به گزارش«رهوا».او در سال های اخیر سرمربیگری تیم خیمانسیا را بر عهده داشته و در اوایل ماه نوامبر و تنها چند روز پس از جشن تولد ۶۰ سالگی اش به دلیل احساس خستگی و کسالت به بیمارستان منتقل شده بود که در آنجا مشخص شد دچار لخته خونی در مغز شده است. بعد از عمل جراحی، اعلام شد که لخته خونی با موفقیت از سر دیگو خارج شده و او به منزل منتقل شد که در نهایت به دلیل سکته قلبی درگذشت. مرگ او صبح روز چهارشنبه رخ داده و تلاش پزشکان برای بازگرداندن او ناکام ماند. به بهانه مرگ یکی از افسانه ای ترین بازیکنان تاریخ فوتبال می خواهیم شما را با ۱۰ حاشیه بزرگ و جذاب زندگی دیگو آرماندو مارادونا فرانکو آشنا کنیم.
بازیکنی ریز نقش با موهای سیاه از تیم آرژانتین یک به یک بازیکنان خط دفاعی انگلیس را دریبل زده و به پیش می رود. ۵۵ دقیقه از بازی یک چهارم نهایی جام جهانی ۱۹۸۶ گذشته و تنش در ورزشگاه آزتک، استادیوم ملی مکزیک، موج می زند. تنها دقایقی پس از به ثمر رساندن یکی از بحث برانگیزترین گل های تاریخ فوتبال، دیگو مارادونا در آستانه به ثمر رساندن بزرگ ترین و بهترین گل تاریخ فوتبال است. گزارش ویکتور هوگو مورالس، گزارشگر بازی انسان را به وجد می آورد:
«اکنون مارادونا توپ را در دست دارد. دو نفر به او حمله می کنند. مارادونا پایش را روی توپ کشیده و از سمت راست فرار می کند، نابغه دنیای فوتبال. از سومی هم عبور می کند، به دنبال بروچاگا می گردد. مارادونا برای همیشه! نابغه! نابغه! نابغه! او هنوز دارد می تازد! گللللل! ببخشید! می خواهم گریه کنم! خدای مهربان! زنده باد فوتبال! چه گلی! فراری به یاد ماندنی از مارادونا. بهترین گل انفرادی تمام دوران. ای کایت کیهانی، تو از چه سیاره ای آمده ای؟».
این اوج بزرگی و استعداد دیگو مارادونا بود. برای لحظه ای چشم تمام تماشاگران استادیوم و بینندگان تلویزیونی از حدقه بیرون زده بود: مگر ممکن است؟ بله، وقتی دیگو مارادونا باشد ممکن است. سال ها بعد لیونل مسی صحنه ای مشابه خلق کرد اما گل ال دیگو هیچوقت فراموش نشد. این گل بی نظیر در دهه ۸۰ دیگو مارادونا را به اوج رساند اما بزرگ ترین فوتبالیست دوران نیمه تاریکی نیز داشت. دیگو مارادونا برای بسیاری یک خدا بود، بدون شک یک نابغه بود اما مصون از خطا و اشتباه نبود.
۱۰- علاقه شدید مارادونا به فرار مالیاتی
دوستداران فوتبال همیشه سبک بازی ال دیگو و لیونل مسی را در زمین مسابقه با هم مقایسه می کنند اما در خارج از زمین تنفر کامل این دو از مالیات چیزی است که شباهت های آن ها آغاز شده و به پایان می رسد. در طی ۷ سال حضورش در تیم ناپولی، بر اساس ادعاها، مارادونا تقریباً هیچ مالیاتی نپرداخت و مدعی بود که نمی دانسته باید مالیات بپردازد. مقامات ایتالیایی برآورد کرده اند که وی بیش از ۳۷ میلیون یورو مالیات به وزارت خزانه داری این کشور بدهکار است ( که ۲۳.۵ میلیون یورو از آن بهره مالیات پرداخت نشده است) اما ال دیگو نظر دیگری داشت: «چرا من باید مالیات بدهم و آن ها ندهند، وقتی من زندگی ام را برای ناپولی دادم؟ من یک قربانی نیستم زیرا پول زیادی بدست آوردم اما چیزی در مورد مسائل قراردادی نمی دانم». گفته می شود که مقامات ایتالیایی تاکنون تنها موفق شده اند ۴۰,۰۰۰ پوند از مالیات دوره حضور مارادونا در ناپولی را اخذ کنند که شامل دو ساعت رولکس و یک جفت گوشواره است که در یک مرکز درمانی در شمال ایتالیا از وی گرفته شد.
