به گزارش«رهوا».سیمین بهبهانی در ۲۸ مرداد سال ۱۳۹۳ در تهران درگذشت. سیمین بهبهانی ، دو دوره عمده سنت/نو سنت گرایی و نوگرایی را با تمرکز در قالب غزل از سر گذراند. گوینده چیره دست با تصویرها و زبانی همواره پر طراوت قلمداد میشد. نه فقط شاعر ، بلکه فعال اجتماعی بود و از او به عنوان ندای جامعه معاصر ایران سخن می گویند که زبانی پر نقد داشت.
۶ سال پیش در چنین روزی، مراسم تشییع پیکر سیمین بهبهانی در بهشت زهرا تهران برگزار شد. خبرگزاری مهر در آن زمان نوشت که تشییع کنندگان، بر پیکر مرحوم سیمین بهبهانی، فاتحه ای قرائت نکردند و شعار درود بر سیمین بهبهانی را سر دادند. در مراسم تشییع پیکر سیمین شعر معاصر ایران، استاد شهرام ناظری، غزل «دوباره می سازمت وطن» و استاد محمد رضا شجریان، غزل ر«فت آن سوار کولی» را خواندند.
جواد مجابی نویسنده و شاعر در مراسم تشییع جنازه پر شور سیمین بهبهانی در تهران اظهار داشت شاعر را نمی بینیم، شاعر رفته و به تن غایب است، شیرینی از دل ما رفته اما نه؛ شاعر در شعر خودش نهان است. شعرش همه جا به زبان است، شاعر در ما و جان اوست. او گفت که غزل از رودکی تا شهریار عمر کرده و به دوران پیری رسیده بود که سیمین بهبهانی توانست شاخه ای تازه بر درخت کهن آن اضافه کند و غزل را که در برابر شعر نیمایی منزوی بود دوباره ظاهر کرد
دامادش نیز در این مراسم گفت که امروز آغاز زندگی جاودان غزل بانوی شعر پارسی است. چند روز پیش تنها پیکر او بود که زوال گرفت اما آن چه که از گذرگاه ذهن او تراویده است تا جاودان، جاوید با ما است. او امروز باحضور شما زندگی جاویدش را آغاز خواهد کرد.
وی ادامه داد: سیمین از رهگذر داستان و غزل و گفتارش همیشه مانند حافظ و مولانا و سعدی، لامارتین و شکسپیر زنده خواهد ماند پس پیکر او را که خدا آفریده است تا به خاک برود را چه باک که در این گورستان به خاک سپرده شود یا تربت گورستان دیگری. او در وصیتش گفته بود مرا یا در امامزاده طاهر کنار شوهر و نوه ام و یا در آرامگاه خانوادگی ام کنار گور پدرم در بهشت زهرا به خاک بسپرید و فرزندانش گزینه دوم را انتخاب کردند.
وی در پایان گفت: خداوند به او هوش و استعدادی فراتر از مردم داده بود و در عین حال سیمین بهبهانی همیشه درمقابل آن فروتنی می کرد و خودش را پایین تر از جایگاهش میدانست.
خسرو آواز ایران که این روزها در بستر بیماری در بیمارستان جم تهران است و آن زمان، رئیس شورای عالی خانه موسیقی بود، پشت تریبون مراسم رفت و گفت که وی با اعلام ای که از جانب هنرمندان خانه موسیقی به ساحت مادری و زنیت بهبهانی که در ادب و غزل ایران تاریخ ساز شده است تسلیت میگوید، اضافه کرد که بهبهانی زنی بود که همه جهان را به شکل خانواده خود دید و آنها را به صلح و صفا دعوت کرد. او با پشتکار به خود پشتوانه حقوق زن و مادری شد.
من سخنی به نقل از استاد «دادبه» عرض میکنم و آن این که جهان را مردان میسازند ومردان را زنان. ملتی که بیبهره از این زندگی باشد مردنی است. من آمده ام امروز بگویم که سیمین برای همیشه زنده است و زندگی میکند هرچند که امروز مادری پر از مهر از میان ما رفته است اما میشود امید داشت که بیش از این قدردان مادران و زنان سرزمین مان باشیم.
