به گزارش«رهوا».چهارمین قسمت از فصل چهارم برنامه اینترنتی «رودررو» با حضور دکتر حسین خیراندیش متخصص طب سنتی و مسئول آموزش حزب جمهوری اسلامی در دهه ۶۰ منتشر شد.
در ابتدای این برنامه، حسین خیراندیش در پاسخ به پرسشی درمورد نحوه ورودش به عرصه سیاست و آشنایی با شهید بهشتی اظهار کرد: من از سالهای ۵۴ و ۵۵ با جریان انقلاب آشنا شدم؛ چون در قم تحصیل میکردم با انقلاب آشنا شدم و برای نخستین بار عکس امام خمینی را که یک عکس سه در چهار بود به دست آوردیم و لای کتابهایمان قایم میکردیم که کسی نبیند.
خیراندیش با بیان اینکه “من شهید بهشتی را در قم میدیدم اما نمیدانستم که ایشان شهید بهشتی هستند”، گفت: دبیرستان من با دبیرستان دین و دانش که محل کار ایشان بود نزدیک بود و من همیشه از جلوی حرم رد میشدم و ایشان را میدیدم و سلام میکردم ولی نمیدانستم که ایشان آقای بهشتی است.
وی ضمن ابراز اینکه “پس از پیروزی انقلاب به دفتر حزب جمهوری اسلامی در جوادیه آمدم و در آنجا هم عضو حزب شدم”، گفت: از طریق جناب آقای بشیر عبدی معاون منطقه ۷ حزب جمهوری در تهران و بعد مسئول منطقه ۷ و بعد مسئول آموزش استان تهران حزب شدم و پس از انحلال حزب نیز به ادارهکل انجمنهای اسلامی نخست وزیری منتقل شدم.
عضو سابق حزب جمهوری اسلامی با تأکید بر اینکه ساماندهی اصلی نظام توسط حزب جمهوری اسلامی اتفاق افتاد، تصریح کرد: بعد از سامان گرفتن نظام، هدایت سیاسی بهعهده حزب شد و نهادها هرکدام سامان یافتند و بهسوی خودشان رفتند.
دعوت از شهید بهشتی برای نقد لیبرالیسم
خیراندیش با یادآوری اینکه نخستین اتفاق مهم بعد از انقلاب، انتخابات اول مجلس بود، خاطرنشان کرد: تلاشهای فراوانی بهخصوص در جنوب تهران داشتیم چون جنوب شهر حاوی جمعیت متراکم و زیادی بود و وقتی صندوق رأی به مناطق شمالی میرفت اصلاً نمیدانستند انتخابات است.
عضو سابق حزب جمهوری اسلامی با بیان اینکه منافقین بین کارگران و مساجد نفوذ داشتند، گفت: روحانیون طرفدار خلق مسلمان در مساجد منطقه نفوذهای داشتند و مسائلی از این دست اتفاق میافتاد و ما محل تصمیمسازی فرهنگ بودیم و آرای قاطبه مردم تهران از آن منطقه برمیخاست پس نیاز بود که جریانسازی فرهنگی راه بیندازیم.
خیراندیش با اظهار اینکه “در آن زمان مهمترین خطابههای ضدانقلاب خطاب به شخصیتهای اول نظام و افراد نزدیک به امام خمینی بود”، اضافه کرد: این جو شدید باید با یک سری مسائل و راهحلها، حل میشد و بنابراین یک برنامه برای شهید بهشتی در جاده ساوه و تولیددارو گذاشتیم و شهید بهشتی در آن سخنرانی کردند و بحث نقد لیبرالیسم را مطرح کردند.
دعوت از آیتالله خامنهای برای سخنرانی در مسجد ابوذر
عضو سابق حزب جمهوری اسلامی با ابراز اینکه “ما یک تجربه داشتیم و یک جلسه برای حضرت آقا در دانشگاه گذاشته بودیم که با استقبال خوبی مواجه شده بود و خواستیم همین جلسه را برای ایشان در منطقه خودمان هم بگذاریم و مسجد مناسب، مسجد ابوذر تعیین شد”، گفت: این مسجد یکی از ارکان فرهنگی و انقلابی جوانان انقلابی آن زمان در جنوب تهران بود.
