نیست؟!
اخلاق می‌گوید: کسی که برای مقام، در جان خودش این‌طور بگوید که «من بروم این مقام را پیدا کنم» ملعون است. (قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّه(ع) مَلْعُونٌ مَنْ تَرَأَّسَ مَلْعُونٌ مَنْ همَّ بِها مَلْعُونٌ مَنْ حَدَّثَ بِها نَفْسَه؛ کافی/۲/۲۹۸) لذا برخی از پُست‌داران ملعون هستند. اگر اخلاق می‌خواهید اخلاق این است!
بنده این مرزهای اصلاح‌طلب – اصولگرا را اصلا قبول ندارم، این نقشه است که پشت سر کشور می‌خواهند دوگانگی‌های کاذب درست کنند، یا کار آدم‌های نابخردی است که ما هنوز همت لازم برای عبور از این موانع را پیدا نکرده‌ایم. ما باید بتوانیم از این موانع عبور کنیم.

 «شورای شهر» یکی از نهادهایی است که در شفافیت، پیشتاز است
من از شورای شهر تشکر می‌کنم، شما می‌دانید که شورای شهر تهران، همه به اصطلاح خودشان اصلاح‌طلب هستند. ولی شورای شهر یکی از نهادها در کشور است که در شفافیت پیشتاز است لذا از آنها تشکر می‌کنم. یکی از خانم‌های عضو شورای شهر، خانم آروین، خیلی برای شفافیت تلاش می‌کند.
بازیِ اصلاح‌طلب-اصولگرا را باید کنار بگذارند. بعضی از کسانی که در مجلس، علیه فریاد شفافیت هتاکی کردند، مثلا اصولگرا هستند؛ یعنی هتاکی کردند به کسی که آنها را نهی از منکر کرد و ما هم می‌دانیم چرا این کار را کردند و چرا فریادشان بلند شده است.

در هر دو جریانِ اصلاح‌طلب و اصولگرا، آدم خوب و بد وجود دارد
در هر دو جریانِ اصلاح‌طلب و اصولگرا، آدم خوب هست و در هر دو جریان هم آدم‌های به درد نخور وجود دارد! لذا خودتان را اسیرِ این بازی‌ها نکنید، اندیشه خودتان را آزاد کنید. تقاضا می‌کنم از کسانی که می‌خواهند رسانه‌ایِ انقلابی باشند، وارد این بازی‌ها نشوند.
مثلا درباره یکی از نماینده‌های مجلس که اتفاقا -در برخی از مواضع- خیلی رفتار غلطی دارد، در یک صفحه به‌ظاهر انقلابی و حزب‌اللهی نوشته بودند: «برادرزاده ایشان یک مرکز فساد دائر کرده و دستگیر شده است، این هم ضایع شد!» اصلا-اگر این خبر، درست باشد- برادرزاده او، به خودش چه مربوط است؟ شما که ادعای دین‌داری و انقلابی‌گری دارید، نباید وارد این بازی‌ها بشوید. حالا اگر او اصلاح‌طلب است و شما اصلاح‌طلب نیستید، هر حرفی را باید علیه او بزنید؟ اگر برادرزاده این فرد، وضعش خراب است، نباید این را به‌حسابِ خود او بگذارید.
آنها از آن‌طرف یک عده‌ای را وادار می‌کنند که دعوای اصلاح‌طلب اصولگرا را داغ کنند، و از این‌طرف هم یک عده‌ای این‌طوری برخورد می‌کنند؛ این باعث می‌شود که دعوا هیچ وقت تمام نشود.
یک کسی هم گفته است که اصلا «این شفافیت شعار ما بود و شما دارید نامردی می‌کنید که شعار ما را گرفتید. نقشه‌تان چیست؟» مثل بچه‌های لوس چهارساله رفتار می‌کنند! بچه‌های چهارساله تا یک اسباب‌بازی، در دست کسی می‌بینند، آن را می‌خواهند و می‌گویند: این مال من بود، این اسباب‌بازیِ من بود که تو برداشتی! خُب آن‌وقتی که این اسباب‌بازی دستِ تو بود، چرا با آن بازی نکردی؟!

