به گزارش«رهوا».غلامحسین کرباسچی دبیر کل کارگزاران سازندگی طی گفتگویی از قلع و قمع متفکران دوخرداد که به نوعی از عقبه های تئوریک جریان اصلاحات نیز شناخته می شوند توسط محمدرضا عارف، تکرار اظهاراتش مبنی بر عدم رهبری خاتمی در جریان اصلاحات، تاکید بر حضور بدون شرط اصلاحات در انتخابات، عدم فایده داشتن مجلس ششم برای مردم و همچنین از فساد و اختلاس مالی بوجود آمده توسط دلار ۴۲۰۰ که معروف به دلار جهانگیری شد، سخن گفته است.
کرباسچی در بحشی از گفتگوی خود با روزنامه اعتماد گفته است: آقای عارف که روزی در مقام ریاست دانشگاه تهران مانع سخنرانی آقای عبدالکریم سروش شد یا آقای سیدجواد طباطبایی را از معاونت پژوهشی برداشت یا روزی دیگر برخوردهایی با انجمن اسلامی داشته چطور امروز به شخصیت محوری اصلاحات تبدیل شده و از او برای هر منصب و مقامی صحبت میشود. امروز از خود آقای عارف بپرسید، تعریف شما از اصلاحات چیست؟ بپرسید آیا حرفهای آقای آرمین یا آقای تاجزاده را قبول دارید؟ به این معنا، چون ما تعریفی نداریم، هر کسی روزی وارد این گود میشود و به محض اینکه میبیند، حنای اصلاحات رنگی ندارد به سراغ اردوگاه مقابل میروند. خیلی از نیروهای سیاسی هم احساس میشود دنبال منافع شخصی خود هستند، حال آنکه شهروندان به خاطر همین عملکردها و رویکردها به افراد و جناحهای سیاسی رأی میدهند نه بهخاطر ایدئولوژیهای ادعایی. اگر عملکرد خوبی نداشته باشیم، شهروندان به ما رأی نمیدهند و به سمت جبهه مقابل تمایل پیدا میکنند.
این فعال موثر اصلاح طلب همچنین گفته است: آقای بهزاد نبوی «چریک پیر» اصلاحات هستند و از پیش از انقلاب مبارزه کردند و زندان رفتهاند تا همین امروز. حال اگر امروز برویم و از او در مورد مجلس ششم که همه ویترین افتخار اصلاحات است سوال کنید، فکر میکنید که میگوید ما در مجلس ششم چه گلی به سر مردم زدیم؟ حرفها، وضعیت و حرکاتی در مجلس ششم که باعث شد نقار داخلی بین نیروهای انقلاب آشتی ناپذیر شود. امروز حتی توسط آقای نبوی هم نقد میشود. اگر ما امروز این حرف را بزنیم، اسمش را خروج از جبهه اصلاحات میگذارند. اما آیا آقای نبوی هم از اصلاحات خروج کرده که این حرفها را میزند؟
کرباسچی افزود: اگر شرایط به گونهای شود که شهروندان به خاطر منطق و دلیل، به جناح مقابل رای بدهند، این پیروزی است. به نظر ما شهروندان نباید به خاطر شخص آقای نبوی، آقای خاتمی یا هر فرد دیگری پای صندق رای بیایند؛ باید به خاطر نتایج عملکردها و آثار مثبتی که در زندگی خود میبینند، پای صندوق رای بیایند؛ و اگر چنین شود، یک پیروزی است. این پیروزی اصلاحات است. ما میگوییم شهروندان باید عمل یک جبهه سیاسی را ارزیابی کنند و با تطبیق عملکرد امروز با شعارهای دیروز آن جناح سیاسی که پیش از رایگیری مطرح میشد، به دنبال این جبهه یا آن جبهه سیاسی بروند. در این میان هم اگر کسی خواست به اسم دین یا به اسم اصلاحات، زرنگبازی دربیاورد و خودش را جا کند، باید او را شناسایی کنند و تشخیص دهند که برای چه به این مسیر آمده است.
دبیر کل حزب کارگزاران تصریح کرد: آقای خاتمی در کل به عنوان شخصیتی کاریزماتیک در میان شهروندان شناخته میشوند. ولی ایشان هم امروز به این نتیجه رسیدهاند که نباید اشخاص و همچنین شخص ایشان هزینه یک فهرست انتخاباتی شود و در ادامه نتواند از عملکرد آن فهرست انتخاباتی، چه در شورای شهر و چه در مجلس و چه در دولت دفاع کند. خود آقای خاتمی هم امروز نقد میکند اما نمیگوید که اعلامِ «تکرار میکنم» اشتباه بوده است. چون کسانی در مقابل این «تکرار» بودند که حداقل آن زمان، ما فکر میکردیم اگر بیایند شرایط بهمراتب بدتر و نامساعدتر خواهد شد.
کرباسچی همچنین تشریح کرد: به نظر من، همان طور که در جناح راست افرادی هستند که حساسیت بیدلیلی به اظهارنظرها دارند، دوستان چپ هم همین حساسیتها را بعضا دارند. اگر همین حرفها را شخص دیگری و در جایگاهی دیگر بزند، مسالهای پیش نمیآید و معرکهای نمیگیرند. مگر در مصاحبه با «اعتماد» چه حرفی مطرح شد؟ گفته شد «آقای خاتمی هیچ وقت داعیه رهبری اصلاحات را نداشته» خب همین حرف را دیگران هم زدند. آقای نبوی و تاجیک و آرمین هم همینها را گفتهاند. اما کسی یک کلمه راجع به صحبت آنها نقد نکرده. حال آنکه همین صحبتها از جانب من، بهمعنای عبور حزب کارگزاران از جبهه اصلاحات و بعضا آقای خاتمی مطرح شد.