وی افزود: قرار بود که ظهر خود حضرت آقا نماز بخوانند و بعد از نماز سخنرانی کنند و مجری برنامه هم من باشم؛ پس از نماز اولین سؤالی که مطرح شده بود در مورد حقوق زنان در جمهوری اسلامی بود و حضرت آقا خطاب به آقای هوشیار که بهجای من مجری بود گفتند که “شما کنار بروید تا من جمعیت را ببینم” و آقای هوشیار کنار رفت و به همین دلیل در راستای همان ضبطصوت قرار گرفتند؛ که اگر من مجری برنامه بودم ترکش انفجار به من میخورد.
توصیف لحظه انفجار ضبطصوت
خیراندیش در تشریح جزئیات حادثه انفجار مسجد ابوذر گفت: در یک طرف تریبون حضرت آقا و در یک طرف دیگر آقای محمدحسن هوشیار که مجری برنامه بود حضور داشتند و اولین سؤال راجع به حقوق زنان بود که بعداً مشخص شد خود منافقین همان سؤال را مطرح کرده بودند؛ ضبطی که منفجر شد دقیقاً جلوی آقای هوشیار بود و بعد که حضرت آقا، آقای هوشیار را کنار زدند، خودشان جلوی ضبط ایستادند و هنوز پاسخ این سؤال پایان نیافته بود که انفجار اتفاق افتاد و بهیکباره حضرت آقا پایین افتادند و یک شوری شروع شد و همه جلسه به هم خورد من فقط به حالت خاصی به افراد نگاه میکردم و دنبال چهره مشکوک میگشتم که البته چیزی هم گیر نیاوردم.
آخرین جلسه با کلاهی چند ساعت قبل از انفجار حزب جمهوری
وی با بیان اینکه “پس از انفجار، حضرت آقا به بیمارستان بهارلو در میدان راهآهن منتقل شدند و ما هم بهعنوان همراه به بیمارستان رفتیم”، اضافه کرد: فردای انفجار مسجد ابوذر، جلسه حزب جمهوری برگزار شد و آقای کلاهی (عامل انفجار حزب جمهوری) دست راست من نشسته بود و در حالی که با صندلیاش بازی میکرد میگفت “باید نظر مخالفین را هم شنید.”
خیراندیش افزود: من با آقای کلاهی یک درگیری اخلاقی داشتم بهخاطر این هم یک بار تقبیحنامهای از شهید مالکی که مسئول استان تهران بود گرفتم و ماجرا این بود که از اخلاق کلاهی بدون هیچ دلیل و سندی خوشم نمیآمد.
خیراندیش با ابراز اینکه “یک شک کلان در مورد اینکه یک اتفاق منفی در دفتر شورای مرکزی در حال وقوع است داشتم اما شک من هیچوقت بهطرف او نمیرفت”، گفت: یک بار خبر دادند که دفتر سیاسی حزب یک تحلیل سیاسی در مورد دکتر پیمان داده و این تحلیل به دست خودش رسیده است و حدود یک ماه بعد خبر دادند که دفتر سیاسی یک تحلیل علیه آقای بنیصدر داده و آن هم به دست خودش رسیده است. من اعتراض کردم و گفتم که “جاسوس در همین اتاق است و چهمعنایی دارد که این تحلیل دقیق آن به دست کسی برسد که علیه اوست.”
وی اضافه کرد: همه میخندیدند و میگفتند که “تو ما را متهم میکنی”، ولی من میگفتم با “شناختی که از حزب جمهوری اسلامی دارم و شناختی که از دشمن دارم باید به اینجا نفوذ کنند و اگر نفوذ نکنند احمق هستند”؛ آقای مالکی که دید من روی این قضیه خیلی پافشاری میکنم گفت “خودت مسئول پیگیری این قضیه شو و ببین چهکسی است.”
خیراندیش ادامه داد: من برای فهم این مسئله ۶ ماه تمام مبانی روانشناسی را خواندم و با بچههای گارد جاویدان شاه قرار میگذاشتم تا ببینم چگونه انسانشناسی میکردند و نفوذی را شناسایی میکردند؛ یک طرح چهار یا ۶ صفحهای را خدمت شهید مالکی دادم و گفتم “طبق این طرح میشود آن فرد را شناسایی کرد”، اما خودم آن را پیگیری نکردم که آیا با کسی تطبیق دارد یا ندارد.