 انقلابی‌ها شروع کنند به ادبیات رسانه‌ای فاخر
شاید انقلابی‌ها باید شروع کنند به ادبیات رسانه‌ای فاخر. مثلا اگر می‌بینند که یک تفکرِ غلطی وجود دارد، بگویند: «این فکر بد است، لذا این آدم را با این فکرش نقد می‌کنیم… » ولی اگر فامیلِ او فساد دارد یا رانت‌خواری کرده است، این را روی صورت او نکشید؛ مگر اینکه خودش در رانت‌خواریِ فامیلش دست داشته باشد؛ البته به‌شرطی که یقین داشته باشید و برایتان ثابت شده باشد. فضای جامعه را نباید خراب کرد.
هرکسی که زمین خورد، نباید دو تا لگد دیگر هم به او بزنیم. هرکسی یک ایرادی داشت، نباید دو تا ایراد دیگر هم به آن اضافه کنیم.
امیرالمومنین(ع) حاضر نشد پشت سر خوارج بفرماید که اینها دنیاطلب هستند، یا کافر و منافق هستند، بلکه فقط فرمود: اینها ایمان داشتند ولی اشتباه کردند (عَنْ جَعْفَرٍ (ع) عَنْ أَبِیه (ع) قَالَ: ان عَلِیّا لَمْ یَکُنْ یَنْسُبُ أَحَدا مِنْ أَهلِ حَرْبِه إِلَی الشِّرْکِ وَ لَا إِلَی النِّفَاقِ وَ لَکِنَّه کَانَ یَقُولُ همْ إِخْوَانُنَا بَغَوْا عَلَیْنَا؛ قرب‌الاسناد/۹۴ـ وسایل‌الشیعه/۱۵/۸۳) بیشتر از «اشتباه کردند و به ما ستم کردند» چیزی نفرمود.

 سر منکر عظیم، باید فریاد زد؛ دوقطبی‌سازی کاذب، منکر عظیم است
البته سر منکر عظیم، باید فریاد زد و منکر عظیم، مثلا دوقطبی‌سازی کاذب منکر عظیم است، این کار فرعون است، این کاری است که به‌خاطرش سوره منافقین نازل شد، این با یک دزدی و رانت‌خواری که هر کجا ممکن است پیش بیاید فرق می‌کند، این کثیف‌تر از خیلی از رانت‌خواری هاست! این خطرش برای جامعه، برای فاسدکردن جامعه و برای ایجاد فرصت‌طلبی‌ها در میان فرصت‌طلبان، بیشتر از خطاهای دیگر است.
تثبیتِ دوقطبی کاذب، برای جامعه ما ننگ است لذا باید برایش فریاد زد. بعضی‌ها که با وقاحت، این دوقطبی‌سازی‌های کاذب را درست می‌کنند، باید سرشان فریاد زد و آنها را از این منکر، نهی کرد که رعب در دل‌شان ایجاد شود و دست بردارند. البته توضیح می‌خواهد که دوقطبی‌سازی با هر نوع اختلاف نظر پیدا شدن در جامعه متفاوت است. ولی همان قدر که دوقطبی‌سازی کاذب معنایش فهمیده می‌شود مورد نهی قرار نمی‌گیرد.