۹- خودداری از اعتراف به داشتن فرزندان نامشروع
به نظر می رسد که فرزند دیگو مارادونا بودن حس بسیار خوبی داشته باشد. بزرگ شدن در کنار یکی از بزرگ ترین بازیکنان تاریخ فوتبال، شنیدن داستان ها، در میان صدها جایزه و یادبود ماندگار قرار داشتن چیزی است که برای هر کسی ممکن نخواهد بود. اما از بخت بد فرزندان نامشروعش، دیگو مارادونا در تمام طول زندگی خود از پذیرفتن آن ها خودداری کرد. دیگو اما به احساسات این فرزندان نامشروع احترام می گذاشت: «فرزندان مشروع من تنها دالما و جیانینا هستند. بقیه محصول پول و اشتباهات من هستند». دیگو جونیور در دوران حضور مارادونا در ناپولی در سال ۱۹۸۶ متولد شد و تا سال ۲۰۰۳ نتوانست پدرش را ببیند، زمانی که مارادونا در یک زمین گلف مشغول بازی بود و برنامه ریزی شده بود که این دو همدیگر را ببینند. این اتفاق ۱۰ سال پس از آن رخ داد که دادگاه رأی داد مارادونا پدر واقعی دیگو جونیور است، هر چند دیگو مارادونا از دادن هر گونه آزمایش دی ان ای خودداری کرد. در میان اتهامات متعدد مربوط به فرار مالیاتی مارادونا، برخی از پرونده ها به ادعاهای نپرداختن هزینه های مالی فرزندان نامشروعش مربوط می شد.
۸- رویای برزیلی مارادونا
دیگو مارادونا به همان اندازه که پول را دوست داشت عاشق فوتبال نیز بود و به اندازه پول نیز به صحبت های بحث برانگیز علاقه داشت. به همین خاطر بود که در سال ۲۰۰۸، مارادونا لباس زرد برزیل را پوشیده و شانه به شانه رونالدو و کاکا، سرود ملی برزیل را خواند. این اتفاق به مذاق بسیاری از آرژانتینی ها خوش نیامده و از اسطوره کشورشان انتقاد کردند. او اما به شیوه ای به منتقدانش پاسخ داد که تنها از ال دیگو بر می آمد :«از این که پیراهن برزیل را می پوشم خوشحالم، اما هرگز پیراهن ریورپلاته را نخواهم پوشید». مارادونا طرفدار تیم بوکاجونیورز بوده که رقیب و دشمن سنتی تیم ریورپلاته به شمار می آمد.
۷- مشکلات جسمانی و فرار از مرگ
شاید مارادونا یکی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال و چهره بی چون و چرای دهه ۸۰ دنیای فوتبال باشد اما او در تمام دهه مهم و تاریخساز زندگی اش با اعتیاد به کوکایین دست به گریبان بود. او اولین بار زمانی که برای تیم بارسلونا بازی می کرد، در سال ۱۹۸۳ به مصرف کوکایین روی آورد اما در دوران حضورش در ناپولی بود که به طور کامل به این ماده مخدر اعتیاد پیدا کرد. در سال ۲۰۰۰، مارادونا در کوبا تحت درمان قرار گرفت تا اعتیادش را ترک کند اما شوربختانه افسانه آرژانتینی نتوانست اعتیادش را ترک کند و بعد از یک حمله قلبی بزرگ که در نتیجه اوردوز در مصرف کوکایین در سال ۲۰۰۴ رخ داد نزدیک بود خیلی زودتر از ۲۰۲۰ جانش را از دست بدهد. در تلاش برای شروعی تازه و ترک عادت پرخوری که باعث شده بود وزن وی به دشت افزایش یابد، دیگو مارادونا عمل جراحی معده انجام داد و بعد از آن یک رژیم غذایی مایع را در پیش گرفت.
بدین ترتیب او در اولین حضور در انظار عمومی پس از این جراحی بسیار لاغرتر و سالم تر به نظر می رسید. بعد از اینکه نزدیک بود آرژانتین پسر محبوبش را از دست بدهد، مارادونا در آگوست ۲۰۰۵ با برنامه تاک شو خود که The Night Of The Number 10 نام داشت در انظار عمومی قرار گرفت و اولین میهمان برنامه او پله برزیلی بود. البته این پایان مشکلات جسمانی مارادونا نبود و او در سال ۲۰۰۷ نیز به خاطر بیماری هپاتیت که در اثر مصرف بی رویه الکل گریبانگیر وی شده بود به بیمارستان منتقل شد. مارادونا بعد از ترک مواد مخدر و الکل در سال ۲۰۰۸ به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال کشورش انتخاب شد. اما مارادونا بار دیگر به مصرف کوکایین و الکل روی آورد و در یک دهه پایانی عمرش بارها به خاطر مشکلات ناشی از سوء مصرف مواد مخدر و الکل به بیمارستان منتقل گردید، عاداتی که در نهایت جانش را گرفتند.