عضو سابق حزب جمهوری اسلامی با بیان اینکه “فردا یا پسفردای هفتم تیر من به اتاق آقای کلاهی رفتم و کشوی میزش را شکستم”، گفت: یک فرم پرسشنامه را از کشوی میزش درآوردیم که اولین سؤالش این بود که “از چهکسی تقلید میکنید؟” و پاسخ ایشان این بود که “از کسی تقلید نمیکنم” و من بهیکباره به ذهنم خطور کرد که “چرا ما این مسئله را تطبیق نکردیم؟”، چون یکی از معیارهای اساسی ما در شناخت فرد نفوذی این بود که کسی که تقلید نکند، اهل تقیّد نیست و فردی که اهل تقید نباشد هر کاری از دستش برمیآید.
چگونگی ورود به دنیای پزشکی و طبابت
این متخصص طب سنتی در بخش دیگری از سخنانش در پاسخ به سؤالی در خصوص نحوه ورودش به حوزه طب گفت: حزب جمهوری اسلامی جای نظامسازی بود و ساختار نظام را طراحی میکرد و برای بخش دفاع، سپاه تأسیس شد و برای مسکن، بنیاد مسکن تأسیس شد و برای کارهای خدماتی، جهاد سازندگی تأسیس شد و باید در حوزه طب هم اتفاقی میافتاد.
وی افزود: من بهعنوان مسئول آموزش باید برای همه شاخهها برنامه آموزشی میدادم و آقای غرضی (از اعضای حزب) به من گفت “برای شاخه پزشکی چه آموزشی بدهیم؟”، من گفتم “یک پزشک یهودی خدمت پیامبر اسلام(ص) میرسد و میگوید «در شهر شما کسی مریض نمیشود و من اینجا بیکار هستم و چهکار کنم؟»، آن حضرت در جواب میفرمایند «به شهر دیگری برو»؛ به آقای غرضی گفتم “معنی این حرف یعنی اگر دستورات اسلام پیاده شود، باید بهطور کلی شاخه پزشکی جمع شود و اگر وجود دارد به این معنی است که دستورات اسلامی را در نظام زندگی پیاده نکردهایم و باید از مبانی دینی اطلاعاتی را که داریم جمع کنیم و آموزش دهیم و در سبک زندگیمان پیاده کنیم تا کارایی پزشکی به حداقل برسد.”
این متخصص طب سنتی ادامه داد: این بحث مبنا شد و مجموعه اطلاعات پزشکی را جمع کردیم و در انجمن اسلامی پزشکان بیمارستان سینا، من اطلاعات دینی حاوی مطالب پزشکی را تدریس میکردم؛ در نخستوزیری که بودم کتابی از مرحوم دکتر سامی وزیر بهداشت وقت به دستم رسید که این تحلیل طرح ژنریک بود و طرح ژنریک این بود که اسامی علمی را جای اسامی تجاری میگذاشت. این طرح را من باید برای آقای نخست وزیر خلاصه میکردم و این گزارش یک جرقه اساسی در ذهن من ایجاد کرد که طب اینقدر اهمیت دارد و یادم هست که در ابعاد اقتصادی یک تیتر زده بود که «کارتلهای دارویی کارتلهای نفتی را در جیب کوچک خود میگذارد!»
وی با ابراز اینکه “ما سازمانی تحت عنوان سازمان اسلامی بینالمللی دفاع از حقوق کودکان تأسیس کرده بودیم”، خاطرنشان کرد: در آن سازمان قائممقام دبیرکل بودم و آقای دکتر اژهای و آقای حسینی و آقای بهشتی و واعظ مهدوی و کبکانیان و آیت الله تسخیری دورهمی یک سازمان خیریه را تأسیس کرده بودند، درون سازمان باید برای کشور برنامهریزی و سیاستگذاری کلان میکردیم. آقای تسخیری در آنجا به من گفت که “من به کشورهای آفریقایی که بهعنوان نماینده ولی فقیه میروم و میبینم که مسیحیان در بخش مسلماننشین، بیمارستان تأسیس میکنند تا به این ترتیب بتوانند مسلمانان را بهسمت خودشان جلب کنند و شما در قالب این مؤسسه بینالمللی طرحی بدهید تا بتوانیم این کار را معکوس انجام دهیم.”