در همین دولت هم، مردان خدمتگزارزیاد داریم
در همین دولت -که من البته منتقد به رئیس دولت هستم- ما مردان خدمتگزار، در سطوح مختلف زیاد داریم. صریحا عرض می‌کنم.
بعضی از دولتمردان هستند (نه‌فقط در این دولت، بلکه در دولت اصلاحات) که مقلد کسی بودند که امام او را طرد کرد و این را رسما می‌گفتند. ایشان به‌خاطر پرکاری‌اش و زحمتی که در وزارت می‌کشید، الان هم وزیر است و رهبر انقلاب هم چند بار ایشان را تایید کردند. اصلا! رهبر انقلاب به این بحث‌ها و جناح‌بندی‌های سیاسی، نگاه نمی‌کنند.
اگر ما نسبت به دولت منتقد بودیم، نباید یک‌باره با همه اعضای این دولت و کارهای آنها مخالفت کنیم و نباید دوقطبی‌سازی کنیم؛ این‌طور نباشد که چون در قطب ما نیست، محسنات آنها را نگوییم.
می‌شود یک فهرستی را از خوبان چپ و راست بگوییم، و می‌شود یک فهرستی را هم از رانت‌خواری‌ها و فرصت‌طلبی‌های چپ و راست بگوییم. این نه معنایش این است که هیچ آدم سالمی نمانده است، نه معنایش این است که همه خوب هستند. باید دانه‌دانه خوب و بد را جدا کرد.

 اصلاحِ ادبیات دینی و انقلابیِ ما، لازمه از بین بردنِ دوقطبی کاذب اصلاح‌طلب – اصولگراست
از بین رفتن دوقطبی کاذب اصلاح‌طلب-اصولگرا، مبنایش در اصلاح ادبیات دینی و انقلابی است. تا وقتی ادبیات دینی و انقلابیِ ما سوءتفاهم‌برانگیز باشد و تا وقتی نتوانیم دین را این‌طور معرفی کنیم که «دین چیزی غیر از واقع‌نمایی و واقع‌گرایی نیست» این دعوای اصلاح‌طلب-اصولگرا وجود خواهد داشت.
یک آقایی اول انقلاب، کتابی نوشت به نام «دانش و ارزش» و این تئوری خودش را تقویت کرد و سرایت داد به عرصه سیاست و گفت: «اینها ارزشی هستند، ما دانشی هستیم… » یک حلقه‌ای درست کرد و آن حلقه آمدند جریان اصلاح‌طلب اصولگرا درست کردند. لذا دو تا ادبیات-به‌دروغ- در جامعه ما رواج پیدا کرد. اصلا کلمه ارزش‌ها را از کجا آوردی؟! دین فقط به واقعیت‌ها دعوت می‌کند. واقعیت‌ها اندازه‌های مختلف دارند، یک واقعیتی هست که واقعیت مطلق در عالم است(یعنی خداوند) اما با چشم دیده نمی‌شود، منتها آثارش به وضوح درک می‌شود.

 دوقطبیِ حقیقی در کشور ما این است: خیال‌پردازان و واقع‌بینان
انسان مقدس و نورانی کیست؟ کسی که بیشتر واقعیت‌ها را درک کرده و خودش را با واقعیت تطبیق داده است. از خیال‌پردازی فاصله گرفته است. می‌دانید در این کشور دوقطبی حقیقی چیست؟ خیال‌پردازان و واقع‌بینان. خیال‌پردازان گفتند که برجام نتیجه می‌دهد، اما واقع‌بین‌ها گفتند برجام نتیجه نمی‌دهد! دعوا سرِ این است، دعوا سر چیز دیگر نیست. همه‌جا همین است، همه‌جا دعوا سر واقع‌بینی و خیال‌پردازی است. این را هم اساسا دوقطبی نمی‌شود گفت. قرآن کریم هم فرمود: «إِنْ یتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ»، اینها از گمان پیروی می‌کنند؛ از علم پیروی نمی‌کنند! هرکسی از گمان پیروی کند، او کم‌کم خودش موجب حذف خودش می‌شود و نیازی به دوقطبی‌سازی نیست.
زمان امام زمان ارواحنا له الفداء، دوقطبی نخواهد بود، در زمان امام زمان(ع) هرکسی عقلش بیشتر باشد، خودبه‌خود جلو می‌افتد؛ با نگاه مردم، با حس مردم، با تایید مردم، با تقویت مردم، با نصرت مردم، و با اشاره و امر امام. این حرف‌ها دیگر دور ریخته می‌شود.