اما سیمین که بود که آتش به خرمن خیلیها زد؟
او زاده تیر ماه سال ۱۳۰۶ در تهران بود. ۸۵ سال زیست که زیستی موثر و با خلق آثار به یاد ماندنی برای ادبیات معاصر کشور بود. این غزال سرای معروف و شایسته ادبیات معاصر ایران زمین، بیش از ششصد غزل سرود که در بیست جلد کتاب منتشر شده است. موضوعات برخی از اشعار مرحوم سمین بهبهانی، مربوط به زلزله، انقلاب، وطن پرستی، فقر، تن فروشی و آزادی بیان بود.
برابری حقوق زن و مرد از اندیشه های ظریف سیمین بهبهانی، از جمله مقولاتی است که رد پایش در اشعار وی دیده می شود. سیمین بهبهانی را نیمای غزل سرای شعر فارسی می نامند. پدر سیمین بهبهانی، عباس خلیلی بود ومادرش فخر عظمی ارغون. شاعر ملی یا بانوی غزل سرای معاصر، فرزندانی به نام علی و حسین داشت. پدرش ، شاعر و نویسنده روزنامه اقدام بود.
پدر و مادر ادیب مرحوم سیمین بهبهانی، تاثیر چندانی در شکل گیری شخصیت و زندگی و آثار وی ایفا نکرد. چرا که چند سال پس از تولد سیمین، در سال ۱۳۰۹ شمسی از هم جدا شدند. استاد ابوالحسن تهامی نژاد، دوبلور و صداپیشه ایرانی،داماد سیمین بهبهانی است. سیمین بهبهانی در سال ۱۳۲۵ با حسن بهبهانی ازدواج کرد و ۲۴ سال بعد از او جدا شد.
سیمین بهبهانی از سال ۱۳۳۰ تا اوایل انقلاب اسلامی، مشغول به تدریس بود. در شهریور ماه سال ۱۳۸۷ در اعتراض به لایحه حمایت از خانواده در مجلس حضور یافت. سیمین بهبهانی به دلیل مشکلات تنفسی در بیمارستان پارس تهران درگذشت.
دوباره می سازمت، وطن! | اگرچه با خشت جان خویش | |
ستون به سقف تو میزنم | اگرچه با استخوان خویش | |
دوباره میبویم از تو گل | به میل نسل جوان تو | |
دوباره میشویم از تو خون | به سیل اشک روان خویش | |
دوباره یک روزِ روشنا | سیاهی از خانه میرود | |
به شعر خود رنگ میزنم | زِ آبی یِ آسمان خویش | |
اگرچه صدساله مردهام | به گور خود خواهم ایستاد | |
که بردَرَم قلب اهرمن | زِ نعرهٔ آن چنان خویش | |
کسی که «عظم رمیم» را | دوباره انشا کند به لطف | |
چو کوه، می بخشدم شکوه | به عرصهٔ امتحان خویش | |
اگرچه پیرم، ولی هنوز | مجال تعلیم اگر بُوَد | |
جوانی آغاز میکنم | کنار نوباوگان خویش |
این شعر از مشهورین غزلهای سیمین بهبهانی است. بهبهانی این شعر را اسفند سال ۱۳۶۰ سرود و به بانوی قصهٔ فارسی، سیمین دانشور پیشکش کرد. این غزل در دفتر «دشت ارژن» سیمین بهبهانی به چاپ رسیدهاست. در سال ۱۳۸۲ داریوش اقبالی ابیاتی از این شعر را به آواز خواند که اثری بسیار موفق شد.
هیچ وقت قرص هایی که حال آدم را خوب می کند، نمی تواند جای خوب هایی که دل آدم را قرص می کند، بگیرد.
(سیمین بهبهانی)
به قول استاد جلال الدین کزازی، چقدر سخت است ایرانی بودن و چقدر سخت تر ایرانی ماندن. به قول استاد: ایرانی بمانیم. آنچه که سیمین غزل سرای ایران نیز بر آن تاکید داشت.
https://rahva.ir/?p=18171