خیراندیش افزود: من بزرگان طبیب آن زمان را دور هم جمع کردم تا برای من تصمیمگیری کنند و ۶ ماه در جلسات مکرر نشستند و برخاستند و نتیجهاش تأسیس کارخانه داروسازی با جهتگیری اطفال، تأسیس بیمارستان با جهتگیری درمان اطفال و تأسیس دانشگاه با جهتگیری آموزش اطفال شد.
این متخصص طب سنتی با بیان اینکه “من جلسه را تعطیل کردم چون صد سال زمان نیاز داریم و باید میلیاردها دلار هزینه کنیم تا پیشنهادهای اینها در ایران را عملی کنیم و کلاً نمیتوانیم کار بینالمللی انجام دهیم”، اضافه کرد: یک نفر را آورده بودیم که برود و در آفریقا کار کند و من یک روز دیدم که همکاران ما را حجامت کرده است. وقتی از او سؤال کردم حدیث «حجامت دوای تمام بیماریها است» را برایم گفت و من باور نکردم و گفتم که باید خودم تجربه کنم.
تجربه عملی حجامت
وی افزود: مادرم که درد دست داشت، یک مراسم گذاشتیم تا ایشان را حجامت کنند و مادرم خوب شد. خالهام را هم که حجامت کرد، ایشان گفت “من نمیتوانستم نخ به سوزن کنم ولی الآن میتوانم” و بعد حدیثی پیدا کردم که میگفت حجامت چشم را تیزبین میکند.
خیراندیش با ابراز اینکه “برای این کار به خدمت آیتالله حسنزاده آملی رفتیم تا مشورت بگیریم”، گفت: ایشان فرمودند “اگر در مدینه فاضله کاری باید انجام بگیرد یکی از آنها این است” و توصیه و تقدیر کردند و کتابهایی هم برای این کار برای ما معرفی کردند و این یک مشاوره عالمانه شد.
این متخصص طب سنتی ادامه داد: در جریان کار افتادیم و پیش رفتیم و با اخطار و تذکر و بیا و بروهایی مواجه شدیم تا منجر به صدور شش ماه زندان بهجرم انجام حجامت شد که توسط وزارت بهداشت علیه من شکایت شده بود. قاضی به من گفته بود که “اگر تعهد بدهی دست از این کار برداری تو را تبرئه میکنم” و من باید تصمیم میگرفتم. یک روز به علامه سید مرتضی عسکری گفتم که “میخواهم استخارهای برایم انجام دهید” و ایشان در مشاورهای به من گفتند که “بر تو واجب عینی ادامه این کار است و ترک این کار حرام است.”
خیراندیش با بیان اینکه “استادی که طب سنتی را آموزش دهد وجود نداشت و اطرافیان من همه پزشک بودند”، یادآور شد: پزشکان علاقهمند به طب سنتی جهتگیری خاصی نسبت به موضوع داشتند و منابع طب سنتی هم منابعی نبود که قابل بهرهگیری سادهای باشد و خیلی سخت بود چون قانون در طب ترجمه نشده بود و بعدها که حضرت آقا رئیس جمهور شدند دستور ترجمه دادند و اتفاق فرهنگی خوبی در این زمینه افتاد.
وی افزود: تنها متنی که در اختیار ما بود متن کتاب خطی بود که مربوط به پدربزرگ مادرم بود که میگفتند حکیم و روحانی محل بود و من از روی این کتاب، سه نسخه کپی گرفتم و بعدها این کتاب، چاپ شد.
این متخصص طب سنتی با اظهار اینکه “فهرستی از مطالب مبتلابه طب درست کردیم”، گفت: کل متون دینی را زیر و رو کردم تا مستندات را در بیاورم و برخی تحقیقات منظم را هم خواندم و بعدها مجموعه جمعآوریشده دوستان از احادیث و روایات را خواندم و با یک الهام استنباطی از مجموعه منابع دینی، اطلاعاتی را با اطلاعات طب سنتی تلفیق کردیم و از تلفیق اینها به این نتیجه رسیدم که میشود یک مکتب طبی کامل درآورد؛ چون از آن طرف هم با مسائلی چون فیزیولوژی و آناتومی آشنا بودم متوجه شدم که اگر نقاط قوت آنها با هم تلفیق شود میشود یک کار بسیار جدید ارائه داد.