  هرکسی که طرح خوبی آورد-از هر جناحی باشد- قدمش روی چشم!
هرکسی هر طرح خوبی آورد -از هر جناحی باشد- قدمش روی چشم! هرکسی هر حرف خوبی زد، قدمش روی چشم! من تعجب می‌کنم از این‌همه تهمت رسانه‌ای! مثلا اینکه می‌گویند: «یادتان باشد، فلانی مال فلان جناح است». چرا این‌طوری تهمت می‌زنند؟ برای اینکه می‌ترسند صدای ما به گوش بعضی‌ها برسد. این هم یک‌نوع دیکتاتوری است؛ دیکتاتوریِ رسانه‌ای. فرق دیکتاتوری رسانه‌ای با دیکتاتوری حکومتی این است: دیکتاتورهایی که حکومت دست‌شان است، آدم‌های قلدری هستند؛ شمشیر دارند و  زور می‌گویند. اما دیکتاتوری رسانه‌ای معمولا کارِ آدم‌های ضعیف و زبون است و آدم‌های زبون و ضعیف اگر بخواهند دیکتاتوری کنند، خیلی خبیثانه‌تر برخورد می‌کنند زورشان برسد رحم نمی‌کنند.
باید این بساط اصلاح شود و باید این انتخابات اصلاح شود. البته همه این حرف‌هایی که بنده می‌گویم، همه‌اش راه‌حل نیست؛ اعتراض به وضع موجود است. ولی برای ارائه راه برای حل مشکلات سیاسی مثل اینکه لیست ۳۰نفره تهران چطوری بسته  شود؟ اینها راه‌حل دارد که باید در جای خودش مطرح  شود.

 اینکه اشخاص، لیدری کنند بهتر از این جناح‌بندی‌های موهوم است
حتی اگر اشخاص لیدری کنند بهتر از این جناح‌بندی‌های موهوم است. اما بعضی‌ها این جناح‌بندی از دهان‌شان نمی‌افتد و توهین‌آمیز صحبت می‌کنند. مربی‌های دو تیم قرمز و آبی هم هیچ‌وقت به همدیگر این‌طوری توهین نمی‌کنند چون می‌دانند که رقیب اصلی‌شان این است و همدیگر را تحویل می‌گیرند. نه اینکه توهین‌آمیز برخورد کنند و  ‌عده‌ای را ذلیل و ‌ عده‌ای را عزیز کنند که کار منافقان و فرعونیان است. در حد تیم ۱۱ نفره، این مسائل را می‌فهمند اما برخی از سیاسیون ما در همین حد هم نمی‌فهمند و توهین می‌کنند.

دوقطبی‌سازی کاذب و تقویت آن، کار خبیثانه‌ای است
بنده دوقطبی‌سازی کاذب -به‌ویژه سر این جناح‌کشی‌های غیرواقع‌بینانه- و تقویت آن در جامعه را کار خبیثانه‌ای می‌دانم؛ کارِ خبیثانه‌ای که جز با فریادزدن و جز با نهی از منکر کردن، نمی‌شود درستش کرد. منتها اکثر کسانی که در کشور باید بیایند به دادِ این فضا برسند و فضا را اصلاح کنند و توانمند هستند که در این فضا حرکت کنند، در حال خواب و بیهوشی انگار به سر می‌برند. انگار درکی از اولویت‌های منکر و معروف در جامعه ندارند.
شما می‌توانید ۱۰ یا۲۰ طرح خوب و مفید برای جامعه، معرفی کنید و بدون توجه به اصلاح‌طلب یا اصولگرا بودن افراد، بگویید: «هرکسی یا کسانی که بگویند که ما این ده تا طرح را اجرا می‌کنیم… اینها شایسته هستند که به ایشان رأی بدهید. »
در انتخابات هم هر کاندیدایی که طرحِ خوبی دارد، بیاید و طرح خودش را معرفی کند، نه اینکه بخواهد با تخریب رقیبش رأی بیاورد! یا اگر کاری کرده‌ است، گزارش بیاورد و بگوید «من می‌خواهم این کار را ادامه بدهم» اما حق ندارد از دیگران یک دیو بسازد تا مردم از ترسِ این دیوِ خیالی، بگویند: «با اینکه تو شایسته نیستی، اما به‌هرحال به تو رأی می‌دهیم!»