این فعال اصلاح طلب افزود: شهروندان راهی جز انتخابات ندارند؛ این تحلیلی هم که برخی میگویند استقبال شهروندان از انتخابات اسفندماه کم است با آمارها همخوانی ندارد. شهروندان اگر هم از من و امثال من رضایت نداشته باشند در انتخابات حرف خود را میزنند و به جناح سیاسی مقابل رای میدهند. اما به هر صورت اصل رای، رای دادن و مسیر صندوق رای در این کشور تثبیت شده است. مردم هم با توجه به پیگیری اخبار و اتفاقات منطقه و جهان رشد پیدا کردهاند و دوباره به سمت اسلحه و نارنجک نمیروند. اکثریت قاطع ایرانیان، خشونت طلب نیستند و از مسیر صندوق رای به دنبال دستیابی به مطالبات خود هستند. شهروندان از دین و مذهب و ایران خود که عبور نمیکنند.
وی افزود: اینکه شهروندان اصلا در انتخابات شرکت نکنند. ما باید آنها را به صورت مطلق برای مشارکت در انتخابات تشویق کنیم و از مشارکت مشروط نگوییم. اصلاحطلبان اگر فکر میکنند هر قدر مشارکت مردم بالاتر باشد احتمال رای آوردن آنها بیشتر است نباید به هیچ وجه راهی غیر از مسیر صندوق رای را نشان بدهند. زمزمه لیست ندادن و اما و اگر آوردن از الان اراده شرکت یکپارچه در انتخابات را سست میکند نیروهای فعال سیاسی را منفعل و بیانگیزه میکند و همصدایی با معاندان و براندازان را تداعی میکند. تا آخرین لحظه و تا آخرین نفری که میتواند حتی یک قدم بهتر برای کشور بردارد باید اصلاحات از انتخابات و صندوق رای استفاده کند. این حق ماست؛ حتی اگر نتیجه چنین مشارکتی، رای آوردن تندروترین و افراطیترین جناحهای سیاسی داخلی باشد. حداقل نتیجه مسیر صندوق رای این است که مخالفان ما بدترین عملکرد را خواهند داشت و دور بعد مردم به جناحی دیگر رای میدهند. انتخابات ۸۴ تجربه خوبی برای اصلاحطلبان و شهروندان بود. متوجه شدیم کسانی که در حرفها و شعارهای خود مدعیاتی را مطرح میکنند، لزوما قادر نیستند که آن شعارها را اجرایی کنند. این تجربه دموکراسی در ایران است.
دبیر کل کارگزاران افزود: ما از پدرخواندگی استعفا دادهایم، اما گویا این فرزندخواندهها هستند که این استعفا را نمیپذیرند. من خودم را ممکن است پدر بدانم ولی پدرخوانده نمیدانم اما به هر حال پدرخوانده هم بد نیست.، اینها که مساله کشور و شهروندان نیست. شهروندان به این حرفها گوش نمیدهند؛ آنها آنقدر مشکل دارند که اصلا روزنامه نمیخوانند. ضمن آنکه آنقدر بین افکار بدنه جامعه با ما و اصلاحطلب و اصولگرا فاصله و زاویه ایجاد شده که واقعیت جامعه و مسائل شهروندان دیگر مسائلی از این دست نیست.
وی افزود: اینکه نگاه آقای جهانگیری نزدیک به نگاه اقتصادی حزب کارگزاران سازندگی بوده، یک مساله است ولی در دولت روحانی مجری سیاستهای دولت است. حزب کارگزاران از دولت اول و دوم روحانی به دولت ایشان و تیم اقتصادی نقد داشته و دارد. آقای جهانگیری عضو حزب کارگزارانند، اما از وقتی که به دولت روحانی پیوست، تقریبا ارتباط خود با تشکیلات را قطع کرد و در جلسات نیز شرکت نکرد. حزب کارگزاران از همان دولت اول آقای روحانی، انتقاداتی را به دولت داشت. این تصور ایجاد نشود که میگویم اگر حزب کارگزاران بر سر کار بود، بهتر میشد. شاید اگر امروز حزب کارگزاران در جایگاه قوه مجریه بود، بدتر از این عمل میکرد. حرف ما این است که میگوییم، اگر کارگزاران هم بر سر کار بود، باید بر اشتباهاتش متمرکز شد و آن را نقد کرد. یعنی اگر دلار ۴۲۰۰ قابل نقد است، باید نقد شود. باید ببینیم که در بحث دلار ۴۲۰۰ تهیه ارزاق ارزان برای شهروندان قابل نقد بوده یا این سیاست اشکال داشته یا آن نقایصی که در اجرا بوده، محل اصلی اشکال بوده است؟ امروز صحبت از میلیاردها دلار، ارز ۴۲۰۰ تومانی است که فساد و اختلاس مالی به وجود آورده است. ما میگوییم که باید آن فسادها را نقد کرد و نه دولتی که توانسته در وضعیت فشار اقتصادی و تحریم خارجی، به بخشی از جامعه کمک کند تا زندگی خود را بچرخانند. بحران مدیریت مدیران ناکارآمد در دولت اول آقای روحانی در دولت دوم نیز نمایان شد و مشکلات امروز را به وجود آورد.