باید طب سنتی و طب کلاسیک را با هم تلفیق کرد
وی با تأکید بر اینکه “نظر من با دیگران در این حوزه متفاوت است”، تصریح کرد: من معتقد به تألیف اندیشهها هستم و اگر طب سنتی و طب کلاسیک با هم تلفیق شوند در تشخیص و ابزارها و تجهیزات دیگر پیشرفتهای زیادی کردهاند و ایدههای خوبی دارند و مبانی طبیعتشناسی و انسانشناسی و ارتباط ارواح و تعریفات کلان که از انسان دارند و اگر با ابزار تلفیق شود و این تلفیق در نظام جدید آموزشی تدوین نظاممند بشود، ما یک طب جدید خواهیم داشت که مشکلات بشر را حل خواهد کرد.
خیراندیش با بیان اینکه برخی میگویند فقط طب اسلامی و منظورشان آیات و روایات است، تأکید کرد: ممکن است در فلان منبع طب سنتی دارویی باشد که حلال نیست اما در اضطرار باید بهکار بگیریم بنابراین من این نگاه انحصاری که فقط باید از آیات و روایات برای درمان بهره بگیریم قبول ندارم چون اولاً تکافو نمیکند و ثانیاً ضرورتی ندارد که تجربیات چندهزارساله بشر را دور بریزیم.
وی همچنین در پاسخ به آن دسته از افراد که با طب اسلامی مخالف هستند و فقط طب ایران را بهرسمیت میشناسند نیز تصریح کرد: چرا اهمیتی که به بوعلی سینا میدهیم به امام صادق(ع) ندهیم و آیا امام صادق بیشتر میفهمیده است یا بوعلی سینا؟
خیراندیش همچنین تأکید کرد: اگر ما اطلاعات طب کلاسیک را دور بریزیم دچار همان اشتباهی شدیم که طب کلاسیک به آن دچار شد و اطلاعات طب سنتی را دور ریخت و حالا کم آورده است لذا سازمان بهداشت جهانی به تمام کشورهای عضو ابلاغ کرد که تا سال ۲۰۰۵ تمامی تمهیدات حقوقی ورود طب سنتیشان را به سیستم درمانیشان فراهم کنند که البته در کشور ما کمکاری شده است.
این متخصص طب سنتی با بیان اینکه طب سنتی بهتناسب مدعی طبّش متفاوت است، گفت: یک طب سنتی بالقوه داریم که مجموعه اطلاعات موجود در منابع است که این اطلاعات موجود در منابع شخصی مجسم نشده تا این را ارائه دهد و طب سنتی بالقوه استعداد درمان همه بیماریها را دارد؛ اگر کسی ادعا میکند که طب سنتی این توان را ندارد اطلاعات خودش را میدهد نه اطلاعات طب سنتی را.
خیراندیش در پاسخ به سؤالی در خصوص اتهام دو طیف سنتی و کلاسیک پزشکی در کشور علیه هم در خصوص منافع اقتصادی حاصل از پزشکی یادآور شد: ما یک دسته منتقدین علمی داریم و یک دسته هم منتقدین روش توسعه داریم؛ حرف منتقدین علمی ما این است که “حرفهایی که شما میزنید ثابت نشده است” ولی یک دسته میگویند “مدعیان طب سنتی کسانی هستند که در بازار پخش شدهاند و یکی زالو میاندازد و دیگری داروی گیاهی میدهد و و دیگری نیز جوشانده میدهد.”
ادعاهای طب سنتی باید وارد پروسه تحقیقاتی شود
این متخصص طب سنتی ادامه داد: این حرفها درست است و ضمن اینکه درست است، بهتعبیری غلط است چون تکتک ادعاهای طب سنتی در قالب پروسه تحقیقاتی نرفته تا پروپوزال نوشته شده باشد و روی ۳۰ تا هزار نفر کار شود و اینها تبدیل به گزارش شود ولی این کار انجام نشده و باید انجام شود.
خیراندیش تأکید کرد: اینها میگویند “طب سنتی علمنما هست و علم نیست”، در صورتی که طب سنتی علم است چون ایدهای که هزار سال پیش گفته شده همین الآن هم درست است اما ایده چهار سال پیش شما (پزشکی کلاسیک) همین الآن نقض میشود!
وی افزود: ویراست اول هاریسون تا الآن را مقایسه کنید و ببینید که چقدر زیر و رو شده است؛ فردی شمرده بود و ۱۹ هزار و ۷۲۵ شاید و احتمالاً را در این کتاب پیدا کرده بود که هر سال پانصد تا از اینها عوض میشود و به این رشد علم میگویند!
