به گزارش«رهوا». سعید حجاریان، از تئوریسینهای اصلاحطلب به تازگی در یک یادداشت نوشت: “حضور مشروط” در انتخابات از جمله راهبردهایی بود که بخشی از جریان اصلاحات، یا به بیان دقیقتر، بخش پیشرو این جریان در انتخابات مجلس یازدهم به آن متوسل شد. البته که باید گفت، پیشتر نیز از آن غافل نبود! حضور مشروط بدین معناست که اصلاحطلبی زمانی دست به کنشگری انتخاباتی میزند که بتواند با نیروهای اصلی، که قادر به نمایندگی نگاههای مترقی و مطالبهگر جامعه و اصلاحطلبی باشند، پای به عرصه انتخابات بگذارد و از آن گذشته، توانایی پدید آوردن تغییراتی معنادار در خطمشیها و جهتگیری کشور را داشته باشد.
به گزارش عصر ایران، حجاریان میافزاید: روی این سخن از یکسو با بدنه اصلاحطلبی و احزاب منتسب به این جریان است تا براساس شاخصها و سنجههایی مترقی به انتخابات ورود کنند. از سوی دیگر، ساخت قدرت را خطاب قرار میدهد تا نسبت به واقعیتهای موجود آگاه شود و میل به اتخاذ تصمیم عقلانی کند. به هر تقدیر، در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ همچنان بخش نخست سخن پابرجاست؛ یعنی اصلاحطلبیِ پیشرو زمانی باید به انتخابات ورود کند که اولاً از معرفی نامزد اصلی خود محروم نباشد و ثانیاً بتواند در صحنه سیاست و جامعه و اقتصاد ایران تغییراتی معنادار برپایه برنامهای منسجم پدید آورد.
*حجاریان پیش از این و قبل از انتخابات مجلس یازدهم نیز تئوری “مشارکت مشروط” را مطرح کرده بود.
تئوری اجرا شدهای که البته دست آخر منجر به تحریم انتخابات مجلس یازدهم از سوی اصلاحطلبان با گفتمان “رأی میدهیم اما لیست نمیدهیم” شد و همراه با بیاعتمادی مردم به مجلس دهم و دولت برآمده از اصلاحات، مشارکت در انتخابات را نیز کاهش داد.
برخی معتقدند با توجه ایما و اشارههای مجدد حجاریان و نیز بیانیه چندی قبل موسوی خوئینیها که تلویحا همین موضع را تأیید کرد؛ اصلاحطلبان قصد دارند بازی شریرانه تحریم خاموش انتخابات را برای انتخابات سال ۱۴۰۰ نیز تکرار کنند و سپس به بهانه مشارکت نداشتن کسانی از مردم در انتخابات مدعی نامشروع بودن نظام اسلامی شوند. (کما اینکه پس از انتخابات مجلس یازدهم شدند!)
این تحلیل از آنجا قوت میگیرد که عقلای سیاسی و ایضا رجال حاضر در هسته سخت اصلاحات به وضوح هرچه تمامتر میدانند که جریان اصلاحات از آنجا که در طول دهههای گذشته خود را درگیر پیگیری اهداف سیاسی خاص کرده است؛ نتوانسته هیچ رجلی در سطح ریاستجمهوری را پرورش دهد و اکنون که زمستان تعیین کاندیدا رسیده است آقایان نظارهگر یک قحطالرجال بزرگ در اردوگاه چپ هستند.
به این معنی که آنها از یکسو مهرههای خود را در قضایایی مثل فتنه ۸۸ سوزاندهاند و عمده رجال نامی این جریان خاص سیاسی حائز صلاحیتهای مد نظر شورای نگهبان نیستند و از سوی دیگر جوانان نیز در هسته سخت اصلاحات جایی ندارند و این هسته تمایلی به معرفی یک چهره جدید ندارد. (بحث حمایت از کاندیدای ائتلافی نیز حامیان قدرتمندی در اردوگاه اصلاحات ندارد)
در اینجا بیان این نکته نیز ضروریست که مشارکت بالای انتخاباتی اگرچه یک امتیاز است اما حیات و قوام یک انتخابات بسته به رعایت مُرّ قانون است و مادام که قانون در انتخابات رعایت شود؛ نتیجه آن انتخابات با هر میزان مشارکتی، قابل قبول و لازمالاتباع است.
در کنار تأکید حجاریان بر حضور مشروط در انتخابات یا همان تهدید به تحریم خاموش انتخابات؛ تکرار این نکته برای مخاطبان محترم ضروریست که او پیش از این درباره بروز اغتشاش در سال ۱۴۰۰ نیز سخنانی گفته بود. و البته همچون همیشه در سکوتی تشویقآمیز به مردم نگفته بود که اعتراض خیابانی هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد!
مجموع این مسائل و اشارهها در کنار یکدیگر همچنین نشان میدهد که چپهای ستادی در کنار پروژه تحریم خاموش انتخابات (رأی میدهیم ولی کاندیدا نداریم) بصورت جدی به مسئله ایجاد “فتنه اقتصادی” میاندیشند و قضایایی مثل آبان ۹۸ را نیز پیش لرزه وقوع طراحیهای ضد امنیتی خود میدانند.