 انتخابات محل درک این است که «چه کسی عاقل‌تر است؟»
باید یک‌طوری ادبیات دینی خودمان را تنظیم کنیم که محل سوءاستفاده خیلی‌ها قرار نگیرد. اگر دین را به معنای واقع‌بینی و عقلانیت، جا انداخته بودیم، دعوا می‌شد سرِ اینکه یکی می‌گفت: این سخن من عقلانی‌تر است و آن یکی می‌گفت: این سخن ما عقلانی‌تر است… آن‌وقت عقل جمعی حکم می‌کرد و به یکی از اینها رأی می‌دادند. در زمان امام زمان ارواحنا له الفداء، انتخابات یا انتصاب‌ها یا انتخاب‌های طبیعی (با رای‌گیری یا بدون رای‌گیری) چطوری انجام می‌گیرد؟ طوری انجام می‌شود که عاقل‌ترین‌ها بالا می‌آیند. اصلا انتخابات محل درک این است که «چه کسی عاقل‌تر است؟» چرا شعارهای حاشیه‌ای می‌دهید؟ چرا میزان درک خود را پنهان می‌کنید و با ایجاد دشمنی از سر اتهام به یک جریان و جریان‌سازی موهوم برای خود رای درست می‌کنید؟ برای تشخیص عقلِ افراد هم ملاک‌هایی وجود دارد؛ یکی از آنها شفافیت است، یکی‌ دیگر هم تهذیب نفس است. مسئولان در زمان امام زمان ارواحنا له الفداء، به خودشان سخت می‌گیرند و امام زمان ارواحنا له الفداء هم به عُمال خودش سخت می‌گیرد. ایشان با همه مردم مهربان و کریمانه برخورد می‌کند اما به عُمال خودش به‌شدت سخت می‌گیرد.

  حضور در اربعین یک امر عقلانی است
درباره اربعین هم یک سفارش بکنم؛ رفتن و حضور پیدا کردن در اربعین و کمک کردن به اربعین، یک امر عقلانی است. صحبت‌های مقام معظم رهبری درباره اربعین را شنیدید؟ دیدید ایشان چقدر با اربعین، عقلانی برخورد کردند؟ ایشان به یک تعبیری فرمود که این اربعین را ساده نگیرید؛ این اربعین می‌تواند مقدمه تمدن عظیم اسلامی باشد (آن وقت امت اسلامی نشان خواهد داد که عزت الهی یعنی چه؛ تمدن عظیم اسلامی را به جوامع عالَم نشان خواهند داد؛ باید هدف ما این باشد و این راه‌پیمایی اربعین می‌تواند یک وسیله‌ گویایی برای تحقق این هدف باشد؛ ۹۸٫۶٫۲۷)
حضرت امام می‌فرمود: اگر این روشنفکرها (که بی‌دین هستند) می‌فهمیدند فواید اجتماعی و فواید انسانی روضه و دسته‌های عزاداری چیست، خودشان جلسه روضه می‌گرفتند! (اگر بُعد سیاسى اینها را اینها بفهمند، همان غربزده‏ها هم مجلس به پا مى‏کنند و عزادارى مى‏کنند، چنانچه ملت را بخواهند و کشور خودشان را بخواهند؛ صحیفه امام/ج‏۱۶/ ص ۳۴۷ )