در آمریکا برای طب سنتی ۱۴میلیارد دلار بودجه اختصاص دادهاند، در ایران ۱۴میلیارد تومان!
خیراندیش ضمن بیان اینکه دولت آمریکا برای سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵، چهارده میلیارد دلار برای توسعه طب سنتی اختصاص داده است، گفت: من از یکی از مدیران بودجه پرسیدم که “برای طب سنتی چقدر پول میدهید؟” و او گفت “۱۴ میلیارد تومان”!
خیراندیش با ابراز اینکه “طب سنتی الآن در ایران یک خیزش اجتماعی است که هرکس بر اساس علاقه خودش حرکتی شروع کرده است”، اضافه کرد: البته جهتگیری اقتصادی هم درونش هست و هرکسی میخواهد در قالب داروسازی و عطاری و مطب، دکان خود را آباد کند و ممکن است خارج از عرف هم عمل کند و این محل انتقاد است اما خود این هم توجیه دارد.
باید نظام سلامت کشور تغییر کند
این متخصص طب سنتی در خصوص نسبت طب و پزشکی با استقلال کشور تصریح کرد: اصل انگیزه من برای ورود به عرصه طب همین بخش است وگرنه با اینکه آسپیرین را برداریم و جایش سیاهدانه بگذاریم خیلی اتفاق اساسی در کشور نمیافتد؛ اتفاق اساسی زمانی میافتد که نظام سلامتمان را بر مبنای طب سنتی و اطلاعات دینی ساختارساز سلامت بنا کنیم و یک نظام بسازیم و اگر بخواهیم یک نظام بسازیم ۷۰درصد دستورات سلامتبخش که طبیعی نیستند از اینجا برمیآیند، برای مثال اگر آبوهوایی که در طب سنتی تعریف میشود در نظام تعریف کنیم بیماری نداریم و اگر نقش آفتاب را در نظام زیست و مسکنمان لحاظ کنیم بیماری پدید نمیآید همچنین اگر تغذیهمان را اصلاح و خواب و بیداریمان را تنظیم کنیم بیماری پدید نمیآید.
خیراندیش گفت: ۷۰ درصد نظام سلامتی که طب سنتی میدهد توجه به قبل از تولد انسان دارد و زیرساخت تشکیل نطفه را مورد توجه قرار میدهد و توصیههایی میدهد که بدن قوی و زیبا و باهوش و با قلبی قوی به دنیا بیاید؛ طب کلاسیک نه به این موضوع پرداخته و نه تعریفی نسبت به آن کرده است و اینها مورد توجه ما است.
نسبت استقلال کشور با سلامت مردم
وی با اظهار اینکه “الآن یکی از دغدغههای اساسی که امنیت ملی کشورمان را تهدید میکند این است که اگر تحریمها در حوزه طب وارد شود ما چهکار باید بکنیم”، خاطرنشان کرد: در زمان انتخابات دوره دوم آقای هاشمی رفسنجانی بود که ما پیویسی نداشتیم تا سرم درست کنیم و به همین خاطر بیبیسی میگفت “چون آقای هاشمی رفسنجانی با کمبود دارو مواجه هست ممکن است این مسئله در انتخابات او تأثیر بگذارد.”
این متخصص طب سنتی درباره تغذیه برای بیماران دیابتی یادآور شد: وقتی بِه را داخل سرکه بپزیم و آن را بخوریم قند خون پایین میآید؛ اگر دیابتِ سرد است از مجموعه گرمیجات استفاده کنیم و در این صورت کشور مستقل میشود. کل کوتاه آمدنها بهخاطر این است که ما نیاز دارویی داریم و اگر ما بتوانیم مشکلی از دنیا حل کنیم میتوانیم زمینه صدور علم به جهان شویم.