۶- زدن یک ناظر در زمین فوتبال برای صلح
همه می دانند که مارادونا به داشتن رفتارهای تند مشهور بوده و به سرعت از کوره در می رفت اما با بالا رفتن سن کمی آرام تر شده بود. او در سال ۲۰۱۵ در مسابقه برای صلح که توسط پاپ فرانسیس برنامه ریزی شده بود شرکت کرد. ال دیگو به کمک روبرتو باجو توانست گل پیروزی تیمش را به ثمر برساند اما بعد از پایان بازی و خوشحالی مارادونا شرایط به سرعت تغییر کرد زیرا ظاهراً مارادونا با مشت ضربه ای به صورت یکی از ناظران بازی زد تنها به این خاطر که راه او را بسته بود. لحظاتی بعد عکاسان دور این دو حلقه زده بودند در حالی که مارادونا می خواست به این شخص حمله کند.
۵- دست خدا
بدون نام بردن از آن گل معروف، نوشتن در مورد یکی از بحث برانگیزترین و جنجالی ترین بازیکنان تاریخ فوتبال کافی و کامل نخواهد بود. گل موسوم به «دست خدا»، گلی که بدون شک انگلیس را از بردن مقام قهرمانی جام جهانی ۱۹۸۶ محروم کرد. اگر آن گل نبود خیلی چیزها در دنیای فوتبال امروز متفاوت بود. مارادونا این گل را با دست به ثمر رساند اما داور آن را پذیرفت. مارادونا بعدها گفت که این گل «کمی با سرش و کمی هم با دست خدا» به ثمر رسیده است. علیرغم تمام اعتراضات و هیاهوهایی که بعد از به ثمر رسیدن این گل اتفاق افتاد، دست خدا هنوز هم به یاد ماندنی ترین سکانس جام جهانی ۱۹۸۶ است و باعث شد مارادونا در چشم بسیاری از طرفداران فوتبال انگلیس به یک شرور نابخشودنی تبدیل شود. اما آیا دیگو مارادونا اهمیتی می داد؟ او در برنامه تاک شو خود در مورد جنگ فالکلند گفته بود:«هر کسی که از یک دزد دزدی کند یک عفو ۱۰۰ ساله دریافت می کند». جزایر فالکلند یکی از جزایر نزدیک به آرژانتین است که سال هاست در تصرف بریتانیا قرار دارد و جنگلی بین دو کشور در دهه ۹۰ بر سر آن رخ داد که با شکست سریع و سنگین آرژانتین همراه بود.
۴- تیراندازی به روزنامه نگاران
روزنامه نگاران معمولاً برای ورزشکاران دردسرساز می شوند. اگر هم سوالات سخت و مسئله سازی نپرسند معمولاً در مورد سوالات سختی که دوست دارند از بازیکنان بپرسند نوشته و این موضوع می تواند باعث شود مارادونا به آن ها شلیک کند. ماه ها قبل از جام جهانی ۱۹۹۴ و در شرایطی که انتظار می رفت دیگو مارادونا با تیم ملی آرژانتین برای آخرین جام جهانی خود همراه شود، مارادونا به تازگی به خاطر حاضر نشدن در تمرینات از تیم فوتبال نیوولز اولد بویز اخراج شده بود. خبرنگارانی که به طور زنده از محل زندگی اش گزارش می دادند خود را زیر شیلنگ های آب از آنسوی دیوار خانه مارادونا دیدند و بعد از آن بود که مارادونا با تفنگ بادی شروع به تیراندازی به سمت آنان کرد. مارادونا به خاطر این حمله به حبس تعلیقی محکوم شد اما این موضوع باعث نشد وی نتواند در جام جهانی آمریکا در سال ۱۹۹۴ همراه تیم ملی فوتبال کشورش باشد.
۳- استفاده از ماده محرک در جام جهانی ۱۹۹۴ و اخراج از تورنمنت
همواره گفته می شود که دیگو مارادونا دشمن اصلی خودش بود و جام جهانی ۱۹۹۴ در آمریکا این موضوع را ثابت کرد. او در اولین مسابقه تیم ملی آرژانتین برابر یونان گل بسیار زیبایی به ثمر رساند و در جریان شادی پس از گل به سمت دوربین رفت تا پس از یک فصل ناموفق و بحث برانگیز خوشحالی کند. شادی بعد از گل مارادونا بعد از بازی بعدی تیمش در برابر نیجریه به گریه تبدیل شد زیرا تست افدرین او که یک ماده محرک ممنوعه است مثبت اعلام شد. بدین ترتیب کاپیتان ۳۳ ساله که تیم ملی آرژانتین را ۸ سال پیش تقریباً یک تنه به دومین قهرمانی جام جهانی اش رسانده بود از ادامه تورنمنت محروم گردید. او در واکنش به این تصمیم گفت: «آن ها مرا از فوتبال بازنشسته کردند. فکر نمی کنم که دیگر دنبال انتقام دیگری باشم، قلبم شکسته است». این پایانی تراژیک بر دوران حضور دیگو مارادونا در تیم ملی کشورش بود و تیم ملی آرژانتین نیز در دور دوم مسابقات با شکست ۳ بر ۲ در مقابل رومانی از دور رقابت ها حذف شد.