  اربعین پایان تئوری‌های نجات‌دهنده حیات بشر است
وقتی شما اربعین را نگاه می‌کنید، می‌بینید که اربعین پایان تئوری‌های مدعی نجات‌ حیات بشر شده است، مهر خاتمه‌ای است بر همه ادعاها  و طلیعه‌ای است برای اینکه «می‌شود این‌گونه زندگی کرد… » اگر امام در جامعه، حضور پیدا کند دل‌ها چقدر به هم نزدیک می‌شوند و خیلی از سختی‌های زندگی برطرف خواهد شد. بیایید در اربعین ببینید چه کسی این افراد را با هم هماهنگ می‌کند.  هرکسی هرکاری می‌تواند برای اربعین انجام دهد؛ برای اربعین کم نگذارید. اربعین را با عقلت بفهم. دوستانِ تلویزیون، وقتی برای اربعین مصاحبه می‌گیرند اینقدر نگویند «چه حس خوبی داری؟ چه حال عاطفی خوبی داری؟» اگر هم از «حال» می‌خواهند حرف بزنند، بگویند عقلت حال کرد؟ عقلت باز شد؟ چقدر فهمیدی؟ چه دریافتی پیدا کردی؟ چقدر فکرت باز شد؟ اربعین، این کار را می‌کند. اصلا پیامبر (ص) فرمود محبت اهل‌بیت (ع) حکمت می‌آورد.  چرا در هیات‌ها باید از هوشمندانه‌ترین سخنان دین، حرف زد؟ برای اینکه در هیات و در مجلس محبت اهل‌بیت(ع) است که آدم خیلی عقلش می‌رسد. کسانی که برای اهل‌بیت(ع) اشک می‌ریزند آماده و برخوردار از حکمت می‌شوند، لذا اگر اشاره کنی تا آخر مطلب را می‌گیرند.  ان‌شاءالله اربعین، غیبت نخورید. رفقا، اربعین اگر خدمت حضرت ولی عصر (عج) رسیدید، سلام ما را هم به ایشان برسانید. در اربعین شب‌ها در این بیابان حرکت کردید، دائما متوجه حجت‌بن‌الحسن‌العسکری(عج) و به یاد ایشان باشید.

  یک پیشنهاد برای اربعین: آغاز راه‌تان را «مسجد سهله» قرار بدهید
رهبر انقلاب فرمودند: معنویت و معرفت و آن غنای باطنی اربعین را افزایش بدهید و سعی کنید کیفیت اربعین را افزایش بدهید. (این مراسم را هرچه می‌توانید و هرچه می‌توانیم، باید پُربارتر و معنوی‌تر کنیم؛ معنا و مضمون این مراسم را باید روزبه‌روز بیشتر کنیم؛ ۹۸٫۶٫۲۷) من برای افزایش کیفیت اربعین، یک پیشنهاد دارم: آغاز راه‌تان را خانه امام زمان مهدی فاطمه «مسجد سهله» قرار بدهید، بعد از زیارت قبر امیرالمومنین(ع) به مسجد سهله بیایید؛ یعنی جایی که بناست خانه امام‌زمان(عج) باشد. مسیر پیاده‌روی خودتان را از اینجا شروع کنید. این سنت از قدیم مرسوم بوده است.
هیچ‌وقت تا حالا در بیابان دنبال امام زمانت گشته‌ای؟ آیا می‌شود پدرِ امام‌زمان(عج)-یعنی امام‌حسن عسکری(ع)- ما را برای اربعین دعوت کنند اما پسرِ ایشان -یعنی خودِ امام‌زمان(عج)- در اربعین به خوش‌آمدگویی نیاید؟! اصلا! امکان دارد؟!
امسال اربعین‌تان را خیلی امام زمانی کنید. به فکر آقایت باش؛ با مولای خودت ارتباط برقرار کن. یک وقت دیدی یکی از کسانی که از کنارت رد شد و شانه‌اش به شانه تو خورد، خود حضرت باشد. نمی‌خواهم تو را خیال‌پرداز کنم، واقع‌بین باش! محال است امام زمان(عج) در این مسیر پیاده حرکت نکند؛ چون خودشان ما را دعوت کرده‌اند و ما را در این راه، راهی کرده‌اند.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.