خاطرهای از حجامت مقام معظم رهبری
خیراندیش با بیان اینکه “من وقتی حضرت آقا را حجامت میکردم، ایشان میگفتند “دعای حجامت را بلند بخوان و من میخواهم مضمونش را بفهمم””، گفت: ایشان بحث و انتقادی هم روی معنای یکی از کلمات داشتند و از من پرسیدند “برداشت شما از کلمه «من العین فیالدم» چیست؟”، من جواب دادم که “ما اعتدال ترجمه کردیم”؛ ایشان فرمودند “غلط است و «چشم زخم در خون» درست است”؛ به ایشان گفتم “آیا میدانید عملی که روی شما انجام میشود درمانش اینجاست؟”، ایشان در جواب گفتند که “چرا به مردم نمیگویید؟”
اثرات حجامت بر مجروحان شیمیایی
وی با تأکید بر اینکه “من مریضهای شیمیایی را با حجامت درمان میکنم”، اظهار داشت:
هنر مدیران ما این است که کشور در حال جنگ را صلحنمایی میکنند و اگر یک روزی یک بمب شیمیایی در همین تهران انداختند و چند میلیون نفر درگیر شد چهکار میخواهید بکنید.
خیراندیش با بیان اینکه همین اواخر چند نفر از رزمندگانی که در سوریه با بمبهای میکروبی چندزمانه آلوده شده بودند با طب سنتی درمان شدند، خاطرنشان کرد: اشتباه ذهنی بین برخی پزشکان اتفاق افتاده است که عدهای میگویند “اگر طب سنتی رایج شود، منفعت طب کلاسیک حذف میشود” و این غلط است چون طب سنتی در خدمت سلامت است و شما که پزشک شدهاید نمیخواهید که سلامت مردم را تعیین کنید و روشتان را اصلاح میکنید.
واکنش خیراندیش به اسامی وزیران بهداشت بعد از انقلاب
خیراندیش در بخش پایانی برنامه در مورد کلمه وزارت بهداشت گفت: تأمینکننده سلامت مردم بهظاهر اما ناکارآمد در تأمین سلامت و بهداشت.
این متخصص طب سنتی همچنین در مورد سعید نمکی بیان داشت: با ارادهای برای احیای طب سنتی و زحمتکش و انشاءالله توفیق اجرای ارادهاش را داشته باشند.
خیراندیش در مورد دکتر روازاده نیز گفت: آغشته به علوم طب سنتی و طب کلاسیک و دارای کاستی اطلاعات در هر دو قسمت.
وی در مورد قاضیزاده هاشمی نیز اظهار داشت: مدیر برای تأمین اهداف طب کلاسیک و برانداز طب سنتی.
خیراندیش با بیان اینکه باقری لنکرانی هرچقدر را که اعتقاد داشت و علم داشت با تواناییای که داشت در حوزه مدیریت خودش اعمال کرد و اولین افتخار برای او تأسیس اولین دانشکده طب سنتی در کشور بود، گفت: مرضیه وحید دستجردی نیز دارای روحیه انسانی خدمت و عالم و دانشمند در رشته خود و علاقهمند به توانمندی برای توسعه طب سنتی و در حدی که میتوانست کار کرد.
این متخصص طب سنتی در مورد طریقت منفرد نیز گفت: جزو باجسارتترین مدیرانی که در طول مدت کوتاه مدیریت بزرگترین گامهای طب سنتی را برداشت.
وی مسعود پزشکیان را علاقمند به خدمت به مردم و عالم و دانشمند در رشته خود تا بخشی که میتوانست گامهای بسیار بسیار مثبتی را برداشت توصیف کرده گفت: دکتر فاضل مخالف جدی توسعه طب سنتی و سلامت است.
خیراندیش با بیان اینکه دکتر مرندی دیدگاه مثبتی در این زمینه ندارد و انتقادات بجا و درست در حوزه طب سنتی دارد و نگاه انتقادیاش سیستمی نیست، اظهار کرد: طب سنتی یک نظام طبیعی است که اگر درست فهم و درک شود و نظام آموزشی بر مبنای آن بنا شود و راهبرد اساسی برای آن طراحی شود در مبانی زندگی و سبک زیست تدارکات حقوقی و سازماننمایَش در حد تأسیس حتی وزارتخانه اعمال شود، نجاتبخش کشور در حوزه طب و سلامت و بهداشت و کاستیهای توسعه جمعیت و حتی اقتصاد و کاهنده نرخ ارز خواهد بود.
وی در پایان کرونا را بیماری نوپدیدی دانست که زمینه در طول تاریخ داشته است و گفت: هر ۱۰۰ سال و ۲۰۰ سال و هزار سال یکی دو بار مشابه این بیماری آمده و رفته و ابزاری است برای آنکه با گرایشات سیاسی مختلف حکومتها و اقتصادها را جابهجا کند و فرصت خوبی است که طب سنتی از آن استفاده و خودنمایی کند.