۲- رقابت نه چندان دوستانه با پله
بحث بر سر اینکه جایزه بهترین فوتبالیست تاریخ فوتبال باید به پله برسد یا مارادونا همچنان ادامه دارد، در حالی که نام مسی و رونالدو نیز به گل آلود شدن این آب افزوده است. دوران بازی مارادونا و پله متفاوت بود و دوران حرفه ای پله تقریباً پیش از شروع دوران حرفه ای مارادونا به پایان رسیده بود. مارادونا در مورد اینکه کدام یک بازیکن بهتری است گفته بود: «مادر من می گوید که من بازیکن بهتری بوده ام و مادر پله می گوید که او بازیکن بهتری بوده است. رقابت این دو با اتفاقات نه چندان خوشایندی تبدیل شده است، از جمله طعنه ها و انتقادات سربسته این دو در رسانه ها از یکدیگر و مطرح شدن شایعات و اتهاماتی از طرف مارادونا در مورد زندگی شخصی پله. در جریان مراسم جوایز فیفا در سال ۲۰۰۰، مارادونا بعد از دریافت جایزه اش به سرعت صحنه را ترک کرد تا مطمئن شود پله را در حال دریافت جایزه اش نمی بیند. اما نکته جالب این بود که پله اولین مهمان تاک شو مارادونا بوده و در حالی که لباس سیاهی لشکرهای فیلم Battlestar Galactica را پوشیده بودند، با سر تنیس بازی کردند.
۱- نبرد مرگ و زندگی در برابر اتلتیک بیلبائو
کمتر کسی است که نام آندونی گویکوئتسکا را به یاد داشته باشد اما برای درک پایان جنجالی فینال کوپا دل ری در سال ۱۹۸۴، باید با قصاب بیلبائو آشنا شوید. گویکو که بازیکنی بسیار تنومند بوده و تکل های خشنی می رفت در این بازی به خاطر بازی های خشنش با بازیکنان بارسلونا مورد توجه قرار گرفته و چند فصل قبل با تکل خشن خود زانوی برند شوستر را نابود کرده بود. در جریان یکی از بازی های لیگ در سال ۱۹۸۳ در نیوکمپ، گویکو از پشت تکلی بسیار هولناک روی پای دیگو مارادونا رفته و مچ پای او را خرد کرد. این مصدومیت چندان هولناک بود که بسیاری فکر می کردند به دوران حرفه ای مارادونا پایان خواهد داد اما او پس از ۳ ماه خانه نشینی و درمان توانست به مستطیل سبز بازگردد. پیش از شروع فینال کوپا دل ری بین بارسلونا و اتلتیک بیلبائو در فصل بعد تنش بالا گرفته بود زیرا ادعا شد که گویکو کفشی که با آن پای مارادونا را خرد کرده بود در یک ویترین شیشه ای در خانه اش گذاشته است. در نهایت در این مسابقه درگیری شدیدی بین بازیکنان دو تیم رخ داد در حالی که مارادونا بالا و پایین پریده و به بازیکنان حریف حمله می کرد، از جمله ضرباتی انتقام جویانه به گویکو.
داستان جنجال های دیگو مارادونا به این ۱۰ مورد خلاصه نمی شود. بعد از به ثمر رساندن پنالتی پیروزی بخش تیمش در مسابقه آل آستار جهانی در پاسادنا و تنها یک ماه پس از پایان جام جهانی ۱۹۸۶، در جریان خوشحالی ها مردی به سمت مارادونا دوید و او چیزی را از دست او با بینی بالا کشید که گمان می رود کوکایین بوده باشد. مارادونا شخصیت جنجالی بود و عکس چه گوارا را نیز روی بازویش خالکوبی کرده بود، خالکوبی که در مورد آن گفت: «من او را روی بازویم و قلبم دارم. من داستان او را یاد گرفتم، یاد گرفتم که دوستش داشته باشم. فکر می کنم واقعیت را در مورد او می دانم». او همچنین عکس فیدل کاسترو را روی پای چپ خود خالکوبی کرده بود.